کد خبر: ۸۸۰۹
۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰

چشم‌های مجسمه مادر قاسم‌آباد حرمت دارد

حسین ماستیانی‌ زاده تندیس «مادر» را در سال‌۸۲ در میدانی به همین نام در قاسم‌آباد، جان بخشیده و هفت ماه در تقلای خلق این اثر هنری بوده است.

روز‌هایی که سرپنجه‌های مجسمه‌ساز، پیچ‌وخم‌های تندیس «مادر» را در زیر آسمان سبزوار خلق می‌کرد، خودش با خبر بود که این تندیس می‌شود مهم‌ترین نماد یک منطقه؟ زمانی که این مجسمه در پیش چشم خالقش، ذره‌ذره جان می‌گرفت او می‌دانست این شی بی‌جان که قرار است وسط یک میدان قد علم کند،  «مهر مادری» را به روح مخاطبش القا خواهد کرد؟

به گمان ما «حسین ماستیانی» این‌ها را می‌دانست؛ حالا که با او هم‌کلام شده و شنیده‌ایم از رمز و راز‌هایی که به قول خودش با هر حرکت پاندول ساعت در درون مجسمه، منقوش می‌شده، فهمیده‌ایم که او خود پاسخ این سوال‌ها را می‌دانسته است.  فهمیده‌ایم که چرا این المان به‌عنوان نمادی از مادران ایرانی، به یک‌باره موجی از حس‌های مختلف را به ذهن بیننده‌اش منتقل می‌کند؛ حس عاطفه، صبر و معصومیت را.

اهل ذوق و هنر بیشتر از دیگران می‌دانند که آسان نیست یک مجسمه بی‌جان بتواند بر حس مخاطبش حتی یکی از این تاثیرات را بگذارد، چه برسد به اینکه هم‌زمان چند حس متعالی را در وجود مخاطب زنده کند.

صحبت ما با سازنده این المان به بهانه روز تولد حضرت فاطمه‌الزهرا (س) صورت گرفت تا از چگونگی شکل‌گرفتن تندیسی بپرسیم که حالا به جرئت می‌توان گفت شناخته‌شده‌ترین و زیباترین المان منطقه ماست  و مهم‌تر از همه اینکه هرچه نزدیک‌تر به این مجسمه می‌ایستی و در چهره زن دقت می‌کنی، تسلیم حسی می‌شود که از جنس پاکی و معصومیت است.

حسین ماستیانی‌زاده متولد‌۱۳۲۳ سرزمین ادب، سبزوار است و ساکن آنجا. این هنرمند، تندیس «مادر» را در سال‌۸۲ در همین شهر، جان بخشیده و هفت ماه در تقلای خلق این اثر هنری بوده است.

مجتبی مومنی و رضا واسعی دو هنرمند دیگری هستند که دستیاران او در شکل‌گیری این مجسمه بودند و در سوله‌ای به کار مشغول. به گفته ماستیانی، مجسمه مادر در چهار تکه ساخته و بعد از اتمام با باسکول به مشهد منتقل می‌شود تا در میدانی که به همین اسم نام‌گذاری شده بود، بر روی هم سوار شود.

 

همه لحظات کار با عشق گذشت

هنوز خاطره مهرماه ۱۰‌سال پیش را به یاد دارد؛ وقتی که قرار بود بعد از شش ماه که لحظه‌ها و داشته‌های ذهنی و دلی‌اش را به پای تندیس ریخته بود، این «مادر» بلندقامت در وسط میدان نصب شود تا جلوی چشم اهالی قاسم‌آباد رخ بنماید.

مردم زیادی برای استقبال آمده بودند. دم‌دمای غروب بود و تندیس هنوز پشت پرده. مردم در انتظار دیدن و دل او از مردم بی‌قرارتر. پرده که فروافتاد شادی خاصی در چهره تک‌تک مردم دیده شد.

ماستیانی هنوز آن چهره‌ها را به یاد دارد و می‌گوید: «تمام این ثانیه‌ها در قالب عشق و مهرورزی سپری شد، لحظاتی که بخشی از کار بودند و درخور تأمل. بعد از آن به سالن سینما سیمرغ رفتیم و آنجا از من و دو همکار دیگرم تقدیر کردند.»

 

درخت‌های بلند، جلوی دید مجسمه را گرفته‌ 

خواسته سازنده المان مادر موقع نصب مجسمه این بوده که پایه تندیس کمتر از ۵‌متر نباشد، اما به هر دلیلی این پایه بسیار کوتاه‌تر و ۱۲۰‌سانتی‌متر درنظرگرفته شد. ماستیانی معتقد است اگر پایه بلندتر باشد این تندیس بسیار بیشتر به چشم می‌آمد.

