اولینبار سال ۱۳۶۸ بود که بچههای گردانها و واحدهای مختلف جبهه در مشهد جلسهای برپا کردند تا هیئتی مذهبی داشته باشند. آنها که حدوداً ۳۰ نفر بودند، میخواستند حالوهوای خودشان و جبههها را به تمام شهر منتقل کنند. جلسهای که تشکیل آن، با ماه مبارک رمضان مصادف شد.
همان زمان بود که بچهرزمندهها برای برگزاری جلسات در ۳۰ شب، مسجد کرامت را انتخاب کردند و ماه مبارک رمضان را بهشکلی کمنظیر با حضور انبوه مردم و همراه باجلسات قرآنیِ باشکوه پشت سر گذاشتند. بعد از آن، جلسات هفتگی و ماهیانه هم شکل گرفت و درنهایت هیئتی مذهبی برای عزاداری امام حسین (ع) تأسیس شد.
در دهۀ سوم ماه مبارک رمضان همین بچهها جلسهای برگزار کردند که سردار قاآنی، جانشین سپاه وقت، هم در آن حضور داشت. در آن جلسه، تعدادی از دوستان بهعنوان هیئتمدیره انتخاب شدند و به این شکل بود که کار پیش رفت تا همین الان که هیئت «رزمندگان اسلام» مشهد، یکی از بزرگترین و فعالترین هیئتهای مذهبی مشهد است.
هیئتی که مراسم دهۀ اول محرم و دهۀ آخر صفر را بهشکلی باشکوه برگزار میکند. در ادامه با حاجآقا صداقت، یکی از اعضای هیئتمدیرۀ هیئت «رزمندگان اسلام»، همسر شهید چراغچی و یکی از فعالان فرهنگی این تشکل به گفتگو مینشینیم و سعی میکنیم ویژگیهای برجستۀ این تشکل بزرگ مذهبی را بررسی کنیم.
میخواستیم حالوهوای دفاع مقدس را به شهر بیاوریم. با همین نگاه بود که یکروز نشستیم دورهم و برای برپایی یک هیئت مذهبی جلسهای تشکیل دادیم. همهمان رزمندههایی بودیم که سنگر و خاکریز را تجربه کرده بودیم. آن زمان روحیاتمان عجیب بود و عجیبتر اینکه میخواستیم روحیهمان را همهجای شهر منتشر کنیم.
جلسه برگزار میکردیم، مراسم میگرفتیم، خیلی وقتها ساعتها از نیمهشب میگذشت و ما هنوز در جلسه بودیم. در جلسه بودیم، اما انگار روی خاکریز و خطمقدم فعالیت میکردیم. خیلیها در مراسم خسته میشدند و میرفتند خانههایشان. اینها برای ما عجیب بود، چون ما هنوز بودیم و دوست داشتیم مراسم ادامه داشته باشد.
برخی هم به کنایه میگفتند: «شما فرهنگتان را آوردید اینجا.». جوّ خاصی بود؛ یکجاهایی مقاومت هم میکردیم. دوسهسالی این جو را برای خودمان حفظ کردیم، ولی واقعیت چیز دیگری بود. شهرآرام بود و مردم داشتند زندگی خودشان را میکردند.
روحیۀ ما روحیۀ حاکم بر شهر نبود. یادم میآید آنزمان برای شبهای احیا که در مسجد «کرامت» بود، همین پاساژ «فیروزه» و پاساژ دیگری را که آن طرف قرار داشت گرفتیم. شاید باورتان نشود، ولی هردوطبقۀ این پاساژها از مستمعین ما پُر شده بود.
آن زمان بچهها دنبال مداح اسمی هم نبودند؛ فقط دوست داشتیم این فضا را داشته باشیم. بخش زیادی از چهارراه شهدا بهدلیل مراسم ما ترافیک و راهبندان میشد.
میگفتند: «باز این بچهرزمندهها آمدند و اینجا را شلوغ کردند.». اگر امروز میبینید هیئت پا گرفته بهخاطر همان فضاست، بهخاطر حضور گرم خانوادۀ شهدا که تا امروز هم ادامه دارد.
