کد خبر: ۲۰۶۷
۱۷ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

دختر جشنواره‌ای

6سال پیاپی کسب معدل20 کار سختی است اما به دست آوردن عنوان پرکارترین دانش‌آموز استان باید چیزی بیشتر از شرط معدل باشد. او با لبخند می‌گوید: در هر مسابقه‌ای که برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. یعنی غیر از اینکه درس‌هایم را طوری می‌خواندم که نمره‌هایم همه 20 باشد هر مسابقه یا برنامه غیردرسی هم که در مدرسه برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. هر روز در نماز جماعت حضور داشتم و فرمانده بسیج مدرسه هم بودم. در مسابقه احکام و کتاب‌خوانی هم چندین‌بار رتبه آوردم. قبل از دوره دبیرستان هم در المپیادهای مختلف رتبه‌های زیادی آورده بودم.

شنیده‌ام از آن دخترهایی است که فعل «نمی‌شود و نمی‌توانم» برایش معنا ندارد. هر ایده‌ای که در ذهنش جرقه بزند حتما به سرانجام می‌رسد. آن هم نه در یک رشته خاص، بلکه هر آنچه در دنیای کوچک دخترانه‌اش تعبیرشدنی باشد با اتکا به توانایی‌های خودش آن را عملی می‌کند، از کارهای هنری گرفته تا نقالی و سرپرستی نشریه، همین خصوصیتش او را به پرتلاش‌ترین دانش‌آموز استان خراسان رضوی تبدیل کرده و موفق شده جایزه نوبل دانش‌آموزی البرز را در سال گذشته به دست آورد.

فاطمه‌زهرا امیری 19ساله حالا هم که دانشجو شده است همان‌قدر فعال و پرانرژی است. روز دانشجو بهانه‌ای شد به‌سراغش برویم و پای صحبتش بنشینیم. در کوچه‌ای هم‌راستا با سربالایی پارک کوهستانی خورشید، وارد خانه‌ای کوچک با فضایی صمیمی می‌شویم.

 

جایزه‌ای که حاصل یک وقف علمی است

تقدیرنامه‌ها و جوایزی که در مسابقات مختلف گرفته را روی میز چیده است. او یک‌سال است در رشته حسابداری دانشگاه الزهرا(س) درس می‌خواند اما جایزه نوبل دانش‌آموزی را سال آخر دبیرستان به دست آورده و منتخب استان شده است. از او درباره نوبل دانش‌آموزی البرز می‌پرسم که این جایزه را چه افرادی به دست می‌آورند. برایم سؤال است که چه ویژگی‌ای داشته که از میان این همه دانش‌آموز تیزهوش و فعال استان، فاطمه‌زهرا برای دریافت این جایزه انتخاب شده است. 

آرام و شمرده و با کلماتی که مشخص است با وسواس انتخاب کرده است توضیح می‌دهد: در هر استانی یک‌نفر از سال نهمی‌ها و یک نفر هم از سال آخر دوره دبیرستان به عنوان فعال‌ترین دانش‌آموز انتخاب می‌شود. مبنای آن هم فعال‌بودن دانش‌آموز در همه زمینه‌های علمی و فرهنگی است. 

مؤسس این جایزه علمی، حسینعلی البرز، فرد خیّری بوده که ثروتش را وقف علم می‌کند. یعنی وصیت می‌کند به دانش‌آموزان نخبه با معیارهای خاص علمی و فرهنگی وام بلاعوض بپردازند. این جایزه را افرادی مانند آملی لاریجانی هم در نوجوانی به دست آورده‌اند و در کتاب نخبگان علمی البرز اسامی دریافت‌کنندگان این جایزه وجود دارد.


پرکارترین و فعال‌ترین دانش‌آموز سال99

کتابی را ورق می‌زند و اسامی بزرگان علمی و فرهنگی کشور را در آن نشان می‌دهد. برق نگاهش نشان می‌دهد که خودش را در جایگاه هر کدام از آن‌ها تصور می‌کند و اهداف بلندی را در سر می‌پروراند. 

