کد خبر: ۳۲۳۰
۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

خیاطی که دل‌ها را به هم می‌دوخت

مرحوم علی اصغری بیش‌از 50سال پیش بود که به این محل آمد. او خیاطی را از مدت‌ها قبل پیش استادانی چون حاج‌آقا قدیریان و آقای همتیان فرا‌گرفته بود. البته علی‌آقا از آن‌ها فقط دوخت‌ودوز یاد نگرفت، بلکه درس قرآن را هم از آن‌ها آموخته بود. بعد از اینکه خوب این حرفه را فراگرفت، زیرزمین منزلش را مغازه کرد و تا وقتی توان کار کردن داشت، همان‌جا به خیاطی مشغول بود.

اولین خیاط محله آبکوه تیرماه سال‌1391 سوژه شهرآرامحله منطقه یک بود. در این تاریخ با تیتر «خیاطی که دل‌ها را به هم می‌دوزد» مردم را با این چهره مهربان محله آشنا کردیم. اکنون پس‌از گذشت این سال‌ها با‌خبر شدیم که علی ‌اصغری معروف به «علی‌آقا خیاط» به رحمت خدا رفته است. خواستیم با این گزارش یاد این پیرمرد مهربان محله آبکوه را زنده کنیم.


هم درس خیاطی، هم مشق قرآن

علی‌آقا سال‌ها در خیابان دستغیب، پشت حمام قدیمی بلور زندگی می‌کرد؛ خانه‌ای قدیمی‌ که سنگ‌های سفید تا نیمه‌دیوار کهنه‌اش بالا رفته است.

مرحوم علی اصغری بیش‌از 50سال پیش بود که به این محل آمد. او خیاطی را از مدت‌ها قبل پیش استادانی چون حاج‌آقا قدیریان و آقای همتیان فرا‌گرفته بود. البته علی‌آقا از آن‌ها فقط دوخت‌ودوز یاد نگرفت، بلکه درس قرآن را هم از آن‌ها آموخته بود. بعد از اینکه خوب این حرفه را فراگرفت، زیرزمین منزلش را مغازه کرد و تا وقتی توان کار کردن داشت، همان‌جا به خیاطی مشغول بود.

آن زمان یعنی دهه‌50 یا 60 شمار خیاطان محلی خیلی کم بود و بیشتر خیاطان قدیمی هم در اطراف حرم و خیابان خسروی مغازه داشتند؛ دلیلش هم وجود راسته پارچه‌فروشان در آن محدوده بود. همین مسئله باعث شد کار علی‌آقا رونق بگیرد و همسایه‌هایش ریش و قیچی را دست او بسپارند تا خود و فرزندانشان را نونوار کند.


مغازه علی‌آقا پاتوق اهل محل بود

مرحوم علی‌آقا بانی برگزاری دوره‌های آموزشی قرآن در محله‌اش بود و بسیاری از جوان‌های امروز آبکوه پای جلسات درس او نشسته بودند و تربیت قرآنی‌شان را هم مدیون این خیاط بودند.

محبت‌ها و مودت‌های قدیم، رنگ و لعاب بیشتری داشتند. اگر در کار کسی گره‌ای می‌افتاد، یک محله «یاعلی(ع)» می‌گفتند تا گره‌گشا باشند

علی‌آقا در گزارش منتشر‌شده ما گفته بود: «آن زمان در محله آبکوه به‌ویژه سعدآباد جلسات قرآن خیلی کم بود و این جلسات بیشتر در ماه مبارک رمضان در مساجد برگزار می‌شد، ولی دوره‌های آموزشی که در طول سال فعال باشند، انگشت‌شمار بودند. از‌آنجایی‌که به گفته بزرگانمان، زکات علم نشر آن است، تصمیم گرفتم به اتفاق چندنفر از اهالی به‌صورت دوره‌ای در خانه همسایه‌ها دوره‌های آموزشی برگزار کنیم که خوشبختانه آن دوره‌ها با استقبال خوبی مواجه شد.»

در بخشی از این مصاحبه، مرحوم علی‌آقا گفته بود: «محبت‌ها و مودت‌های قدیم، رنگ و لعاب بیشتری داشتند. اگر در کار کسی گره‌ای می‌افتاد، یک محله «یاعلی(ع)» می‌گفتند تا گره‌گشا باشند. این حال و هوا این روزها در محلات کم‌رنگ شده، اگرچه محله آبکوه هنوز به خیلی از آفت‌های شهرنشینی دچار نشده است.»

مغازه کوچک علی‌آقای خیاط نه یک مغازه خیاطی ساده، بلکه محلی ثابت برای همه اهالی برای پرسیدن سؤالات شرعی، رفع گرفتاری‌ها و ریش‌سفیدی، برطرف‌کردن اختلافات خویشاوندی، تحقیق در امر ازدواج و پاتوق دوستان و رفیقان قدیمی بود. حالا حاج‌علی سفر‌ کرده است و جای خالی‌اش قدیمی‌های محله را آزرده می‌کند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44