حسین برادرانفر خبرنگار شهرآرا محله ۱ و ۲ است. او از سال ۱۳۹۹ این مسئولیت را برعهده دارد و هر هفته ظرفیتهای هویتی و فرهنگی محلههای مناطق ۱ و ۲ مشهد را به مخاطبان معرفی میکند.
ورود برادران به دنیای مطبوعات در سال۱۳۸۸ و با روزنامه شهرآرا بوده است.
آنطور که مدیر مجتمع خدماتی مشاوره فجر میگوید در سال 1371 با ابتکار عمل مسئولان سازمان بهزیستی، مرکز مشاوره تلفنی 148با عنوان صدای مشاور در خیابان کوهسنگی راهاندازی شد. این شماره بعد از مدتی به 1480تغییر یافت و از 25سال قبل مرکز مشاوره 1480به مکان فعلی واقع درخیابان خیام شمالی، نبش خیام38 منتقل شد.نرگس عظیمی میگوید: «اینجا زیرنظر سازمان بهزیستی خراسان رضوی فعال است و در واقع تنها مرکز مشاوره دولتی در استان است. بیشتر فعالیت این مرکز در حوزههای مشاوره پیش از ازدواج و طلاق، کودک و نوجوان، زوج و خانواده، اعتیاد، اختلالات بالینی و تربیتی است.
ورزش را با فوتبال در مدرسه شروع می کند تا اینکه با کاراته آشنا می شود. اولین روزهای ورود او به کاراته هم زمان می شود با شیوع کرونا و بسته شدن باشگاه ها. او نیز به ناچار از این ورزش دور می ماند اما با کمرنگ شدن کرونا و عادی شدن اوضاع از یک سال قبل به طور جدی آن را دنبال می کند. علی رضا اکبری متولد سال1387 که ساکن محله نوده است در همین مدت کوتاه با کسب دو مقام دوم و سومی در مسابقات استانی کاراته استعدادش را نشان می دهد.
سالن ورزشی امام علی(ع) نوده، تنها سالن ورزشی فوتسال در بولوار توس است که بخشی از اوقات فراغت دانش آموزان در آن پر می شود. در این مجموعه ورزشی تیمی به شکوفایی رسیده است که توانسته نقش زیادی در شناسایی استعدادهای کودکان و نوجوانان این محدوده داشته باشد و آن ها را از آسیب های اجتماعی دور نگه دارد.حسین حاجی پور، مسئول سالن ورزشی امام علی(ع) میگوید: برای یک ساعت ونیم 120هزارتومان هزینه اجاره زمین است. این کمترین میزان هزینه ای است که باشگاه ها دریافت می کنند. از طرف دیگر چون سالن مناسب و استاندارد دیگری در این محدوده وجود ندارد، تقاضا برای اجاره بسیار زیاد است. ظرفیت ما هم محدود است.
سیدمتین زرقانی میگوید: زمانی که برای اولینبار به باشگاه رفتم و در صف مبتدیها قرار گرفتم سن و قدم از همه آنها بیشتر بود چون بیشتر بچههای گروه ما ششتا هفتساله بودند. بچههای همسن وسال من نزدیک به دوسالی بود که این ورزش را شروع کرده بودند. بعضی آدمبزرگهای اطرافم با کنایه به من میگفتند: تاکنون باید دوتا مدال قهرمانی میگرفتی. تو تازه آمدی ورزش کنی دیگر فایدهای ندارد این ورزش را کنار بگذار به درد تو نمیخورد. روزهای اول، این حرفهای کنایهآمیز خیلی برایم سنگین بود.
سجادحسنزاده استاد مکانیک میگوید: از هفت شاگرد چهار نفرشان فقط در تعطیلات تابستان به تعمیرگاه میآیند. یکی از شاگردان هم از چند روز قبل کارش را شروع کرده است. شاگردی هم دارم که امسال سومین تابستان است که اینجا مشغول به کار است. او در کارش پیشرفت خوبی داشته است و تعمیر و باز و بسته کردن موتور خودرو را انجام میدهد و به یک استاد نیمهماهر تبدیل شده است.در گذشته شغل مکانیکی به دلیل سروکارداشتن دائمی با روغن و بوی بنزین چندان مورد استقبال دانشآموزان نبوده است. اما چندسالی است که این دیدگاه تغییر کرده است.