در حال ورق‌زدن کتاب ادامه می‌دهد: این جایزه دو بخش دانشجویی و دانش‌آموزی دارد. در بخش دانش‌آموزی، جایزه هر سال به دو دانش‌آموز از پایه نهم و دوازدهم تعلق می‌گیرد که پرکارترین دانش‌آموز هر رشته باشند و یا با ایده‌های خاص در جشنواره خوارزمی شرکت کرده باشند. در بخش دانشجویی هم به مخترعان و محققان فعال تعلق می‌گیرد. آبان99 که این جایره را بردم انعکاس خبری هم داشت و مراسم اهدای جایزه از صدا و سیما پخش شد. 

من همان سال که سال دوازدهم بودم، پرکارترین دانش‌آموز خراسان رضوی بودم و 6سال پیاپی با معدل 20 قبول شده بودم. بر اساس ارزیابی‌های آموزش و پرورش این جایزه را که شامل لوح سپاس، یک تندیس از آقای البرز و 5میلیون تومان پول نقد بود بردم. بعد هم رتبه 113کنکور هنرستان را به دست آوردم و الان در دانشگاه الزهرا(س) حسابداری می‌خوانم.


موفقیت در مسابقات مختلف

6سال پیاپی کسب معدل20 کار سختی است اما به دست آوردن عنوان پرکارترین دانش‌آموز استان باید چیزی بیشتر از شرط معدل باشد. از فاطمه‌زهرا می‌خواهم معنای پرکارترین دانش‌آموز را برایم بیشتر توضیح بدهد. 

او با لبخند می‌گوید: در هر مسابقه‌ای که برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. یعنی غیر از اینکه درس‌هایم را طوری می‌خواندم که نمره‌هایم همه 20 باشد هر مسابقه یا برنامه غیردرسی هم که در مدرسه برگزار می‌شد شرکت می‌کردم. هر روز در نماز جماعت حضور داشتم و فرمانده بسیج مدرسه هم بودم. در مسابقه احکام و کتاب‌خوانی هم چندین‌بار رتبه آوردم. قبل از دوره دبیرستان هم در المپیادهای مختلف رتبه‌های زیادی آورده بودم.


برای تهیه لباس به پایگاه شهید جاجرمی رفتم

وقتی صحبت از نقالی می‌شود متوجه می‌شوم دلیل بیان شیوا و واضح فاطمه‌زهرا همین می‌تواند باشد. معمولا این‌طور است افرادی که در بخش نقالی کار می‌کنند با تمرین‌های مداوم فن بیان خوبی دارند. از او درباره دوره‌های فن بیان و مربی‌های نقالی‌اش می‌پرسم. با خنده‌ای می‌گوید: من برای نقالی نه دوره‌ای گذراندم و نه کسی به من کمک کرد. حتی وقتی متنم را نوشتم و برای مسابقه آماده شده بودم برای تهیه لباس با مشکل روبه‌رو بودم. بعد از اینکه دیدم مدرسه نمی‌تواند برایم لباس مدنظرم را تهیه کند به پایگاه شهید جاجرمی در مسجد امام حسن(ع) محله نیروهوایی مراجعه کردم و لباس بسیجی را امانت گرفتم.


متن نقالی را خودم نوشتم

با تعجب به او نگاه می‌کنم و با سکوتم منتظر می‌مانم توضیح دهد چطور نه دوره‌ای گذرانده و نه متنی را از جایی برداشته است! فاطمه‌زهرا توضیح می‌دهد: وقتی تصمیم گرفتم در مسابقه شرکت کنم دلم می‌خواست کاری متفاوت ارائه دهم. دقت کردم دیدم تا آن‌زمان همه نقالی‌ها بر اساس داستان‌های ادبی قدیمی و شاهنامه بوده و هیچ‌وقت موضوع دفاع مقدس مطرح نبوده است. اما من می‌خواستم به عنوان یک دانش‌آموز از زبان حسین فهمیده حرف بزنم. 

