کد خبر: ۱۰۰۴۴
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۷

مشهدی‌های تأثیرگذار در کودتای ۲۸ مرداد چه کسانی بودند؟

میدان‌دار کودتای ۲۸‌مرداد سال‌۱۳۳۲ در مشهد افرادی نظیر حسن اردکانی و غلامحسین‌پشمی بودند. نکته جالب اینجاست که غلامحسین پشمی در ابتدای نهضت ملی، خود را از طرف‌داران مصدق نشان می‌داد.

کودتای ۲۸‌مرداد سال‌۱۳۳۲ شکست یکی از مردمی‌ترین خیزش‌های دوران معاصر را رقم زد؛ نهضتی که با هدف خلع‌ید استعمار از منابع خدادادی ایرانیان آغاز شد و در نهایت، به ملی شدن صنعت نفت ایران انجامید. اما به‌دنبال اختلافات میان سران و نیز سیاست مماشات دکترمحمد مصدق با دشمنان نهضت، کار به جایی که نباید رسید و هشدار‌های خیرخواهان ثمری نبخشید.

همان‌طور که می‌دانید، طراحان کودتا برای تضمین موفقیت آن، دو نقشه اولیه و ثانویه را طراحی کرده بودند. نقشه اولیه در ۲۵‌مردادماه‌۱۳۳۲ اجرایی شد و در پی آن، تعدادی از طرف‌داران دکتر مصدق بازداشت شدند و حکم عزل او نیز توسط سرهنگ نصیری (رئیس ساواک بعدها) به او تسلیم شد؛ با‌این‌حال، کودتاچی‌ها نتوانستند در اجرای نقشه اولیه قوی و به‌موقع عمل کنند. به‌دنبال شکست این نقشه، شاه که در رامسر به انتظار پیروزی کودتا نشسته بود، فرار را بر قرار ترجیح داد و با هواپیما ابتدا به بغداد و سپس به رُم گریخت.

در پی شکست نقشه اولیه، طراحان و مجریان کودتا و در رأس آنها «کرمیت روزولت» با اجرای نقشه ثانویه در روز ۲۸‌مرداد و به‌کارگیری ظرفیت مخالفان دکتر مصدق و استفاده از خط شورش اوباش، بالاخره به مقصود خود رسیدند و ظهر روز ۲۸‌مرداد، حکومت وی ساقط شد.

اینکه چرا وضعیت به این مرحله رسید و چگونه با وجود شکست نقشه اولیه و طبعا هوشیار شدن نهاد‌های انتظامی و امنیتی از اقدامات مشابه، باز هم دکتر مصدق از خطر کودتا غفلت کرد، مسئله‌ای است که جای بحث بسیار دارد، اما در چارچوب نوشتار پیش رو که می‌خواهد به‌روایت و تحلیل اتفاقات رخ‌داده در مشهد، در هنگام و پس از کودتای ۲۸‌مرداد بپردازد، قرار نمی‌گیرد و باید آن را در فرصتی دیگر ارزیابی و نقد کنیم.

نخستین مواجهه؛ جرئت‌یافتن طرف‌داران مصدق

نخستین مواجهه مردم مشهد با ماجرای کودتا، به نخستین ساعات انتشار خبر نافرجام ماندن آن در ۲۵‌مرداد‌۱۳۳۲ باز می‌گردد. طبعا این خبر برای طرف‌داران دکتر مصدق خوشایند بود و به آنها جرئت ورود به خیابان‌ها را داد.

طبق گزارش روزنامه خراسان (مورخ ۲۶‌مرداد‌۱۳۳۲) این افراد با در دست داشتن تصاویری از دکتر مصدق از میدان مجسمه (شهدای فعلی) به سوی اداره پست و تلگراف در خیابان ارگ حرکت کردند.

ساعت‌۹‌صبح، اجتماعی از هواداران دکتر مصدق، مقابل این اداره شکل گرفت. حاضران به سخنرانی‌های پرشور تعدادی از سیاسیون درباره حمایت از دولت ملی گوش دادند و هم‌زمان تلگراف‌هایی در حمایت از دکتر مصدق به تهران مخابره شد. جریان‌های سیاسی فعال در مشهد، مانند حزب ایران، پان‌ایرانیست‌ها، جمعیت آزادی مردم ایران و‌... از حاضران در این اجتماع بودند. 

کار به جایی رسید که به دستور امامی (استاندار وقت خراسان) عکس شاه را از ساختمان استانداری برداشتند. به نظر می‌رسید این جریان، همسو با سیاست‌مدارانی مانند دکتر‌حسین فاطمی عمل می‌کرد و شبیه آنها که در تهران، با تیتر‌های تند روزنامه و حملات شدید در سخنرانی‌ها به‌دنبال ساقط کردن رژیم سلطنتی بودند، فعالیت داشت.

