صندوق خاطرات

خاطرات آخرین آسیابان محله آبکوه
سیدقاسم حسینی معروف به «سید آسیابان» آخرین آسیابان زنده محله آبکوه است. او گذشته‌ای را به خاطر می‌آورد که سنگ بیشتر آسیاب‌ها با نیروی حیواناتی مثل الاغ و گاو یا با نیروی آب به حرکت در‌می‌آمد.
روایت ایثارگری اهالی منطقه ۳ در دفاع مقدس
خانه ما در حاشیه بولوار راه‌آهن بود. جمعیت بسیاری از پاسداران و بسیجیان که آماده اعزام به جبهه و منتظر آمدن قطار بودند، کنار بولوار نشسته بودند. برای همه‌شان چای درست کردیم.
مامان گلی هر روز از زیر تابلو برای حمید دست تکان می‌دهد
وقتی مامان‌گلی از زیر تابلو هنرستان‌۲۳.۲ که اسم حمیدش روی آن نوشته شده است، می‌گذرد، بلند می‌گوید: سلام مادر، دارم میروم مسجد. دستی برای حمید تکان می‌دهد و می‌رود به‌سمت مسجد امام‌علی (ع).
از کوچه جوادیه تا رایزنی فرهنگی ایران در قطر
دکتر محمود واعظی می‌گوید: اگر امروز من از دوجا دکترای علوم قرآنی دارم، مدیون همان خودکار سبز چهل سال پیش هستم که در یک جلسه محفلی گرفته‌ام.
روزنامه‌نگاری در دارالمجانین!
یحیی سمیعیان‌ریحان (۱۲۷۲-۱۳۶۳خورشیدی) مدیر روزنامه «نوروز»، برای نوشتن یک مقاله، با حکم دادگاه ابتدا به زندان اداره نظمیه و سپس از آنجا به دارالمجانین (دیوانه‌خانه) فرستاده می‌شود.
گنج همسایگی در سرخس
رمضانعلی ایزدی می‌گوید: یابان مصلی قبل از انقلاب یک معبر خاکی باریک بود و باغ‌های انگور و زمین‌های سبزی‌کاری‌شده اطراف آن دیده می‌شد.
خلاص شدن از نان آجری در سربازی
رمضان‌علی خردمند می‌گوید: یکی از موضوعاتی که سبب ناراحتی سربازان شده بود، نان بی‌کیفیت بودکه هفتگی از تهران می‌آمد. درجریان بازدید فرماندهان عالی‌رتبه ارتش، موضوع نان آجری مطرح شد.