همین شد که دست به کار شدم. متن را بر اساس نظم و نثر نوشتم. نثر را از ذهن خودم نوشتم و شعرها را از کتاب‌های درسی برداشتم. برای آموزش اجرا هم بر اساس فیلم‌های آموزش نقالی که در فضای مجازی می‌دیدم تمرین کردم.

 


یادگیری نقالی با فیلم‌های آموزشی

اولین اجرایش که سال یازدهم بوده را به یاد می‌آورد. خنده‌اش می‌گیرد و با ذوق تعریف می‌کند: سال یازدهم که در مسابقه نقالی شرکت کردم قبل از اجرای من یک نفر با اجرای خیلی ضعیف در مسابقه شرکت کرده بود و داورها خیلی ناراضی بودند و این نارضایتی را به او نشان داده بودند. 

من هم راوی بودم و هم جای شهید فهمیده صحبت می‌کردم. بازی‌کردن در دو نقش را در فیلم‌های نقالی دیده بودم

ناظر سالن که معلم پرورشی خودمان بود، به من گفت: فاطمه جان این‌بار دفعه اول است که اجرا داری، اگر داورها چیزی گفتند ناراحت نشو. اما معلمم هیچ اطلاع نداشت که من تا چه حد آماده هستم. وقتی نوبت به من رسید، موقع اجرا داورها از متن من خیلی تعریف کردند. از اجرا هم خوششان آمد. من هم راوی بودم و هم جای شهید فهمیده صحبت می‌کردم. بازی‌کردن در دو نقش را در فیلم‌های نقالی دیده بودم. در فیلم‌های آموزشی و اجرای دیگران دقت کرده بودم که چطور باید شروع کنم و در آخر هم چطور تمام کنم.


همه چیز از حضور در اعتکاف شروع شد

برای فاطمه‌زهرا همه اتفاقات از جرقه‌هایی شروع شده است. این جمله را خودش می‌گوید: جرقه حضور من در نقالی از شرکت در مسابقه نهج‌البلاغه زده شد. سال نهم بودم که برای اعتکاف دانش‌آموزی رفته بودم و در آنجا با یک نفر آشنا شدم که در مسابقه نهج‌البلاغه رتبه آورده بود. از طریق همین دوست عزیز تشویق شدم و در مسابقه نهج‌البلاغه شرکت کردم. 

کلاس دهم بودم که در مسابقه نهج‌البلاغه شرکت کردم و رتبه اول ناحیه را به دست آوردم. در اختتامیه مسابقه یکی از بچه‌ها که در مسابقه نقالی شرکت کرده بود اجرا داشت و من همانجا از نقالی هم خوشم آمد و تصمیم گرفتم برای دوره بعد در این مسابقه شرکت کنم. بعد هم در مسابقات نقالی کلاس یازدهم در ناحیه اول شدم و سال دوازدهم هم مقام اول استان را به دست آوردم.

به‌طور کلی شرکت در مسابقات مختلف برای من یک کار عادی بود. حتی خیلی وقت‌ها به خانواده‌ام نمی‌گفتم که مسابقه دارم، مگر آن‌هایی که نیاز به اجازه و رضایت‌نامه داشت و خارج از فضای مدرسه برگزار می‌شد. همیشه بعد از اینکه رتبه‌ای را به دست می‌آوردم وقتی به خانه می‌آمدم با نشان دادن لوح سپاس و جایزه به مادر و پدرم می‌گفتم که برنده شده‌ام. درکل ذهن من همیشه به دنبال ایده‌های نو است و از انجام هر فعالیتی استقبال می‌کنم. 

الان در دانشگاه هم نایب دبیر انجمن علمی هستم. نایب دبیر یکی از کانون‌های قرآن و عترت دانشگاه هم هستم. برای اولین‌بار در دانشگاه ما که سابقه تولید نشریه نداشته است من سردبیر نشریه هستم؛ نشریه‌ای با عنوان «عطف». عطف یک عبارت ریاضی است که باوجود معنایی که در درس‌های حسابداری دارد، نقطه عطفی هم هست برای بچه‌های انجمن که موفقیت را از این نقطه پیدا کنند. من در رشته‌ای که تحصیل می‌کنم با انگیزه و انرژی درس می‌خوانم و یکی از اهدافم این است که وارد انجمن رسمی حسابدارهای ایران شوم.


