کد خبر: ۱۱۹۹۷
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
«تاجیک»ها بانی سرپناه‌دادن به زیارت اولی‌ها

«تاجیک»ها بانی سرپناه‌دادن به زیارت اولی‌ها

خانه‌ علی‌اکبر تاجیک و همسرش منیر رجب‌زاده، زوج نیکوکار محله مهرمادر ساده است، اما دلشان آن‌قدر وسعت دارد که سالی چندبار، برای هیئت‌هایی از روستا‌های خراسان، مشهد را خانه دوم می‌کنند.

سال‌هاست که به زیارت‌اولی‌ها سرپناه می‌دهند و آنها را سر سفره روزی‌شان می‌نشانند، بی‌آنکه دلشان به حساب‌وکتاب دنیا بند باشد. خانه‌شان ساده است، اما دلشان آن‌قدر وسعت دارد که سالی چندبار، برای هیئت‌هایی از روستا‌های خراسان، مشهد را خانه دوم می‌کنند.

علی‌اکبر تاجیک و همسرش منیر رجب‌زاده ساکنان محله مهرمادر، از آن دست آدم‌هایی‌اند که زیر آفتاب داغ روزگار، دنبال روزی حلال می‌روند و تکیه‌شان به خدای امام رضاست. با درآمد یک تاکسی قدیمی و دل‌خوشی‌های کوچک، اما ریشه‌دار، سال‌هاست که از سر عشق میزبانی زائران بی‌پناه را به عهده گرفته‌اند؛ آن هم به یاد پدری که پایه‌گذار این مسیر بود.

 

رسمی از پدر که زنده ماند

آغاز این مسیر به سال‌ها پیش بازمی‌گردد؛ زمانی که حاج‌صفرعلی تاجیک، پدر علی‌اکبر، از معتمدان روستای حسین‌آباد (بخش زبرخان نیشابور) بود. او از اوایل دهه ۶۰ هر‌سال در ایام شهادت امام رضا (ع)، کاروان‌هایی از روستا‌های اطراف را به روستای خودش دعوت می‌کرد، خرجشان را می‌داد و با آبرو میزبانی‌شان می‌کرد.

یکی از رسم‌هایی که به آن پایبند بود «عَلَم خبری» نام داشت. رسم آن بود که با نامه‌ای رسمی از‌سوی هیئت میزبان به دهیار یا سرهیئت‌های شناخته‌شده، از هیئت روستا‌های دیگر دعوت می‌کردند. اهالی هم با احترام به سابقه و نام حاج صفرعلی، دعوت را می‌پذیرفتند.

تاجیک می‌گوید: بعد از ازدواجمان برای کار تصمیم گرفتیم به مشهد بیاییم. از همان زمان، پدرم از من خواست با خرج او، امور هیئت‌هایی را که به مشهد می‌فرستد، به عهده بگیرم.

بعد از فوت حاج‌صفرعلی در سال۱۳۹۲، پسر و عروسش، بی‌وقفه این مسیر را ادامه دادند. هنوز هم به پشتوانه همان رسم، چندین هیئت در دهه آخر صفر از نیشابور به مشهد می‌رسند و همانند قدیم، آقاعلی‌اکبر و منیرخانم سعی می‌کنند از آنها میزبانی کنند؛ جایی برای اسکان هماهنگ می‌کنند و با همراهی خیران می‌کوشند تا غذایی آماده شود و‌....

 

خدا کار ما را می‌بیند

علی‌اکبر تاجیک پس‌ا‌ز سال‌ها همراهی همسرش، اکنون مسئولیت پشتیبانی از پنج‌هیئت مذهبی را بر‌عهده دارد. یکی از آنها از مینودشت و هیئت دیگر، گروه پیادگان نیشابور است. همچنین از روستای زادگاه خود، دو هیئت و از روستا‌های اطراف بیرجند نیز یک هیئت را تحت حمایت دارند که معمولا دو تا سه روز در مشهد میهمان می‌شوند. طی سال هم کاروان‌هایی هستند که او و همسرش از آنها پشتیبانی می‌کنند.

منیرخانم می‌گوید: امسال در ماه رمضان، یک کاروان ۴۸نفره از انجمن نابینایان نیشابور به مشهد آمدند. برای بیشتر این میزبانی‌ها منزل ما کوچک است؛ برای همین با حسینیه‌ها هماهنگ می‌کنیم. با‌این‌حال گاهی تعدادی از خانم‌ها می‌پذیرند اینجا استراحت کنند و به‌دلیل حضور زیاد میهمانان، هماهنگی‌هایی انجام می‌شود تا بخشی از مراسم و زمان استراحت در حیاط مدرسه حضرت‌زینب (س) روبه‌روی خانه‌مان برگزار شود.