سیدفرداد حسینی خیلی زود و بعد از برگزاری نمایشگاه نقاشی داخلی در نهسالگی با حضور در مسابقه بینالمللی بوم جهانی نقاشی، لوح سپاس این مسابقات را دریافت میکند. حالا در یازدهسالگی با استعداد و تلاشی که در زمینه نقاشی دارد راه برای حضورش در مسابقات جهانی نقاشی فراهم شده است. میگوید: مادرم در خانه نقاشی میکشید. من هم از همان بچگی به نقاشی و مجسمهسازی خیلی علاقه داشتم. یادم هست زمانی که مادرم درحال نقاشی روی بوم بود مقداری لوازم کاردستی و خمیر بازی دراختیارم میگذاشت تا من نیز مشغول بازی شوم و مزاحم کار او نشوم. سه یا چهار سال بیشتر نداشتم با این وسایل خودم را مشغول میکردم. با خمیر مجسمه میساختم.
امیرحسین گنجی میگوید: ما بچههای حاشیه شهر که برای رسیدن به آرزوهایمان باید مبارزه کنیم زندگی را نوعی مبارزه دائمی میدانیم. خاطرم هست زمانی که هفتسالم بود با یکی از دوستانم برای دیدن یک مبارزه دوستانه کاراته به باشگاه محله رفتم من محو تماشای دو حریف بودم. یک لحظه خودم را جای یکی از آنها که در ظاهر قویتر بود قراردادم. از لحاظ من چون او قویتر بود میتوانست در این مبارزه برنده شود. اما در پایان این مبارزه دوستانه حریفی که من خیلی به پیروزیاش امید بسته بودم در لحظاتی کوتاه با ضربات ناگهانی شکست خورد.
سید مصطفی قدمگاهی میگوید: اولین مداحیام را در سال 1375 در مسجد ولی عصر(عج) محلهمان انجام دادم. نوجوانی هفدهساله بودم ترس و اضطراب تمام وجودم را فراگرفته بود اولش کمیسخت بود اما وقتی چهرههای مشتاق بچهمحلها و عزاداران منتظر را دیدم مداحی را با همان ریتم و آهنگی که بارها و بارها تمرین کرده بودم ادامه دادم. مداحی که به پایان رسید با صلوات همه عزاداران مسجد روبهرو شدم. چند نفری از بزرگان مجلس به پدرم تبریک گفتند روزها و سالهای بعد مداحی ماه محرم را ادامه دادم و الان 25سال است که افتخارم مداحی برای امام حسین(ع) است.
موکبشهدای بولوار شاهنامه بزرگترین موکب ورودی غرب مشهد است. تمام زائران پیادهای که از محور شهرستان چناران وارد مشهد میشوند، در ابتدای ورودی غرب مشهد، به این موکب وارد شده و از خدمات ارائه شده در این ایستگاه همانند، وعده غذایی گرم، نماز جماعت، خدمات پزشکی و پرستاری، خوابگاه مجزا برای بانوان و آقایان، حمام و سرویسهای بهداشتی، کفاشی، خیاطی، تعمیرات موبایل و... بهرهمند میشوند. عباس باروتکوب از بانیهای راهاندازی این موکب میگوید: «اربعین 5سال قبل تعداد زیادی از اهالی بولوار شاهنامه راهی مراسم پیادهروی اربعین حسینی شدند. این افراد که در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا با صحنههای بهیادماندنی و خاطرهانگیزی از میهماننوازی شهروندان عراقی مواجه شده بودند بعد بازگشت از همایش عظیم اربعین حسینی تصمیم گرفتند تا از مهمانان امام رضا(ع) پذیرایی کنند».
محمد عرفان بعد از کسب رتبه دوم مسابقات زیرنظر استاد قرآن، دوباره از همان ابتدا حفظ قرآن را با اصول تجوید شروع میکند. دراینباره میگوید: یکبار دیگر با جزء30 قرآن شروع کردم. این مرتبه در کنار حفظ لفظی آیات، تجوید و دیگر قواعد صرف و نحوی را هم یاد گرفتم. سیدعلی مؤمنیان استاد از همان کلاس سوم تا امروز معلم و همراهم بوده است. با توجه به تجربه گذشته، حفظ برایم خیلی آسان شده بود و در مدت چند ماه بیش از نصف قرآن را از بر شدم.