از بچگی پرانرژی بودم

به او می‌گویم انگار آرام و قرار نداری و دوست داری در هر کاری دستی برآتش داشته باشی. اهل ورزش هم هستی؟ با همان لحن پرانرژی‌اش می‌گوید: همه می‌گویند بچه‌ای بازیگوش بوده‌ام و به اصطلاح از دیوار راست بالا می‌رفته‌ام. ما اصالتا کرمانی هستیم. چند سال قبل که به کرمان رفتیم آشنایان باور نمی‌کردند این‌قدر آرام شده باشم. یکی از اقوام تعریف می‌کرد و می‌گفت: تو واقعا از دیوار بالا می‌رفتی. اما در کنار بازیگوشی از همان بچگی درس‌خوان هم بودم. فعالیت‌های جانبی هم در مدرسه داشتم. انگار شیطنت کودکی در مدرسه تبدیل شده بود به فعالیت‌های پرورشی. 

سال چهارم عضو شورای مدرسه بودم. خاطرم هست وقتی کاندیدای شورا شده بودم با تراکت‌های تایپ‌شده برای خودم تبلیغ می‌کردم. حتی برای به دست آوردن رأی شکلات هم پخش می‌کردم. پلیس راه بودم و نیروی انتظامات مدرسه. درکل کمک دست مربی پرورشی بودم و سعی می‌کردم با همه بچه‌ها تعامل داشته باشم. 

سال ششم در آزمون تیزهوشان هم قبول شدم ولی به دلیل دور بودن دبیرستان فرزانگان شماره یک، به مدرسه دولتی نزدیک خانه‌مان در میدان هشتم شهریور رفتم. برای دبیرستان دوره دوم هم نمونه دولتی قبول شدم ولی چون رشته حسابداری نداشت و من هم دوست داشتم علاقه‌ام را دنبال کنم به هنرستان شاهد کار و اندیشه رفتم. الان هم گاهی با مادر و خواهرهایم پیاده‌روی می‌کنیم و به مزار شهدا در بوستان خورشید می‌روم.


نقالی در مسجد

به او می‌گویم: پیاده‌روی را به مزار شهدا می‌روی و موضوع نقالی‌ات را دفاع مقدس انتخاب کرده‌ای. در نماز جماعت شرکت می‌کنی و برای تهیه لباس نقالی هم که به پایگاه شهید جاجرمی رفته‌ای. ارتباطت با اعضای پایگاه و بچه‌های مسجد چطور است؟ 

می‌گوید: من عضو پایگاه بسیج شهید جاجرمی هستم. عضو سابق حلقه حفظ قرآن هم بوده‌ام و 5جزء قرآن را در یک تابستان حفظ کردم. در مسجد هم نقالی کرده‌ام و چندین‌بار در مراسم‌ها اجرا داشته‌ام. ما در خانواده‌ای بزرگ شده‌ایم که با فضای مسجد ارتباط خوبی داریم و غیر از فضاهای سالم تربیتی هیچ جایی بدون خانواده نمی‌رویم. دو خواهر کوچک‌تر هم دارم که آن‌ها هم مانند من اهل مسجد و فعالیت‌های بسیج هستند.


راه‌اندازی کسب ‌و کار در فضای مجازی

از فاطمه‌زهرا درباره جایزه نقدی‌ای که گرفته است می‌پرسم. اینکه با 5میلیون تومان چه‌کار کرده و کدام‌یک از خواسته‌هایش در اولویت بوده است. در پاسخ به این سؤالم می‌گوید: من از مبلغی که گرفته‌ام بخشی را به خانواده‌های نیازمند کمک کردم و مقداری را هم گوشی خریدم. بقیه‌اش را هم کنار گذاشته‌ام تا خرج کسب و کاری کنم. 