همسر آقای تاجیک معتقد است که تنها خداوند ناظر اصلی بر کار آنان است و بیان می‌کند: خیلی‌ها به ما گفتند به‌جای این کار به زندگی‌تان برسید؛ ولی من گفتم ما این مسیر را انتخاب کرده‌ایم و خدا می‌ببیند. البته در‌کنار سرزنش‌ها، همراهی خیرانی را هم تجربه کرده‌ایم که با اعتقاد عمیق و نیت خالص، گاهی شرط می‌کردند نامی از آنان برده نشود.

آنها ۲۶ سال است که در این خانه زندگی می‌کنند و منیر‌خانم همواره از خداوند خواسته است سلامت باشند و در این راه باقی بمانند.

 

زندگی پربرکت علی‌اکبر تاجیک و همسرش که در خدمت زائران امام رضا(ع) هستند

 

کار، دلی است، نه از روی درآمد

علی‌اکبر راننده تاکسی خط باب‌الجواد (ع) است. با وجود گرمای تابستان، ساعت‌های زیادی پشت فرمان می‌نشیند و مسافر جابه‌جا می‌کند. می‌گوید: در راه با مسافران صحبت می‌کنم و دائم دنبال زیارت اولی‌ها می‌گردم. از روستا‌های دورافتاده زابل و بیرجند و‌... افرادی را پیدا می‌کنیم. همین حالا مادر و دختری به من معرفی شده‌اند که حتی از اتوبوس سوار‌شدن می‌ترسند. ما چنین افرادی را به زیارت می‌آوریم.

خیلی‌ها به ما گفتند به‌جای این کار به زندگی‌تان برسید؛ ولی من گفتم ما این مسیر را انتخاب کرده‌ایم و خدا می‌ببیند

برای همین هماهنگی‌ها در ایام نوروز امسال که کارش حسابی رونق داشت، تاکسی را کنار گذاشت تا وقتش را صرف رسیدگی به هیئت‌ها کند. نه‌تنها از درآمدش زد، بلکه بار‌ها به‌خاطر کم‌کاری، ازسوی تاکسی‌رانی هم جریمه شد. با‌این‌حال گلایه‌ای ندارد. به قول خودش «روزی را خدا می‌رساند و کاری که برای امام رضا (ع) باشد، ضرر ندارد. کار ما دلی است.»‌

 

برای عاقبت به‌خیری‌

پذیرایی آنها فقط در غذا و اسکان خلاصه نمی‌شود. خاطره‌ای که تاجیک از یکی از زیارت‌اولی‌ها تعریف می‌کند، تصویر روشنی از دغدغه آنهاست؛ «خانمی ناشنوا برای زیارت آمده بود که در حرم از همراهش جدا و گم شد. وقتی کاروان برای ناهار برگشت، گفتند این خانم نیست. ناهار را گذاشتیم کنار و تا عصر در حرم دنبالش گشتیم. در‌نهایت، انتظامات او را پیدا کردند و تحویل ما دادند.»

از این دست تجربه‌ها کم نیست؛ ازجمله پیدا‌کردن یک چک ۵۹‌میلیون‌تومانی در تاکسی‌اش که آن را بدون هیچ چشمداشتی به صاحبش برگرداند. همسر آقای تاجیک می‌گوید: ما هر قدم خیری که برمی‌داریم به دو نیت است؛ اول اینکه ثوابش به روح پدر و مادرمان برسد و «خدا بیامرزی» برایشان بخریم و دوم عاقبت به‌خیری بچه‌هایمان.

 

عشق بی‌حساب، خدمت بی‌منت

منیرخانم و آقا‌علی‌اکبر، با وجود همه مشغله‌ها، بیشتر کار‌ها را در‌کنار حمایت مالی خیران، شخصا انجام می‌دهند. ظرف می‌شویند، سبزی پاک می‌کنند، اتاق‌ها را آماده می‌کنند و برای بدرقه کاروان‌ها، شیرینی تعارف می‌کنند. حتی وقتی خانه‌شان کوچک است و امکانات محدود، باز هم آنچه را دارند، با دل و جان، وسط می‌گذارند.

منیر‌خانم می‌گوید: من هم دلم زندگی راحت‌تر و خانه بزرگ‌تر می‌خواهد، اما همین که می‌دانم دل زائران شاد می‌شود و فرزندانم هم در این راه هستند، برایم کافی

است.

او درحالی‌که چشم‌هایش به اشک آمده است، اضافه می‌کند: عهدی با امام رضا (ع) داشتیم. گفتیم تا زنده‌ایم، محتاج کسی نشویم و این راه خیر را ادامه بدهیم، حتی اگر فقط در حد خوشامدگویی باشد.

 

* این گزارش یکشنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۳ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44