به سراغ مهدی حسین زاده بحرینی، جوان 23 ساله ساکن محله عسکریه، میرویم که شوق آموختن و کسب علم در حوزههای مختلف در او پایانناپذیر است.وقتی بچههای دیگر فکر بازی و شیطنت هستند سر او در کتاب بود. شبیه فیلمها که بچههای کوچک کارهای بزرگ و حکیمانه میکنند.
آشنا و فامیل میدانند که مهدی جوان درسخوان و موفقی است که به هر چیزی که اراده کرده، رسیده است. مدرک دانشگاه آنقدر برایش مهم نبوده که کار اهمیت داشته است. خودش را به گرفتن لیسانس و فوقلیسانس دلخوش نکرده تا بعد از دانشآموختگی با یک برگ مدرک شرایط کار برایش فراهم شود.
او مخِ رایانه است و از این قابلیت که با استمرار و جدیت در یادگیری به دست آمده است به بهترین نحو استفاده میکند.حل مسئله آنقدر برایش لذت دارد که میتواند حال خوب را به لحظههایش تزریق کند. او اولین درآمد خلاقانهاش را در سن 12 سالگی رقم زده و تاکنون هیچ وقت نگران اشتغال نبوده است. او معتقد است اگر تکیه جوانها به دانشگاه و مدرک نباشد و روی تواناییهای خودشان حساب باز کنند، موفقیت بیشتری خواهند داشت.
او در 4 سالگی پدرش را از دست داده است و مادرش به تنهایی مهدی را همراه با 3 خواهر دیگرش به بهترین نحو تربیت میکند. مهدی از نوجوانی به تدریس، تعمیر و آموزش در زمینههای مختلف رایانه میپرداخته است. محل گفتوگوی ما در اتاق حسین زاده است.
اتاقی که کتابخانه آن پر شده از کتابهای مختلف در حوزههای گوناگون و البته بیشترین آن درباره رایانه و برنامهنویسی است. اما در قسمت دیگر این کتابخانه کتابهای فلسفه و موسیقی هم که هنوز کاغذهایش بوی نویی میدهد، دیده میشود.
در اتاقش تختهای سفید به دیوار نصب شده که روی آن الگوریتم و کدهای برنامه نویسی نوشته شده و سفیدی تخته را پوشانده است. برای اینکه بتوانیم درک بهتری از علاقهمندیاش به رایانه داشته باشیم ما را به ابتدای دوران نوجوانیاش میبرد. به روزهایی که با اصرار توانست به خواستههای خود دست یابد.
از کودکی به رایانه علاقه داشتم. در دوران دبستان بهویژه کلاس پنجم مدام به دنبال کتابهای آموزش رایانه میگشتم و در این حوزه مطالعه میکردم
حسینزاده میگوید: از کودکی به رایانه علاقه داشتم. در دوران دبستان بهویژه کلاس پنجم مدام به دنبال کتابهای آموزش رایانه میگشتم و در این حوزه مطالعه میکردم. در این سالها مدام به خانواده اصرار میکردم برای من رایانه بخرند. این مسئله ادامه پیدا کرد تا در آخرین روز زمستان همان سال مادرم برای من یک رایانه خرید.
بسیار ذوق زده بودم و شبها باید من را به زور میخواباندند. آنقدر با سیستم کار میکردم که پاورش در 15فروردین سوخت و سیستم روشن نمیشد. به مرور شروع به آموختن کار با نرم افزارهای متفاوت کردم. در تابستان سال اول راهنمایی برای گرفتن مدرک ای سی دی ال در یک آموزشگاه رایانه ثبتنام کردم.
از شانس خوب من آقای کاظمی که مدیر آموزشگاه نیز بود، کار تدریس ما را به عهده داشت. در جلسه اولی که برگزار شد او هرچه میگفت من تکمیلش میکردم. پس از پایان کلاس آقای کاظمی که متوجه استعداد من در رایانه شده بود، به من پیشنهاد کار در آموزشگاه داد. سنم کم بود ولی اولین شغلم را با توجه به تواناییام گرفتم. مسیری که خیلی به من کمک کرد.
مهدی برای درک بهتر، عکس روی دیوار را نشان میدهد که مربوط به زمانی میشود که کار در آموزشگاه را تازه آغاز کرده است. در نگاه اول به این تصویر یک پسربچه را میبینیم. اما فقط کمی تامل لازم است تا متوجه اراده قوی و اعتماد به نفس بالایی که در چهرهاش پنهان است، بشویم.