جهان دیگر از کسب و کارهای حضوری فاصله گرفته و به سمت کسب و کارهای اینترنتی پیش رفته است

به نظر من، جهان دیگر از کسب و کارهای حضوری فاصله گرفته و به سمت کسب و کارهای اینترنتی پیش رفته است. یکی از کارهای جانبی‌ای که انجام می‌دهم کار ویترا و نقاشی روی شیشه است که یکی از درس‌های مدرسه بود و تصمیم دارم آن را ادامه دهم. الان در درس‌هایمان درباره اینکه چطور کسب و کاری را راه بیندازیم و در بستر فضای مجازی بفروشیم هم آموزش‌هایی داریم. من روی کار ویترا تمرکز کرده‌ام تا بتوانم کسب و کار مجازی را شروع کنم.


می‌خواهم وزیر اقتصاد کشور باشم

فاطمه‌زهرا درباره شغل آینده‌اش می‌گوید: دوست دارم کارشناس رسمی دادگستری باشم، ولی علاقه اصلی‌ام این است که وزیر اقتصاد کشور باشم تا بتوانم به مردم کشورم خدمت کنم و این توانایی را در خودم می‌بینم. یکی از استادانم وقتی توانایی من را در مسائل اقتصادی دید با هزینه خودش مرا به کلاس‌های آموزشی بورس و ارزهای دیجیتال فرستاد تا بتوانم از همین سن دوره‌های بورس و ارز را بگذرانم و در آینده نزدیک وارد فضای اقتصادی شوم.


دست و دل‌بازی فاطمه‌زهرا

پدر فاطمه‌زهرا راننده تاکسی و مادرش معلم آموزش و پرورش است. دو خواهر کوچک‌تر به نام‌های نازنین‌زهرا و یاسمن‌زهرا دارد که در کلاس‌های نهم و هشتم درس می‌خوانند. خواهرهایش هم مثل خودش در مسابقه‌های مختلف شرکت می‌کنند و هر دو در مسابقات نهج البلاغه ناحیه دوم شده‌اند. آن‌ها فاطمه‌زهرا را الگوی خود قرار داده‌اند و می‌خواهند مانند او از وقتشان که گران‌بهاترین سرمایه است بهترین استفاده را ببرند. 

خدیجه آخرتی مادر فاطمه‌زهرا می‌گوید: بچه‌های ما اهل تنها بیرون رفتن نیستند و تربیتشان به‌گونه‌ای بوده که همه وقتشان را با خانواده می‌گذرانند. خودشان اهل درس‌خواندن هستند و نیازی به اصرار ما ندارند. فاطمه‌زهرا از همان بچگی دختر خودکفایی بود و خودش ایده‌هایی داشت و ما از خیلی تصمیماتش خبر نداشتیم. معمولا وقتی در مسابقات شرکت می‌کرد بعد از اعلام نتایج متوجه می‌شدیم برنده شده است. 

هدفت فقط کمک‌کردن به مردم باشد، هم با فکر و ایده‌هایت و هم با داشته‌هایت، فقط به فکر خدمت باش

من همیشه به او می‌گویم هدفت فقط کمک‌کردن به مردم باشد، هم با فکر و ایده‌هایت و هم با داشته‌هایت، فقط به فکر خدمت باش. او ذاتا دختر دست و دل‌بازی است و به‌راحتی از داشته‌هایش برای کمک به دیگران می‌گذرد. خیلی وقت‌ها از جایزه‌هایش می‌گذشت و آن‌ها را به خانواده‌های نیازمند هدیه می‌کرد.

 

درباره جایزه البرز

مطابق اساسنامه بنیاد فرهنگی البرز جوایز این بنیاد به چند دسته از افراد اعطا می‌شود: دانشمندان و پژوهندگان برگزیده ایرانی در داخل یا خارج از کشور که در رشته‌های مختلف موفق به کشف یا اختراعی شده باشند و باعث تسکین آلام بشری و رفاه زندگی انسانی و بالارفتن حیثیت ایرانی در جامعه جهانی شوند، افراد ممتاز در حوزه‌های دین، دانش، بهداشت، ترویج و آبادانی در کشور، دانش‌آموختگان برگزیده از بین رتبه‌های اول دوره (راهنمایی، دبیرستان، هنرستان، انستیتوتکنولوژی، دانشگاه‌ها) در سراسر کشور، نوجوانان و نوباوگانی برخوردار از ابتکار و ابداع و نبوغ و استعداد خاص. 

