کد خبر: ۱۲۰
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

جای خالی تندیس «شیرممد» در میدان عسکریه

شیرمحمد شیر‌محمدی جزو اولین ساکنان محدوده میدان عسکریه بوده است. حجره عطاری‌اش هم درست جایی بوده که الان فلکه است. آن زمان شهر به همین محدوده ختم می‌شد و بعد از آن دیگر آبادی نبود.

 ‌نام‌ها هویت هر کوی و محله‌‌اند. وقتی نام یک کوچه و میدان که مردم پیشینه و تاریخچه‌اش را می‌دانند، از روی آن برداشته شود و نامی دیگر جانشین آن شود، گویی هویت محله را از آن گرفته‌اند؛ درست مثل همین میدان عسکریه که تا چند دهه به نام اولین ساکن محدوده، شیرمحمد، بود؛ کاسب خوش‌نام محله که هنوز هم خیلی از قدیمی‌ها این نام را به رسمیت می‌شناسند. البته اهالی عادت دارند مخفف آن را ادا می‌کنند؛ شیرممد.  

این‌ها را شاغلام، میوه‌فروش قدیمی محدوده میدان عسکریه، می‌گوید تا همین ابتدا گلایه کرده باشد از تغییر نام این میدان به عسکریه که کمتر از 10سال است اتفاق افتاده. شاغلام در همین محله و کنار دست پدرش بوده است.

می‌گوید: شیرمحمد شیر‌محمدی جزو اولین ساکنان محدوده میدان عسکریه بوده است. خدا رحمتش کند. چند سال قبل از اینجا رفتند و بعد هم شنیدم از دنیا رفته است. وقتی همسایه‌ها خبر را شنیدند، خیلی متأسف شدند و حسرت خوردند. از مرحوم پدرم شنیده‌ام شیرمحمد از روستای رادکان به مشهد آمد و همین‌جا ماند. حجره عطاری‌اش هم درست جایی بوده که الان فلکه است. آن زمان شهر به همین محدوده ختم می‌شد و بعد از آن دیگر آبادی نبود؛ هیچ خانه و محل سکونتی.

 

معروف به فلکه شیرمحمد

او درباره وجه تسمیه این میدان می‌گوید: علتش را نمی‌دانم، اما حتی قبل از اینکه فلکه و میدانی در کار باشد، به این محدوده فلکه شیرمحمد گفته می‌شد و اهالی هم به همین آدرس نشانی می‌دادند و هنوز هم باب است. شاید به‌دلیل میدانگاه خاکی که بعدها فلکه شده این نام را داشته است. آن زمان بولواری در کار نبود. امتداد خیابان دریا تا همین فلکه بود.

بعد آن هم تا چشم کار می‌کرد، زمین‌های گندم و صیفی‌جات قرار داشت. کم‌کم خانه‌ ساخته شد و آبادی شکل گرفت. شیرمحمد چند باب مغازه کوچک و بزرگ داشت و آن‌ها را یکی‌یکی اجاره داد یا واگذار کرد. به همین دلیل دور فلکه بیشتر مغازه بود تا خانه.

شاغلام ادامه می‌دهد: لچکی ضلع جنوب‌غربی فلکه منزل و املاک شیرمحمد بود. طلا‌فروشی که الان هست، درب حیاطش بود؛ یک حیاط درندشت با یک حوض بزرگ و ما بچه‌های محله تابستان‌ها برای غوطه‌خوردن به آنجا می‌رفتیم.
شاغلام از قناتی می‌گوید که چند دهه قبل درست روبه‌روی مغازه پدری او بود: یادم رفت بگویم محلی که ما ساکن هستیم هم از املاک شیرمحمد بود.

پدرم آن را با یک باب مغازه دیگر 1200تومان خریده بود. آن زمان اینجا خاکی بود و روبه‌روی مغازه ما قناتی روباز بود پرفشار و پرآب. به حالا نگاه نکنید که این قدر آباد شده است. زن‌ها و دخترها دبه به دوش و کوزه به دست سر قنات می‌آمدند؛ سال‌های 54-55 بود که شهرداری روی قنات را پوشاند تا خیابان آسفالت و جدول‌کشی شود. کم‌کم آبادی شکل گرفت و شیرمحمد از این محله رفت.