آن زمان، مکان مستقل نداشتیم و بههمیندلیل هرروز در گوشهای از شهر برنامههایمان را برگزار میکردیم؛ یکروز پاساژ «فیروزه»، یک روز مسجد «کرامت» و .... تا اینکه به تدبیر شهید شوشتری، سنگ بنای ساختمان امروز هیئت گذاشته شد.
امروز هیئت «رزمندگان اسلام» صاحب ساختمانی بزرگ در مصلی ۱۱ است که کمتر هیئت مذهبیای این چنین مکانی دارد. خوب است که در ایام نزدیک به شهادت شهید شوشتری از این اقدامِ عاقبتبهخیری آن بزرگوار یادی کنیم؛ البته شهید شوشتری چندتا کارِ عاقبتبهخیری دیگر هم داشتند که هیئت «رزمندگان اسلام» و بنای آن تنها یکی از آنهاست.
مرحوم سعید نجات هم در تشکیل هیئت نقش مهمی داشتند. الان بهخاطر زحمات فراوان او عکسش را در حسینیه زدهایم؛ اما شهید شوشتری در رأس بنیانگذاران فعالیت میکرد. او در آن مقطع رئیس هیئتامنای مجموعه بود و یکسری افراد را برای هیئتامنا آورده بود که ما از آنها کمک میگرفتیم.
شهید شوشتری تا قبل از شهادتش همین موقعیت را داشت. یادم میآید در همان جلسهای که سال ۶۸ داشتیم، به ما گفت: «اگر همین الان بازنشست شوم میآیم همینجا و شروع میکنم به کار فرهنگی انجامدادن.». شهید شوشتری در مسائل فرهنگی خیلی صاحبنظر بود، ولی زیاد اهل مصاحبه و حرف نبود؛ بیشتر اهل عمل بود و همین اهلعملبودن او باعث شد امروز چنین هیئت و بنایی داشته باشیم.
بنایی که الان داریم حدود ۶ هزاروپانصدمتر است که آن زمان آن را بهصورت متراژی به فروش رساندیم. آن زمان دوستان هیئتمدیره و هیئتامنا پیشنهاد دادند کار مشارکتی و مردمی داشته باشیم. برای همین گفتیم هرکس میخواهد برای آخرت خودش کاری انجام دهد بیاید و زمین را متراژی بخرد.
در اصل از سال ۷۳ و ۷۴ بنا احداث شد، ولی هنوز هم خیلی تکمیل نشده است. دیدگاهمان این بوده که با کمکهای مردمی این کار را انجام دهیم. خود سپاه کمکهایی کرده، ولی هنوز به دستگاههای دیگر مراجعه نکردهایم. فقط خواستیم از مردم کمک بگیریم؛ خیلیها هم میخواستند در این کار مشارکت کنند.
ما معتقدیم هیئت، دست ما امانت است؛ برای همین نمیخواهیم کسی را بیاوریم که با کمکش، بستر تبلیغات خودش را فراهم کند. این حسینیه متعلقبه بچهرزمندهها و خانوادۀ شهداست. اکنون ساختمان در سهطبقه ایجاد شده است. زیرزمین، طبقۀ همکف و بالکن. الان دنبال آن هستیم برخی کارهای فرهنگی دیگر را شروع کنیم و از همۀ فضای اینجا کاملا بهره ببریم.
وقتی تازه هیئت را راهاندازی کرده بودیم، بزرگان زیادی همراه ما بودند. آقای آهنگران با آن صدای دلنشینش میآمد هیئت ما و شوروحال بچهرزمندهها و خانوادۀ شهدا را دوچندان میکرد. همین آقای آهنگران میگفت: «فیتیلۀ هیئت «رزمندگان اسلام» کشور از مشهد بالا کشیده شد.».
حدود ۱۰ سال بعد بود که هیئت «رزمندگان اسلام» در تهران ایجاد شد و خبرش به مقاممعظمرهبری رسید. ایشان یک هیئتامنا برای این تشکّل انتخاب کردند که رئیسش سردار نجات است. غیر از هیئت «رزمندگان اسلام» مشهد و تهران، هیئتهای دیگری در شهرستانها هم تأسیس شده بود، اما هرکدام سلیقهای کار میکردند و برنامۀ خودشان را داشتند.
