طلبه

طلبه جوان محله طبرسی، ترکی استانبولی آموزش می‌دهد
طلبه بیست‌ویک‌ساله‌ای که در همین سن کم توانسته است سه کتاب تألیف کند. او ارتباط خوبی با جوانان محله‌اش دارد و تا جایی که توانسته، سعی کرده است جوان‌های محله را به درستکاری، تلاش و سحرخیزی و داشتن خصلت‌های خوب تشویق و ترغیب کند.او به زبان ترکی استانبولی مسلط است و یکی از تألیفاتش هم آموزش این زبان است که بسیار با استقبال روبه‌رو شده است و چاپ دوم هزارصفحه‌ای‌اش نیز همین روزها در اختیار دوستداران یادگیری این زبان قرار می‌گیرد. این کتاب را در کلاس‌های بسیاری تدریس کرده و یکی از اهدافش این است که این زبان را به اهالی محله‌اش آموزش دهد.
از خیاطی تا پیش‌نمازی حرم مطهر رضوی
اگر قرار باشد حجت‌الاسلام محمدحسن خزاعی را در یک جمله کوتاه بشناسیم، کافی است نگاهی بیندازیم به صفحه مشخصات کتاب«روض‌الجنان و روح‌الجنان» ؛کتاب تفسیر جامع و معتبر قرآن کریم از ابوالفتوح رازی(متوفای ۵۵۲قمری) که حجت‌الاسلام خزاعی برای ویراستاری تفسیرش پانزده سال از عمرش را صرف آن کرد و بیست جلد این تفسیر در اواخر سال‌های دهه1370 دوباره چاپ شد.
مهد کودک «حاج‌آقا» برای شادی و نشاط بچه‌های این محل تلاش می‌کند
روحانی‌ای میان‌سال که خود 4فرزند قدونیم‌قد دارد از منطقه برخوردار مشهد کوچ کرده و به این نقطه کم‌برخوردار آمده است و برای محله‌اش علاوه‌بر ایجاد مهدکودک، هیئت مذهبی، جلسه قرآن، جلسات مشاوره خانواده‌، مؤسسه کمک به فقرا و مرکز ایجاد اشتغال محلی راه‌انداخته است. حجت‌الاسلام امیر فیض‌آبادی حتی جلوتر از شهرداری وارد عمل شده و برای خانه‌های کوچه‌شان پلاک زده است و در محله درخت‌کاری کرده است. در این راه علاوه‌بر همه کمبودهای مالی‌ای که داشته با مخالفان و حتی دشمنانی مواجه بوده است و گروهی به‌عمد از کارهای او جلوگیری کرده‌اند.
دهانم را دوخته‌بودند تا شوهرم را بدنام کنند
اوایل انقلاب هر چندتا مسجد، یک مرکز و پایگاه مقاومتی داشتند و پایگاه ما مسجد «شمس‌الشموس» بود. ما تئاتر را در مدرسه شروع کردیم. یک دوست در مدرسه، ما را علاقه‌مند کرد و کار گروه تئاتر تشکیل داد. یک‌بار آنقدر بلیت فروش رفت که در سالن مدرسه موثق عاملی جا نبود و به اجبار به مدرسه آیت‌الله کاشانی آمدیم و نمایش‌نامه را 2 بار اجرا کردیم و پول کلانی جمع شد. همان باعث شد در مسجد این کار را ادامه دهم.
مسافری از هند
سیدغلامرضا رضوی دوران مدرسه را به پایان می‌رساند و بعد وارد حوزه می‌شود. حوزه‌ای در شهر بمبئی به نام نورالهدی. آنجا نزدیک به ۴ سال درس می‌خواند. بعد در همان دوره مسابقه‌ای درباره حفظ و ترتیل قرآن در یکی از فرهنگ‌سرا‌های شهر در ماه رمضان برگزار می‌شود. غلامرضا در این مسابقه شرکت می‌کند و به رتبه بالا دست پیدا می‌کند. هدیه این مسابقه سفر به شهر‌های زیارتی ایران است که او همراه با ۴۸ نفر دیگر عازم ایران می‌شود. چند روز در تهران می‌مانند، دو روز در قم و یک روز و نیم هم در مشهد. همین سفر زیارتی به شهر‌های مذهبی ایران مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود دوری از وطن را به جان بخرد و برای سال‌ها به همراه همسر و سه فرزندش در محله محمدآباد ماندگار شود.
جهان بینی حسنی؛ واکاوی فعالیت‌های سیاسی یک طلبه در اواخر دوران پهلوی
محمدحسن حسنی، متولد روستای «حسن آباد بلهر» در میان‌جلگه نیشابور است و بعد از کلاس ششم به مشهد آمده و شروع به خواندن دروس طلبگی کرده است. او در مدرسه‌ای تحصیل می‌کرده که برخی از استادانش از مخالفان رژیم پهلوی بوده‌اند و در حاشیه درس‌های رسمی نکاتی مطرح می‌کردند تا طلاب جوان را ترغیب به مبارزه کنند... ماجرا آن‌قدر پیش می‌رود که طلبه تازه آمده از روستا به دام مأموران ساواک می‌افتد و به بهانه نوشتن نامه‌ای به طلبه ‌ای دیگر که او هم از نظر دستگاه، «سابقه‌دار و ناراحت» تلقی می‌شد به زندان می‌افتد. جمله طلایی این گفتگو آنجاست که وقتی انگیزه‌اش را می‌پرسم یک کلمه پاسخ می‌دهد: جهان‌بینی؛ یعنی که جهان‌بینی خاصم باعث شده بود که از حاکمان دیکتاتور زمانه‌ام نترسم و پای کار بمانم.