ساخت تندیس‌های محلی 

شاغلام هنوز هم با گلایه از تغییر نامی که هنوز هم هویت محله است و نام کاسب خوش‌نام و خیّری را به یاد می‌آورد، می‌گوید: چه اشکالی دارد در کنار تندیس چهره‌های ادبیاتی و پژوهشی در میدان‌های اصلی شهر برای اینکه تاریخ گذشته محله زنده بماند، تندیس آدم‌های هویت‌بخش آن ساخته شود. مثلا در همین میدان جدید شیرمحمد و حجره عطاری‌اش به نمایش گذاشته شود.

 

مرحوم شیرممد و همسرش در میدان عسکریه فعلی- عکس خرداد1391

 

شیرمحمد مرد بود 

براتعلی رجایی، پیرمرد 75ساله، یکی دیگر از قدیمی‌های محدوده میدان عسکریه است که وقت مرور از گذشته قبل از هر چیزی از قنات باصفای آن زمان‌ها یادش می‌آید و بعد خلق خوش شیرمحمد که مرد بود و بزرگ و کوچک دوستش داشتند.
 تعریف می‌کند: آب قنات از جلو مغازه من رد می‌شد، اما روی آن پوشیده بود.

کمی بالاتر روی قنات باز می‌شد و اهالی و کسبه برای برداشتن آب  می‌توانستند از آن استفاده کنند. من در همسایگی حجره عطاری شیرمحمد آهن‌فروشی‌ داشتم. چند نوبت مغازه‌ام به خاطر ساخت‌وسازها تغییر کرد و الان چند‌سال است دوباره اینجا هستم. گذشته پیرمرد هم وصل می‌شود به خاطراتی که دیگران از زمین‌های کشاورزی و باغ‌های طاهر احمدزاده دارند: بعد از میدان، زمینی کشاورزی قرار داشت که از وسط آن راهی به بالا باز شده بود. باریک‌راهی بود. بعدها که ساخت‌وساز بیشتر شد و زمین‌ها به ساختمان‌ها و مغازه‌ها تبدیل شد، با توسعه شهری این بولوارها شکل گرفت.

انبار کاه بزرگی نیز در ضلع جنوب‌شرقی میدان بود که دامدارها کاه و یونجه دام‌هایشان را از آنجا تهیه می‌کردند. انبار هم در رونق و آبادی شهر تخریب و گم شد. یادش به‌خیر! از فلکه شیرمحمد تا گرمابه نورزی که نزدیک به بوستان بهشت و قبرستان گلشور آن زمان است، مسیری پر از سنگریزه و شن بود و بعدها آسفالت شد. یادش به‌خیر! همه این‌ها الان از بین رفته‌اند. براتعلی نیز هنوز این میدان را با نام قدیمش می‌شناسد و می‌گوید: شیرمحمد مرد خوبی بود و بین اهل محل هنوز به بزرگی از او یاد می‌شود. کاسبی که در کمال خون‌سردی، دست‌ خیر داشت و با مستأجرها خوب تا می‌کرد و مراودات دوستانه داشت.

 

حاشیه‌های یک میدان معروف 

فلکه عسکریه چهار راه دارد؛ یک سمت به بولوار نبوت می‌رود و یک سمت هم به بولوار امت. یک مسیر به تلگرد و یک مسیر هم به طباطبایی. این‌ها راه‌های اصلی هستند و البته فرعی‌های زیادی هم دارد؛ خیابان‌های شهید قائمی، صاحبدلان و...
دورتادور این میدان انگشت‌شمار ملک مسکونی است و تا چشم کار می‌کند، مغازه‌های لبنیاتی، سمساری و میوه‌فروشی دیده می‌شود.مسجد حضرت رقیه(س) در دور میدان مسجد مشهوری است و خیلی از کسبه نماز جماعت را اینجا اقامه می‌کنند. بولوار امت از یک سمت به بازار فردوسی می رود و از یک خیابان هم به شهید مفتح (سی‌متری) می‌رسد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44