این برنامه نویس رایانه از دوران طلایی خود در حوزه آموزش کسب دانش علوم رایانه میگوید: این دوره از زندگی من به نوعی دوران طلاییام در زمینههای مختلف رایانه بود. در آموزشگاه همه کاری را انجام میدادم و به نوعی آچار فرانسه آنجا بودم. از تعمیر سخت افزار و نرم افزار گرفته تا تدریس من همه را آموختم و به کار گرفتم.
در آموزشگاه خیلی چیزها را آموختم و با افراد زیادی که در زمینه رایانه فعالیت میکردند، آشنا شدم. با وجود سن کمی که داشتم در آنجا به من لقب مهندس داده بودند. کلاسها را بیشتر به صورت خصوصی تشکیل میدادم و چشم شرکتکنندهها با دیدن من گرد میشد و تا وقتی که جواب سؤالاتشان را پاسخ میدادم برایشان عادی نمیشد.
من در همان تابستان بیشتر بخشهای رایانه را امتحان کرده بودم و با بسیاری از نرم افزارها آشنا شده بود و تنها حوزهای که دانشی در موردش نداشتم برنامه نویسی بود. با هدف آموختن برنامه نویسی شروع به یادگیری نرم افزارهای مختلفی در این زمینه کردم.
مهدی مطالب و تجربیاتی که در آموزشگاه آموخته را با دیگر همکلاسانش در مدرسه به اشتراک می گذارد. او از فعالیتهایش در دوران تحصیل در مقطع راهنمایی این گونه یاد میکند: یکی از خصوصیات من این است در هر جوی که قرار میگیرم اگر محیط آنجا را دوست نداشته باشم تلاش میکنم جو آن را تغییر دهم و شرایط را به همان گونه که خودم میخواهم در بیاورم.
در مدرسه راهنمایی ابرار هم این کار را انجام دادم. محیط کلاس را با بهره بردن از مطالبی که در آموزشگاه آموخته بودم علاقهمند به رایانه و فناوری کردم. هم کلاسیهایم مدام اخبار فناوری را دنبال میکردند و موضوع صحبت ما در کلاس بیشتر نرم افزارها و سختافزارهای جدیدی بود که هر روز به بازار عرضه میشد.
اولین برنامه کاربردی خودم را به زبان داس به روی سیستم قدیمی کتابخانه مدرسه نوشتم و تا پایان تحصیل من در مقطع راهنمایی از آن استفاده کردم
مثلا زمانی که ویندوز ویستا تازه آمده بود چون سیستمی نداشتیم که بتوانیم این ویندوز را روی آن نصب کنیم با اصرار زیاد لپ تاپ یکی از معلمان را از او گرفتیم و روی آن ویندوز ویستا را در کلاس نصب کردیم. سال تحصیلی دوم راهنمایی فعالیتهای زیادی انجام دادم.
اولین برنامه کاربردی خودم را به زبان داس به روی سیستم قدیمی کتابخانه مدرسه نوشتم و تا پایان تحصیل من در مقطع راهنمایی از آن استفاده کردم. آن موقع اینترنت در دسترس نبود تا مردم راحت نرمافزارها را دانلود کنند. اولین فعالیت اقتصادی من در همان سال بود که با همکاری یکی از همکلاسیهایم انجامش دادم.
ما با یک نرم افزار برنامهنویسی مجموعهای از آنتی ویروس جمعآوری کردیم و 50نسخه از آن را تکثیر و به فروش رساندیم. هر نسخه 600تومان برای ما هزینه داشت و 2هزار تومان آن را به دانشآموزان مدرسه فروختیم. اگر کمی همت داشتیم میتوانستیم این مجموعه را به فروش عمده نیز برسانیم.
به خاطر علاقه به شرکت در المپیاد کامپیوتر به رشته ریاضی و فیزیک رفتم. دو بار هم در المپیاد شرکت کردم. الگوریتمها و مسائلی که در این المپیاد یاد گرفتم بعدها خیلی به من در حل مسائل مختلف کمک کرد و البته هنوز هم به دردم میخورد. در دبیرستان در حوزههای مختلفی فعالیت میکردم که یکی از آنها شرکت در جشنواره نوجوان سالم بود که در بخش فیلمسازی آن توانستم کسب مقام کنم.