جایزه البرز با بیش از نیم قرن قدمت باسابقه‌ترین جایزه علمی کشور است. این جایزه همچنین تنها جایزه غیردولتی و غیرانتفاعی کشور و نخستین جایزه علمی کشور بر مبنای سنت حسنه وقف است.

 

البرزی‌‌ها

مفاخر زیادی از کشورمان در سال‌های جوانی و نوجوانی جایزه بنیاد البرز را دریافت کرد‌ه‌اند. برخی از مشهورترین آن‌ها عبارت‌اند از: علامه سید جلال‌الدین آشتیانی(دریافت درجه اجتهاد نزد آیت‌ا... بروجردی)، پروفسور سید حسین میرشمسی(پدر واکسن ایران)، پروفسور مهدی محقق(دکترای الهیات و دارنده درجه اجتهاد)، استاد علی‌اصغر تجویدی(استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، نگارگر، مجسمه‌ساز و دارنده نشان عالی هنر)، دکتر محمدجعفر یاحقی(دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران)

 

حسینعلی البرز که بود؟

حسینعلی البرز فرزند مرتضی البرز آشتیانی(ضیاء الدوله) در سال۱۲۸۵ شمسی در تهران متولد شد. او در ۲۷اسفند ۱۳۴۲ بنیاد فرهنگی البرز را تأسیس و تمام اموال خود را که سرمایه‌ای معادل سرمایه ایجاد یک بانک خصوصی می‌شد وقف کرد. البرز باوجود بیماری و منع پزشکان از هرگونه فعالیت به‌دلیل بیماری برونشیت که سال‌ها با او بود، ۱۵سال مسئولیت مدیرعاملی بنیاد را به عهده گرفت و در عین حال، مادام العمر خود را از دریافت هرگونه حقوق و پاداش و مزایا بابت مدیریت در بنیاد محروم کرد. 

او حتی از وقف کالبد خود نیز غافل نشد و وصیت کرد بعد از مرگ پیکرش را برای کالبد شکافی به دانشگاه علوم پزشکی تهران اهدا کنند. البرز تمام تلاش خود را در حمایت از نخبگان ایرانی از طریق ابداع و اعطای وام شرافتی بدون ضامن و بهره به دانشجویان، وام اشتغال به کار به فارغ‌التحصیلان دانشگاه و همچنین ابتکار و اهدای جایزه بنیاد البرز به عنوان جایزه نوبل ایرانی به برترین‌های علمی کشور به کار بست. 

هدف اصلی او از پرداخت وام به دانش‌آموختگان، اجتناب دانش‌آموختگان از پشت میز نشینی و گرایش آنان به کارآفرینی و جلوگیری از فرار سرمایه‌های علمی به خارج از کشور بود. چنان که اگر این دانش‌آموختگان در خلال مدت تسویه وام، موفق به کشف یا اختراع یا ابتکاری می‌شدند که به گواهی مقامات علمی کشور، ارزنده و مفید به حال جامعه بود، از بازپرداخت همه بدهی خود معاف می‌شدند.

او در سال۱۳۵۷ برای معالجه و انجام عمل جراحی به کانادا رفت و طی نامه‌ای در فروردین سال۱۳۵۸ شمسی به محضر امام خمینی(ره)، مسئولیت اداره موقوفه بنیاد فرهنگی البرز را به ایشان واگذار کرد. باتوجه به توشیح حضرت امام(ره)، از آن سال تاکنون، بنیاد تحت نظارت هیئت امنایی سازمان اوقاف و امور خیریه و در راستای عمل به نیّات مترقی واقف از طریق اعطای جایزه به تشویق جوانان به تحصیل علم و تجلیل از مقام عالمان می‌پردازد. حسینعلی البرز در ۲۶مهر ۱۳۷۷ در کانادا فوت کرد و در همانجا به خاک سپرده شد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44