همین‌جاست که می‌گوید: «از طریق دوستانم مطلع شده‌ام در حال حاضر درخت‌های اطراف این تندیس، رشد کرده و جلوی دید آن را گرفته‌اند. اگر این رویه ادامه پیدا کند دیگر چیزی از مجسمه باقی نمی‌ماند که جلوی چشم عابران قرار بگیرد به همین خاطر شهرداری باید فضای اطراف تندیس را مدیریت کند و جلوی دید را باز بگذارد.»

 

حسین ماستیانی ۲۰ سال پیش تندیس مادر را خلق کرد

 

این رشته اتصال تا به امروز قطع نشده

هنوز هم بعضی مواقعی که مشهد می‌آید، سری به میدان مادر می‌زند تا چشم به تندیسی بدوزد که برای او روح دارد و عاطفه. معتقد است آدمی فراتر از عقل است؛ به همین خاطر است که می‌گوید: «حتی اگر حضوری نروم و نتوانم لمسش کنم با بال خیال و احساس سراغش می‌روم.

همین الان که دارم با شما صحبت می‌کنم روحم در اطراف آن مجسمه دور می‌زند، آن قامت را می‌بیند و حسش  می‌کند. این رشته متصل است، قطع نمی‌شود، من همیشه می‌بینمش. از بدو تولد آن تندیس، این زمزمه و آهنگ اتصال در آن بود. بهترین زاویه‌ای که می‌توان در آن قرار گرفت و به تندیس نگاه کرد آنجاست که رو به مجسمه و نزدیک دست چپ آن بایستی. در این حال بهترین نما را می‌توانی از تندیس ببینی.»

 

 

مادرم استاد خاکی من است

دیپلم قدیم دارد و به گفته خودش بدون هیچ استادی و تنها به صورت تجربی مجسمه‌سازی را آموخته و البته نقاشی و خطاطی را که لازمه مجسمه‌سازی است. می‌گوید: «اگر دست من در این مسیر گرفته شده، تنها عنایت خداوند بوده است.

وقتی انسان خلع سلاح می‌شود خدا هم به بنده توجه و عنایت می‌کند. حق‌تعالی باران را که می‌بارد نمی‌گوید به این ببار و به آن نبار، بلکه می‌گوید به درخت تازه جوانه‌زده ببار، به سنگ هم ببار. عنایت و رحمتش به همه می‌رسد. گذشته از آن دعای خیر مادر همراهم بوده که توانسته‌ام در درگاه الهی، توفیق گدایی داشته باشم. در حقیقت استاد زمینی من، مادر است و هرچه دارم زاییده اندیشه اوست.»

 

جدال بین عشق و عقل

۱۰‌سالگی نقطه عطفی در زندگی او به حساب می‌آید. آن زمان که کلاس پنجم ابتدایی بوده تصمیم می‌گیرد اولین مجسمه‌اش را بسازد. خودش آن اتفاق را برایمان این‌طور زیبا تعریف می‌کند: «در کوچه ما جوی آبی بود که کنارش می‌نشستم و در یکی از همان نشستن‌ها بود که تصمیم گرفتم با خاک و آب، گلی درست کنم و شمایلی بسازم همانند آن‌هایی که روی علم‌ها قرار می‌دهند.

خدا مادر را نقطه‌عطفی قرار داده که آدم‌ها به این دنیا پا بگذارند و تاریخ را رقم بزنند

بعد از ساختنش آن را در اتاقم گذاشتم و هر روز که از مدرسه می‌آمدم نگاهش می‌کردم؛ اما از همان زمان ساختنش جدالی معرفتی در درونم راه افتاده بود. عقل می‌گفت شمایل را درست کن؛ اما عشق ملکوتی می‌گفت خرابش کن، این کار درست نیست. این جدال چند روزی ادامه داشت تا اینکه در این دایره جنگ و جدال «مادرم» وارد شد و گفت: این کار را نکن.

معرفت مادری گفت من هم پشتیبان عشقم. خورشید را نباید پیاده کنی. این‌طور شد که عشق و عقل در این جدال، دو به یک شدند و سرانجام با دخالت مادر، عشق پیروز شد. من آن مجسمه را شکستم و آنچنان حال خوش و عجیبی به من دست داد که همین الان هم با یادآوری اش دچار همان حالت می‌شوم. تا به امروز هم هیچ سفارشی را برای ساخت شمایل دسته‌جات قبول نکرده‌ام.»