بعد از انتصاب هیئتامنای هیئت «رزمندگان اسلام» کشور، قرار شده بود نظارتی بر سایر هیئتها صورت گیرد. آنها بهصورت سالانه گزارشکار آماده میکردند و این گزارشها باعث میشد هیئتها سیاست کاری واحدی داشته باشند. همینطورکه ما اکنون با مجموعۀ تهران و سیاست کاری آنها هماهنگ هستیم.
یکی از شاخصههای هیئت «رزمندگان اسلام» برگزاری دعای عرفه، از زمانی است که اصلا مرسوم و معمول نبود؛ یعنی هیچکس در مشهد دعای عرفه برگزار نمیکرد. بعد از برگزاری باشکوه دعای عرفه در هیئت، کمکم در جاهای دیگر نیز برگزاری دعای عرفه مرسوم شد.
آقای آهنگران دهۀ آخر صفر و ایام شهادت امام رضا (ع) به مشهد میآمد و دعای عرفه را پرشور برگزار میکرد. برای همین میتوان گفت مبتکر دعای عرفه در مشهد هیئت «رزمندگان اسلام» بوده است. یادم میآید یکبار راهآهن را برای برگزار دعای عرفه بسته بودیم. آن روز صبح تا ساعت ۱۰ باران آمد؛ شبش هم که مراسم داشتیم حدود ۴۰ هزار نفر آمده بودند. این کارها به برکت خون شهدا انجام شد.
برپایی یادوارۀ شهدا به درخواست و با مشارکت خود خانوادههای شهدا از کارهای مهمی است که در تشکل ما انجام میشود. در ماه مبارک رمضان، شبهای احیاء برگزار میکنیم و در طول سال نیز برنامههای مختلفی داریم که بنا به درخواست خانوادهها برگزار میشود.
ما بهمناسبت سالگرد شهادت شهید چراغچی، شهید برنسی و شهید بابانظر یادوارههای خوبی برگزار کردیم. غیر از اینها برای خانوادۀ شهدایی که بهصورت موردی مراجعه میکنند و درخواست برگزاری یادواره دارند هم برنامه داریم.
دفاع مقدس بهترین دوران زندگیمان بود و بهترین رفقامان را در همان دوران انتخاب کردیم. من اصلا با بچهمحلهایم ارتباطی ندارم، ولی با رفقای دوران دفاعمقدس هنوز هم ارتباط دارم.
حتی پُست و مقامهای دولتی و سیاسی هم نگذاشته این رفاقتها به هم بخورد یا حتی شکلش عوض بشود. بعضی وقتها بچۀ خودم تعجب میکند وقتی میبیند به فلانمسئول مملکتی زنگ میزنم و بسیار عامیانه با او حرف میزنم؛ اما فقط این نیست.
برخی رفقا هم به مشکل برمیخوردند، ولی ما به همان معنایی که از رفاقت داریم، هنوز کنار هم هستیم. همین چندروز پیش بود که یکی از رفقای قدیم به من زنگ زد و گفت بهخاطر مشکلات فراوانش میخواهد خودکشی کند.
خب! ما رفتیم و قصهاش را شنیدیم و الان هم سعی میکنیم همهجوره کنارش باشیم. این رفاقتها بهخاطر همان فضا و روحیۀ دفاع مقدس است.
دهۀ آخر صفر با سخنرانی از تهران هماهنگ کرده بودیم. همۀ کارها مثل فضاآراییها و نصب پرچمها تا حد زیادی انجام شده بود. روی پرچمها اسم سخنران را نوشته بودیم. سخنران یکدفعه اعلام کرد نمیتواند به مشهد بیاید. مانده بودیم چه کنیم! خیلی اصرار کردیم، ولی بندۀخدا مشکلی برایش پیش آمده بود.
حتی از برادرش خواستیم پادرمیانی کند، ولی او گفت با برادرش رودربایستی دارد! مدام تلفن دستمان بود و به هردری میزدیم. از طرفی نمیتوانستیم بقیۀ کار فضاآرایی و تبلیغات را تعطیل کنیم. پرچمها به اسم سخنران روی دیوار نصب میشد، درحالیکه میدانستیم او نمیتواند حضور پیدا کند؛ ولی یک اعتقاد محکم داشتیم و همیشه میگفتیم: «چراغ را که روشن کنیم، ائمۀ اطهار کمک میکنند.».