با حضور در اولین کلاس دانشگاه متوجه شدم فقط من و یکی از همکلاسیهایم در زمینه رایانه سابقه کار و شناخت داریم، دیگران تنها به صورت اتفاقی وارد این رشته شده بودند. این بار هم تصمیم گرفتم کاری مشابه دوران راهنمایی انجام دهم و دانشجویان را به کسب دانش و به دست آوردن مهارت در رایانه و بهویژه برنامهنویسی علاقهمند کنم.
آن موقع تازه تلگرام مطرح شده بود و من از این امکان بهره بردم و به ایجاد یک گروه اقدام کردم. در این گروه بحثها و نکاتی را در حوزه رایانه و فناوری میگذاشتم و بچهها را تشویق به دنبال کردن آنها میکردم.
در همین سال با همراهی دوست دوران راهنماییام که با او مجموعه آنتی ویروس را درست کرده بودم یک شرکت کامپیوتری به ثبت رساندم. برای این کار به پول نیاز داشتم که با انجام چندین پروژه توانستم پول مورد نیاز برای اجاره کردن یک دفتر 20 متری را در خیابان پاسداران تهیه کنیم و شرکت را به ثبت برسانیم.
در شرکت من مدیر فنی شدم و دوستم در بخش بازاریابی فعالیت میکرد. تلاش زیادی برای جذب نیروی متخصص برنامهنویسی کردیم که خب موفق نبودیم به همین دلیل به آموزش دانشجویان و سپردن کار به آنها تصمیم گرفتم.
به دانشجویان ما برنامهنویسی را آموزش میدادیم و سپس پروژهها را به آنها میسپردیم و پس از نوشتن برنامه به آنها حقوق نیز میدادیم. حدود 7نفر به این طریق در شرکت مشغول به کار شدند.
از دیگر فعالیتهای من در ترم اول دانشگاه شرکت در مسابقات جهانی ای سی پی سی، معتبرترین مسابقه برنامهنویسی در جهان معروف به المپیک برنامهنویسان بود. برای این کار ابتدا باید یک گروه 3 نفره تشکیل میدادم. در گروه شروع به بیان سؤالات متفاوت کردم و همکلاسیهایم را تشویق به پاسخگویی میکردم.
بالاخره گروه ما تشکیل شد اما برای حضور در این رقابت ابتدا باید در آزمون دانشگاه حضور پیدا میکردیم و اگر اول یا دوم میشدیم میتوانستیم در رقابتهای این المپیک که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشود، شرکت کنیم.
از دیگر فعالیتهای من در ترم اول دانشگاه شرکت در مسابقات جهانی ای سی پی سی، معتبرترین مسابقه برنامهنویسی در جهان معروف به المپیک برنامهنویسان بود
از سختی این رقابت همین را میتوان گفت که امسال پس از 18سال دانشگاه شریف به عنوان گروه اول غرب آسیا در مسابقات نهایی در کشور پرتغال شرکت کرد و با پشت سر گذاشتن دانشگاههایی مانند رینستون، هاروارد، آکسفورد، سنپترزبورگ و استنفورد مدال برنز این مسابقات را به دست آورد که افتخار بزرگی برای کشور محسوب میشود.
پس از تشکیل گروه ما دیگر دانشجوها نیز ترغیب به انجام چنین کاری شدند و فقط از ورودی ما 3 گروه دیگر تشکیل شد. متأسفانه دو هم گروهی من با وجود اینکه در رقابت دانشگاه شرکت کرده بودیم و میتوانستیم در این رقابت بینالمللی حضور داشته باشیم، انصراف دادند. اما سال بعد من دوباره گروه تشکیل دادم و در این رقابتها شرکت کردم و رتبه چهل و هشتم را بهدست آوردم. رقابت در این آزمون بسیار نزدیک بود و اگر یک سؤال درست پاسخ میدادیم مقامی بسیار بهتری به دست میآوردیم.
اهل توقف کردن و راضی بودن از شرایط موجود نیست. او از رها کردن کاری میگوید که برای رسیدن به آن تلاش بسیاری کرده است. مهدی میافزاید: «خیلی سریع مباحث مربوط به فناوری را فرا میگیرم. من دوست دارم مدام مهارتهای متفاوت را یاد بگیرم و خودم را با قرار گرفتن در شرایط متفاوت محک بزنم.