«وقتی می‌خواستم زیر گلوی مادر را درست کنم مانده بودم چکار کنم. اگر روی الوار‌های پایین می‌ایستادم دستم نمی‌رسید و اگر روی الوار‌های بالا می‌رفتم باید کاملا دولا می‌شدم که خیلی سخت بود. آن موقع دست تنها هم بودم.

به ناچار به کمرم ریسمان بستم و سر آزاد آن را به داربست محکم کردم. بعد شبیه حالت تاب‌خوردن کودکان، پایم را به داربست پایین می‌زدم تا جلو بیایم و دستم به زیر گلو برسد. دوباره که برمی‌گشتم عقب همین کار را می‌کردم و در حرکتی تناوبی توانستم این قسمت از کار را انجام دهم.»

اینکه چشم‌های مادر، خمار است شاید برداشت‌ها و حس‌های مختلفی را در مخاطبانش بیدار کند، اما آنچه سازنده‌اش می‌گوید در این جملات تأمل‌برانگیز، ته‌نشین ذهنمان می‌شود که: «مادر با خودش گفتمان درونی دارد. معمولا وقتی کسی دارد به تنهایی و با خودش فکرمی‌کند چشمانش خمیده است و کاملا باز نیست.

این زن نیز با درون خودش هم‌صحبت است. دنیای وسیع ذهن را می‌بیند و باغ‌ها، آهوان و گل‌ها را. چون یکی شدن این‌گونه است. نگاهش نیز خیره به نقطه‌ای نامعلوم است و به ظاهر بیجاست؛ اما در واقع بجاست.»

 

حسین ماستیانی ۲۰ سال پیش تندیس مادر را خلق کرد

 

گپ و گفتی با حسین ماستیانی

- به نظر شما چرا تندیس مادر بین اهالی قاسم‌آباد و حتی مردم مشهد این همه شناخته شده است؟
مهم‌ترین علتش به خاطر شأن خود مادر است. در سیر تاریخی حضور انسان‌ها از هابیل و قابیل گرفته تا به امروز، زن به‌عنوان تضمین‌کننده عالم هستی قرار داده شده است. خدا مادر را نقطه‌عطفی قرار داده که آدم‌ها، هواها، اسماعیل‌ها، کربلایی‌ها و... به این دنیا پا بگذارند و تاریخ را رقم بزنند. به اعتقاد من همه این‌ها به مجسمه مادر تقدس داده و سبب شده که بین مردم شناخته شود.

- شهر‌های زیادی هستند که تندیسی از مادر را به‌عنوان یک المان در فضای شهری خود دارند، شهر‌هایی همچون تهران، کرج، مراغه، قزوین، بیرجند، دزفول، ساوه و‌...، اما شاید بتوان بدون اغراق گفت پاکی و معصومیتی که در چهره زن میدان مادر مشهد وجود دارد در دیگر مجسمه‌ها نیست، چگونه این حس را در چهره‌اش قرار دادید؟ معادلی واقعی از یک چهره، پیش روی خود داشتید یا نه؟
خیلی از دوستانم همین نظر را داشته و به من گفته‌اند که ما به خاطر این معصومیت، جرئت نزدیک‌شدن به این زن را نداریم؛ اما در جواب باید بگویم باور من این است که انسان مالک هیچ چیز و هیچ کاری نیست. ما امانت‌دار خدا هستیم و داشته‌های او را حفظ و حراست می‌کنیم.

اگر انسان به عالم بالا متوسل شود و به مقام ارادت برسد، خود خداوند فکر انسان را رهنمون می‌کند. احساس را از خفتگی به بیداری می‌کشاند، در نتیجه چیزی ساخته می‌شود که مورد تقدیس قرار می‌گیرد وگرنه مجسمه چیزی جز سنگ نیست و لطافتِ واقعیت را ندارد. حتی یک‌بار خانمی که برای سفر به مشهد آمده و تلفن من را پیدا کرده بود به من زنگ زد و گفت از دیدن تندیس مادر و حسی که به او منتقل شده گریه کرده است.

- چند جمله در شأن مادر بگویید؟  
باید سر تعظیم به تمام مادران ایرانی فرود آورد. تمام افتخارات ما از دامن مادران است. من نمی‌توانم واژه‌ای در شأن مادر‌ها پیدا و تقدیمشان کنم. قلم، مرکبی ندارد که در شأن مادر بیرون بریزد و زبان، جسارتی ندارد که واژه‌ای را متبرک و تقدیم مادر کند. تنها می‌گویم به پشت خمیده‌شان نگاه نکنید، عالم درونشان را بنگرید.