نماز جماعت را خواندیم و همان موقع بود که یک سخنران پیدا شد و قبول کرد برای سخنرانی بیاید. او هم از چهرههای شاخص دانشگاهی و علمی مشهد بود. خلاصه سخنرانی انجام شد، درحالیکه خیلیها میپرسیدند: «چرا سخنران روی پرده فلانی است و یکنفر دیگر روی منبر است؟!».
آن روز خیلی مضطرب شدیم، ولی همین اعتقاد که ائمۀ اطهار خودشان به یاری میایند، آراممان کرد و میکند.
از سال ۱۳۸۰ بود که همسر شهید چراغچی، یکی از اعضای فعال هیئت «رزمندگان اسلام»، مسئولیت بخش خواهران این مجموعه را برعهده گرفت. دکتر عرفانیان، همسر شهید چراغچی دربارۀ فعالیت واحد خواهران هیئت «رزمندگان اسلام» مشهد میگوید: «ما برنامههای مختلفی در این بخش داریم که باتوجهبه مناسبتهای مختلف اجرا میکنیم.
برنامههای اختصاصیتری هم برای بانوان و دختران جوان و مادران داریم؛ مثلا بهمناسبت روز دختر برنامه داریم یا بهمناسبت ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه. همینطور بهمناسبت فوت خانم امالبنین دیدار از مادران شهدا را در برنامۀ خود داریم.».
دکتر عرفانیان دربارۀ برنامۀ «شیرخوارگان حسینی» نیز میگوید: «ابداعکنندۀ این برنامه که امروز تبدیل به برنامهای جهانی شده، هیئت «رزمندگان اسلام» بوده است. بر همین اساس در مشهد نیز هیئت «رزمندگان اسلام» و بخش خواهران این تشکل مجری این همایش بزرگ بوده است.
همسر شهید چراغچی با بیان اینکه اطمینان به تشکّل «رزمندگان اسلام» عامل اصلی مراجعۀ بانوان و دختران جوان، خصوصاً از مناطق حاشیهای، است میگوید: «برای این خانوادهها و باهدف بالابردن سطح مهارت زندگی آنها برنامههای اختصاصیای، چون آموزش مهارت زندگی اسلامی، طب اسلامی و نسیم عطرت (ویژۀ دختران) را داریم.».
یکی از بخشهای جذاب و فعال در هیئت «رزمندگان اسلام»، خصوصاً در ایام محرم و صفر، برپایی «حسینیۀ کودک» است.
جعفر پیوندی، مسئول «حسینیۀ کودک»، برگزاری این برنامه را براساس طرحی که در فرهنگسرای «کودک و آینده» اجرا شد عنوان میکند و میگوید: «این طرح در هیئت «رزمندگان اسلام» بهشکل مؤثری درحالاجراست. در زمان برگزاری مراسم عزاداری بزرگترها، کودکان ۷ تا ۱۱ سال را به حسینیه دعوت میکنیم و برایشان برنامه اجرا میکنیم.».
پیوندی توضیح میدهد: «این برنامه در زمانی دوساعته برگزار میشود که یکساعت آن عزاداری است و یکساعت آن بازی. ما برای بچهها قصه میگوییم؛ قصهگونه برایشان روضهخوانی میکنیم و بعد هم مراسم سینهزنی که بچهها این بخش را خیلی دوست دارند.
پیوندی میگوید: «طوری برنامه را اجرا میکنیم که بچهها شب دوم هم از پدرومادرشان بخواهند آنها را به این مراسم بیاورند، نه اینکه بهاصرار پدر و مادر بیایند.». پیوندی از برخی بازیها هم نام میبرد که «مارپلۀ مذهبی» و «دارت رذایل اخلاقی» جزو آنهاست.
همچنین وی از برنامهای مخصوص دخترها میگوید که براساس آن از دخترها با حجاب اسلامی عکس گرفته میشود و برای والدینشان ارسال میشود. پیوندی میگوید: «این کار از آنجا به ذهنمان رسید که میدیدیم مادرها دخترانشان را آرایش میکنند تا آن عکس را پسزمینۀ گوشیشان بگذارند، اما حالا ما این عکسها را برایشان میفرستیم و میبینند دخترانشان با حجاب چقدر زیبا هستند و آن عکس را پسزمینۀ گوشیشان میگذارند.».
* این گزارش دوشنبه ۱۰ مهر ۹۶ در شمـاره ۲۶۳ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.