شرکت خیلی خوب جلو میرفت و روز به روز بهتر میشد اما من به مرور زمان احساس کردم به کاری فرسایشی مشغول هستم. دانش محدودی آموختم و بابت آن درآمد دارم. احساس رضایت از کاری که میکردم نداشتم چرا که در حال انجام یک کار ثابت بودم که از انجامش لذتی نمیبردم. من تمایل به یادگیری مسائل بیشتر داشتم.
در رایانه باید مدام در حال آموختن بود چرا که اگر توقف کنید باید مطمئن باشید از بازی فناوری عقب خواهید افتاد و دیگران از شما جلو خواهند زد. به همین دلیل با هدف کسب دانش جدید شرکت را با وجود درآمد خوبی که داشت، رها کردم و در یک شرکت که در حوزه شبکههای اجتماعی فعالیت میکند در بخش هوش مصنوعی آن با حقوقی به مراتب کمتر مشغول به کار شدم.
الان 80درصد وقتم را صرف یادگیری و مطالعه میکنم. مقالاتی که متعلق به شرکتهای بزرگ و معروف است، مدام مطالعه میکنم و سعی میکنم فناوریهای جدید را فرا بگیرم».
من توانستم در دانشگاه محیط را تغییر دهم. در دانشگاه یک سری همایش تشکیل دادم که در آن برای دانشجوها سخنرانی میکردم. متأسفانه دانشجوها از چگونگی تعامل با صنعت در دانشگاهها چیزی نمیآموزند و تنها یک سری مطالب را باید حفظ کنند که به عقیده من هیچ سودی برایشان ندارد.
با همین انگیزه من تلاش کردم مسیر حرکت به سمت صنعتی شدن را برای دانشجوها ترسیم کنم. من تا الان بیشترین بهرهای که از دانشگاه بردم جمعی بود که درست کردم و دوستانی بود که پیدا کردم. مدرک رایانه در صنعت زیاد اهمیت ندارد، مهم توانایی و دانش شماست. خیلی از افرادی که به نوعی محرکشان بودم و اکنون افراد بسیار موفقی در زمینه رایانه هستند برای کارهایی که برایشان انجام دادم از من قدردانی میکنند که همین برای من کافی است.
ما در ایران فرصتهای زیادی داریم که در حال از بین بردن تک تک آنها هستیم. برای پیشرفت و تجارت در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات ما به تعامل با دیگر کشورها نیاز داریم. کشوری مانند هند درآمد حوزه فناوری اطلاعاتش بسیار بیشتر از درآمد نفتی ایران است. ما نیز دارای این ظرفیت هستیم و میتوانیم حتی هند را پشت سر بگذاریم.
درآمد یک متخصص فناوری اطلاعات در هند بین 9تا 15 دلار در ساعت است اما حقوق یک متخصص در ایران بسیار پایینتر از این عدد است
برای رسیدن به این موقعیت، ابتدا باید روابط بینالمللی خودمان را بهبود بخشیم. کشورهای اطراف ما هم ظرفیت خوبی در آینده نزدیک دارند اما فعلا جنگ زده هستند و پیشرفت در حوزه فناوری اطلاعات جزو آخرین اولویتهای آنها قرار دارد. صادرات عمده ما نفت، زعفران و پسته است و هیچ مهارت خاصی به جز چند پرایدی که به دو یا سه کشور دیگر صادر میکنیم، نداریم. با شرایط موجود کشور باید به سمتی گام برداریم که مهارت صادر کنیم.
درآمد یک متخصص فناوری اطلاعات در هند بین 9تا 15 دلار در ساعت است اما حقوق یک متخصص در ایران بسیار پایینتر از این عدد است. صادر کردن مهارت باعث میشود افراد زیادی در این حوزه مشغول به کار شوند. تنها کافی است ما هم مانند هند روابط خوبی با دیگران داشته باشیم تا شرکتهای بزرگ کامپیوتری در ایران شعبه بزنند و بسیاری را استخدام کنند.
با توجه به پایین بودن حقوق در ایران به دلیل ارزش دلار نسبت به پول ما و متخصصان و ظرفیتهای خوبی که داریم برای آنها بسیار با صرفه است که در ایران فعالیت کنند. من ایدههای بسیاری دارم. اما واقع بین هستم. امکان پرداختن به آنها را اکنون ندارم. برخی از آنان به سرمایه نیاز دارند و تعدادی به یک گروه قوی که من فعلا هیچ کدام را ندارم. برای همین در انتظار یک فرصت مناسب برای دست یافتن به آنها هستم.