با‌این‌حال، پیروزی بر کودتاچیان در تهران باعث پایان یافتن قطعی غائله نشد. موضوع امکان غلبه کمونیست‌ها بر ایران -که امروزه می‌دانیم بیشتر ساخته و پرداخته سفارت بریتانیا برای هموار کردن مسیر سقوط دولت در جامعه و به‌ویژه در میان مذهبی‌ها بود- در ذهن مردم رخنه و عملا فضا را برای برخی عملیات سیاسی چپ‌ها بازتر کرد و درواقع بر آتش تردید‌ها دمید. به‌هر‌حال، اوضاع مشهد طی روز‌های ۲۶‌تا ۲۸‌مردادماه، به ظاهر آرام بود و تنها گاه‌به‌گاه، تظاهراتی در حمایت از دکتر مصدق صورت می‌گرفت.

 

ظهر ۲۸‌مرداد؛ آغاز تحرکات مخالفان

با وجود اینکه صبح روز ۲۸‌مرداد در مشهد نیز مانند تهران راهپیمایی‌هایی در حمایت از دکتر مصدق برگزار شد، این وضعیت بین ساعت‌۸ صبح تا ۲ بعدازظهر نیز ادامه داشت، اما با رسیدن خبر غلبه کودتاچیان در تهران به دست تعدادی از سران جریان مخالف مصدق، سازمان‌دهی مخالفان از طریق فعال کردن هسته‌های لوطی‌ها و اوباش در مشهد مانند تهران آغاز شد. 

میدان‌دار این قضیه، افرادی نظیر حسن اردکانی و غلامحسین‌پشمی بودند. نکته جالب اینجاست که غلامحسین پشمی در ابتدای نهضت ملی، خود را از طرف‌داران مصدق نشان می‌داد و حتی برای وی تلگرافی مبنی بر تبریک ملی‌شدن صنعت نفت فرستاد که پاسخ دفتر نخست وزیری به آن هم در روزنامه خراسان آن زمان به چاپ رسید، اما در مرداد‌۱۳۳۲، رویه دیگری را پیش گرفت که شاید برخاسته از نوع نگاه منفعت‌طلبانه این جریان به بازی‌های سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. به‌هر‌حال، عصر روز ۲۸‌مرداد با انتشار خبر غلبه کودتاچیان از رادیو، تکاپوی این گروه نیز شدت یافت.

 

رویداد‌های مشهد در روز‌های پایانی مردادماه ۱۳۳۲


کودتا و لوطی‌های پایین خیابان

هسته‌های اولیه جریان لوطی‌ها در پایین‌خیابان، نوغان و بالاخیابان شکل گرفت که افرادی مانند حسن و حسین اردکانی، غلامرضا گلکار و‌... در سازمان‌دهی آن نقش داشتند. این افراد به‌تدریج دامنه فعالیت خود را گسترش دادند و از مناطقی مانند طبرسی و دریادل، به خیابان‌های اصلی و اداری شهر مانند خیابان ارگ و خسروی رسیدند. گروه‌های وابسته به لوطی‌ها، در دسته‌های ۱۰ تا پانزده‌نفری وارد میدان شدند و هجوم به دفتر‌های روزنامه‌ها و غارت اموال طرف‌داران دکتر مصدق آغاز شد.

دکتر «یوسف متولی‌حقیقی» در جلد دوم کتاب «تاریخ معاصر مشهد» پس از بررسی تعدادی از شواهد تاریخی، در‌این‌باره می‌نویسد: «در بعدازظهر همین روز گروه‌هایی‌... به رهبری کسانی، چون حسن گاوکُش و برادرش، قدیر غُربتی، از کوچه سیابون و اسد چلق از کوچه عیدگاه حرکت کرده و در پایین خیابان به حسن اردکانی که به روایت مشهدی‌ها «یک پای مملکت در ته‌خیابون بود» پیوستند و از آنجا به سوی میدان شاه (میدان مجسمه یا شهدای فعلی) حرکت کرده، از مسیر کوچه چهارباغ به خیابان ارگ آمدند.»

در بین گزارش‌های مربوط به شرکت‌کنندگان در این درگیری‌ها، احتمالا گزارش جلال‌الدین فارسی متفاوت‌تر از دیگران است. او در کتاب «زوایای تاریک» ضمن برشمردن مشارکت‌کنندگان در جریان کودتا، می‌نویسد: «در میان طرف‌داران کودتا که به خیابان ریخته بودند، چند مالک قُلدر که از اجاره املاک آستانه ثروتی به هم زده بودند، قاسم تبریزی چاقوکش، امیر مجاهدی، افسر بازنشسته -که بعد دسته‌ای به نام فداییان‌شاه تشکیل داد و مدیر رادیو مشهد شد‌-، چند بهایی سرشناس، چند پاسبان و مأموران اداره دوم ارتش قابل تشخیص بودند.»

اگر گزارش فارسی را در‌این‌باره مقرون به صحت بدانیم، فعالیت جریان فرقه بهاییت در مشهد و طی روز‌های آخر مرداد سال‌۱۳۳۲، جالب‌توجه و شایان‌مطالعه است.

