ما در گذشته با رفتن به کوههای کلات و هزارمسجد بخشی از گیاهان دارویی را خودمان تهیه میکردیم، اما امسال به دلیل خشکسالی و نبود گیاهان دارویی به کوه نرفتیم و همه را خریدیم، از طرف دیگر با انبار و احتکار گیاهان دارویی توسط برخی سودجویان قیمت گیاهان دارویی چند برابر شده است.
گلفروش باید عاشق کارش باشد و زبان گلها را بفهمد. امیر صابری دراینباره میگوید: گلفروشها معمولا آدمهای لطیفی هستند و علاقهشان به گل ریشه در لطافت روحشان دارد. آنطور که خبر دارم و در همصنفیهایم میبینم معمولا گلفروشها کارشان را از گلخانههای کوچک با تعداد کمی گل شروع میکنند. اگر به قولی دست گلفروش به پروش گل افتاد و گلها رشد خوبی داشتند کار را حرفهای دنبال میکند.
هر وقت نازنینزهرا غیبش میزند، میتوان او را در لابهلای گیاهان باغچهاش پیدا کرد. او برای گیاهان موسیقی پخش میکند، گلها را نوازش میکند، خودش باید باغچهاش را آبیاری کند و هر موقع امتحان و درس سختی دارد به فضای آرامشبخش گلخانه پناه میآورد. دراین باره میگوید: همیشه خرید گل، نگاهکردن و کاشتن گل، سبب خوشحالی، دوری از غم و آرامشم میشود، رنگهای گوناگون و رایحههای متفاوت انواع گلها و گیاهان را خیلی دوست دارم و از بودن در اینجا احساس شادی میکنم.
کار کردن با گل و گیاه حس فوقالعادهای به انسان میدهد، در مدتی که ساکن تهران بودم از این همراه همیشگی دوران کودکی و نوجوانی خود دور افتاده بودم و حالا که در این فضا مشغول به کار هستم، وقتی گلی میکارم و بعد از کنار آن رد میشوم و متوجه حضور کسی میشوم که آن را نگاه میکند یا آن را بو میکند لذت میبرم.
12سال بیشتر نداشت که تصمیم گرفت گاوداری بدون گاو پدرش را احیا کند. به اعتبار پدر مرحومش، با دست خالی از 5رأس دام شروع کرد. به سال نکشیده، 20رأس گاو داشت. زمینهای آبا و اجدادی، فرصت مغتنمی بود برای نشاندادن خودش. این شد که 20هکتار از زمینهای اطراف گاوداری را به زیر کشت گندم و جو برد. کنارش هم کاشت هندوانه و خربزه را امتحان کرد. علاقهاش به گل و گیاه سبب شد 100متر از آن همه زمین را برای دل خودش گل بکارد. 100متری که خیلی زود به 5هزار متر رسید.
آن چیزی که این روزها سام را نسبت به سایر همسن و سالانش متفاوت کرده اقدام زیبای او درباره درختان یکی از خیابانهای بخارایی است. بیشک افرادی که گذرشان به این خیابان افتاده باشد پلاکاردی متصل به درختان را دیده اند. پلاکاردی که با خود یک مضمون را به همراه دارد همسایه گرامی، لطفا همراه با آوردن کیسه زباله یک پارچ آب هم برای این درخت تشنه بیاور.
با بزرگترشدن یا به عبارتی شهریشدن محله وکیل آباد، درختان توت بسیاری در داخل و حوالی محله خشک یا قطع شدند و کم کم محله حالت سنتی و روستایی خود را از دست داد. از طرفی محله، فضای سبز قابل ذکری هم نداشت که همسایهها در آنجا گرد هم بیایند و ساعاتی را به گفت و شنود بنشینند، مجموعه این عوامل باعث شد تا زمین بایر و افتادهای را که در اطراف منزل ما قرار داشت با هزینه شخصی به فضای سبزی زیبا بدل کنم.