کد خبر: ۱۳۵۸۹
۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
مغازه‌دار محله راهنمایی خاطرات سفر را کتاب‌ کرده است

مغازه‌دار محله راهنمایی خاطرات سفر را کتاب‌ کرده است

مرتضی نظریان، از جوانی رویای نوشتن داشته و حالا حاصل سفر‌ها و تجربیاتش را در قالب داستان‌های کوتاه مذهبی، تاریخی و اجتماعی می‌نویسد و چهار کتاب دست‌نویس نیز دارد که به تجربه روز‌های شیرینش پرداخته است.

شیرین دولت‌آبادی| کلاه پشمی روی سرش مو‌هایی را پنهان کرده که گذر عمر، سپیدی، چون برف را برای آن به ارمغان آورده است. عمری لابه‌لای جاده‌های تاریخی دنیا، خاطرات به‌خواب‌رفته‌ای را جست‌و‌جو کرده است که هرکدام برای خود کتابی می‌شود. چین و چروک صورتش پر از قصه است؛ قصه‌هایی که در پیچ و خم خاطرات تاریخ تاب می‌خورد و شیرینی لحظه‌های دیدن عجایب دنیا را برایت به تصویر می‌کشد.

 

پیرمردی برای نیم‌قرن خاطره

امروز شهرآرامحله میهمان میزبانی است که با کوله‌باری از داستان‌های دلنشین، ۷۶بهار رفته زندگی‌اش را به رخ کلمات می‌کشاند، میزبانی که شیرینی کلامش گذر زمان را از خاطرت می‌برد. مرتضی نظریان، صاحب مغازه‌ای در محله راهنمایی است.

او جوان سال‌های۴۰ هجری شمسی است، همان سال‌ها که شور خواندن کتاب‌های آیت‌الله مکارم شیرازی و داستان راستان آیت‌الله مطهری رویای نوشتن را در سرش پروراند. دست‌نویس‌هایش همه تجربه سال‌های عمری است که از سیر و سفرش در دنیا به دست آورده است. خودش می‌گوید: سعی کردم داستان‌های کوتاهی متناسب با حوصله مردم بنویسم؛ داستان‌هایی که مضامینی درباره دین، تاریخ، سیاحت و اجتماع را در خود جای داده است.

 

مغازه‌دار محله راهنمایی؛ خاطرات سفر را در کتاب‌هایش جاودانه کرد

 

عشق سفر، همه رویای جوانی

دنیادیده است و شیرینی کلامش پر است از خاطره سفر‌های اروپا و آسیا؛ از پاریس و ونیز بگیر تا هندوستان و مالزی. کوله‌بارش را پر از داستان کرده تا هر گوشه ذهنش را که جست‌و‌جو می‌کنی، صفحه‌ای از زندگانی مردم دنیا را در آن ببینی.

پا به خاطرات اولین اشتیاق سفرش که می‌گذارم، پروازم می‌دهد به خیابان خسروی و عکاسی کوچکی که دیوارش پر بود از زیبایی‌های کشور‌های مختلف. می‌گوید: سن و سالی نداشتم، وارد مغازه‌اش که شدم، نخستین چیزی که دیدم عکس‌های مناظر کشور‌های اروپایی بود؛ رویای سفر شد همه اشتیاقم برای ادامه زندگی. هر روز نقشه سفر می‌ریختم تا آنکه رویای جوانی در سال۵۶ با فروش زمین خالی کنار منزل مسکونی‌ام به واقعیت تبدیل شد. بار سفر را بستیم و همراه خانواده عازم اروپا شدیم.

نظریان ادامه می‌دهد: من بودم، همسر و کودک شیرخوارم و ۲۲هزار تومانی که همه هزینه سفرم شد. آن زمان‌ها تور سفر‌های سیاحتی نبود، همین باعث شد که سختی زیادی را در سفر تجربه کنیم. از تهیه شیر و دارو بگیر تا انتخاب مکان‌های تفریحی؛ اما همه آن روز‌ها برایم کوله‌باری از تجربه باقی گذاشته است.

 هر روز نقشه سفر می‌ریختم تا آنکه رویای جوانی در سال۵۶ به واقعیت تبدیل شد

 

چهار کتاب دست‌نویس تنها توشه سفر

همه این سفر‌ها شد دلیلی بر نوشتن چهار کتاب دست‌نویسی که تجربه روز‌های شیرین را به‌یادش می‌آورد. روز‌هایی که شیرینی و تلخی‌شان لابه‌لای پند و اندرز‌های داستان‌ها و «آیا می‌دانید»‌هایش دیده می‌شود تا او دانسته‌هایش را در اختیار مردمش بگذارد.

خودش هم‌محله‌ای‌مان نیست، اما مغازه کوچکش سال‌هاست که در فلسطین۱۷ در محله راهنمایی، میزبان دوستداران داستان‌های تاریخی است؛ می‌گوید: همسایگانم همیشه مرا با مهربانی‌هایشان مورد لطف خود قرار می‌دهند و گوششان را به داستان‌هایم می‌سپرند.

 

شهرداری، بهترین مشوق

نگاهش هنوز سرشار از لحظه شیرین تشویق است، می‌گوید: آقای شادکام و مسئولان شهرداری با تشویق‌ها و حمایت‌هایشان باعث شدند که دیگر قلم بر زمین نگذارم و به داستان نویسی ادامه دهم.

 

*این گزارش شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱ در شماره ۳۲ شهرآرامحله منطقه یک منتشر شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44