با آغاز حملات به مراکز و اماکنی که برچسب «طرف‌داران مصدق» داشتند، مراکز فعالیت احزاب سیاسی مانند دفتر‌های حزب زحمتکشان، حزب ایران، حزب نیروی سوم و‌... در خیابان شاهرضا مورد حمله قرار گرفت و مکان‌های دیگری مانند «کتاب‌فروشی برومند»، «دارالوکاله حمید موسویان»، «دفتر روزنامه آتش شرق»، «سینما متروپل»، «شیرینی‌سازی شفق»، «مغازه خواجه‌تور (خاچاتور) ارمنی» و ده‌ها مکان عمومی و خصوصی دیگر با همین بهانه غارت شد. 

لوطی‌ها و اوباش اصولا فکر مشخص سیاسی نداشتند و صرفا برای تقویت موقعیت و قدرت خود پا به معرکه گذاشتند

این وضعیت تا غروب روز ۲۸‌مرداد ادامه داشت تا اینکه فرمانداری نظامی مشهد برای اجرای حکومت نظامی، اعلامیه شماره یک را منتشر کرد: «بدین‌وسیله از ساعت‌۹‌بعدازظهر روز چهارشنبه، ۲۸ /۵ /۳۲، حکومت نظامی اعلام و از ساعت ۱۰ تا ۴‌صبح عبور‌و‌مرور ممنوع است‌... فرماندار نظامی شهرستان مشهد، سرهنگ ستاد نورزاد.» به‌این‌ترتیب، سایه کودتا بر سر مشهد افتاد و شهر چهره متفاوتی پیدا کرد.



نگاهی به ۳ جریان فعال در کودتا

در بررسی‌های تاریخی می‌توان در مشهد، مانند تهران و دیگر نقاط کشور، رد سه جریان فعال در ساقط کردن حکومت دکتر مصدق را دید. این سه جریان، لزوما مسیر و عقاید مشترکی نداشتند، اما در آن زمان بر سر موضوع برکناری دکتر مصدق به اتفاق نظر رسیده بودند؛ جریان نخست، جریان دربار و وابستگان آن بود که می‌کوشید قدرت را از کف دولت دکتر مصدق بیرون بیاورد و حامیان آن را از چرخه سیاست بیرون بیندازد.

این جریان ارتباط مستقیمی با سفارتخانه‌ها داشت و چنان‌که بعد‌ها در اسناد تاریخی و خاطرات برخی از دست‌اندرکاران کودتای‌۲۸‌مرداد منتشر شد، به ایفای نقش در اجرای نقشه‌های اولیه و ثانویه پرداخت.

جریان دوم جریان لوطی‌ها و اوباشی بود که اصولا فکر مشخص سیاسی نداشتند و صرفا برای تقویت موقعیت و قدرت خود پا به این معرکه گذاشتند و جریان نخست از ظرفیت آنها بهره کافی برد. جریان سوم برخی روحانیان و علمایی بودند که از رویه حکومت دکتر مصدق احساس خطر می‌کردند. این احساس خطر، به‌ویژه از ناحیه توسعه کمونیسم و قدرت یافتن کمونیست‌ها در ایران بود.

با‌وجود‌اینکه این تهدید واقعا جدی نبود، برخی تحرکات کمونیست‌های حزب توده، از جمله راهپیمایی گسترده تهران در تابستان‌۱۳۳۲، باعث شد که علما نسبت به این جریان واکنش نشان دهند و احساس خطر کنند. در این بین، انگلیسی‌ها نیز توانستند از این چالش و درگیری، نهایت استفاده را ببرند.

در‌واقع معدود علمایی که در کنار جریان حامی ساقط کردن دکتر مصدق قرار گرفتند و در تاریخ معاصر مشهد نیز با برخی از آنها مانند «میرزااحمد کفایی» روبه‌رو هستیم، عموما به‌دلیل همین نگرانی، جانب مخالفان مصدق را گرفتند و از آنها حمایت کردند. 

نکته دیگری که باید در بررسی نوع برخورد جریان سوم مورد توجه قرار گیرد، شکل تعامل دکتر مصدق با علمایی است که در جریان ملی شدن صنعت نفت حضور فعالی داشتند و بلکه باید آنها را سلسله‌جنبان این نهضت ملی بدانیم؛ افرادی مانند آیت‌الله سیدابوالقاسم‌کاشانی که با وجود همراهی اولیه با دولت دکتر مصدق، در ادامه به برخی اقدامات وی معترض شدند و احتمالا همین اعتراضات، نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت جریان علمای مخالف مصدق در مشهد و دیگر نقاط ایران ایفا کرد.

باید توجه داشت که مطالعه وقایع تاریخی جز در ظرف زمانی آن، نمی‌تواند برای مورخ یا علاقه‌مندان به تاریخ گره‌گشا باشد و باید ضمن بررسی شواهد موجود، شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر عصر را هم در نظر گرفت.

* این گزارش یکشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۹۰ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44