میدان مادر از نگاه اهالی منطقه


میدان مادر یکی از میادین اصلی قاسم‌آباد است که از سوی ادارات و سازمان‌های مختلف  همچون اداره امور برق ناحیه ۷، اداره کل امور اقتصادی و دارایی خراسان، اداره گاز منطقه‌۳ و سینما سیمرغ احاطه شده است.

سر و کار داشتن اهالی منطقه با ادارت و رفت‌وآمد آن‌ها به این محدوده خود یکی از علت‌های شهره بودن این میدان در بین اهالی منطقه است. شهرآرا محله در حوالی این میدان به سراغ مردم رفته و نظر آنان را درباره المان «مادر» ایستاده در وسط میدان، جویا شد.

افسانه زراعتی که دانشجوی دانشگاه آزاد است و خودش در منطقه‌ای دیگر ساکن، می‌گوید: «مواقع زیادی پیش آمده که با دوستان دانشگاه داخل میدان آمدیم و در فضای سبزش نشسته‌ایم. من با نگاه  به مجسمه آن حس مادری را  دریافت کردم؛ اما راستش تابه‌حال به جزئیات چهره‌اش دقت نکردم.»

ابراهیم یزدانی که از کسبه اطراف میدان است علت معروف شدن این میدان را علاوه بر وجود ادارات دولتی، تقدس خود مادر ماند که برای همه درخورستایش است. خودش، چون زیاد المان را دیده، می‌گوید دیگر برایم عادی شده و کمتر پیش می‌آید به آن نگاه کنم.»

فاطمه صدیقی، ساکن چهارراه ورزش است؛ اما دبیرستان و کانونش در محدوده میدان مادر است، به همین خاطر هر روز تندیس مادر را می‌بیند و می‌گوید: «کاملا حس مادری را منتقل می‌کند. به نظر من بهترین المان منطقه قاسم‌آباد همین تندیس میدان مادر است.

فاطمه اسدی به واسطه شغلش هر روز از بولوار شاهد می‌گذرد و وقتی اتوبوس میدان مادر را رد می‌کند، همیشه به تندیس نگاه می‌کند. او می‌گوید: «اوایل خیلی متوجه نبودم؛ اما هرچه بیشتر به چهره زن نگاه کردم متوجه شدم معصومیت زیادی در صورتش دیده می‌شود که آدم را به سمت خودش جذب می‌کند.»

منیره اکبری هم یکی از شهروندان ساکن منطقه است که می‌گوید: «هرگاه چشمم به تندیس می‌افتد، ناخودآگاه زحمت‌های مادرم به یادم می‌آید. حتی یک‌بار آن‌چنان متاثرم کرد که همان موقع به مادرم زنگ زدم و حالش را پرسیدم. اخیرا که درخت‌های اطراف مجسمه بلند شده جلوی دید را گرفته است که باید فکری برایش کرد.»

 

بر روی سنگ نوشته پایین پای تندیس مادر این جملات به چشم می‌خورد:

«تندیس مادر در مهرماه‌۱۳۸۲ توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد سفارش و در مردادماه‌۱۳۸۳ مصادف با ولادت حضرت فاطمه‌زهرا (س) و روز مادر در این مکان پرده‌برداری شد. انسانی متین و موقر که از اعتماد به نفس کامل برخوردار است.

زنی که در چهره متبسمش عاطفه و احساس موج می‌زند. کسی که دست نوازش او به کودکان آرامش و امید می‌بخشد. محبت خود را به کودکانش چه بزرگ و چه کوچک، یکسان نثار می‌کند. آغوش گرم او پناهگاه همیشه فرزندان است. استواری قامتش از صبر و بردباری بسیارش در برابر حوادث حکایت می‌کند و درعین مادر بودن و اشتغال به عواطف مادرانه از حجاب غفلت نمی‌کند.»


مشخصات تندیس

طراح و مجسمه‌ساز:
استاد حسین ماستیانی

جنس: بتن مسلح
ارتفاع تندیس: ۱۰/۷‌متر
ارتفاع کودک همراه: ۴‌متر
ارتفاع پایه:۳۰/۱‌متر
وزن: بیش از ۴۰‌تن

* این گزارش چهارشنبه، ۲۰ فروردین ۹۳ در شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است .

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44