کاشیها زمانی حضور پررنگی در معماری شهری داشتند و کاشیپزها هم شغلشان پررونق بود. گرچه حالا کاربرد کاشیها محدود شده است به آجرنمای مساجد، حسینیهها و مکانهای خاصتر، هنوز چراغ معدود کاشیپزیهای شهر خاموش نشده است و این شغل هنوز نفس میکشد. کارگاه هفت رنگِ قدس در خیابان هفده شهریور شمالی یکی از همین کارگاههاست که مسئولیت آن را «امیر کاشیپز قدس» برعهده دارد. همانطور که از فامیلش برمیآید این شغل را از پدر و پدربزرگش به ارث برده و او هم حالا به قول خودش محاسنش را در همین کار سفید کرده است.
هر زمان شاه و فرح به مشهد میآمدند دانشآموزان مدارس موظف بودند با لباس فرم و موهای مرتب و شانه کرده به استقبال آنها بروند. با اینکه ما دوست نداشتیم در این مراسم حاضر باشیم اما اجبار بود. هربار پدر میآمد مدرسه و میگفت دخترها مریض هستند و نمیتوانند به مراسم بیایند اما آنها راضی نمیشدند. پدر میگفت حالا که مجبورید بروید اگر خوراکی به شما دادند آن را نخورید. یادم هست یکبار خوراکی کیم بود. آن زمان تازه بستنی و کیم آمده بود وقتی کیم را در دستم دیدم خیلی خوشحال شدم.
امیرمحمد دلیر از شانزدهسالگی میشود مربی بچههای محله پورسینا و آشپزخانه مسجد میشود باشگاه تمرینشان. او در مسابقات استانی مقام اول تکواندو را کسب میکند. بعد هم مربیگری تیم تکواندو دانشگاهشان را برعهده میگیرد و تیم را تا سطح کشوری جلو میبرد. حالا مدرک کارشناسی تربیت بدنی را گرفته است و در رشته روانشناسی تربیتبدنی در مقطع کارشناسیارشد مشغول به تحصیل است.
خانواده محمودیان 3نسل سابقه معلمی دارند و همواره بهدنبال تدریس در مناطق دورافتاده بودهاند. این خانواده نهتنها معلم علم و دانش که معلم اخلاق و رفتار نیک برای دانشآموزان خود بوده و هستند