زندگی هر آدم، کتابی پر از قصه است. مگر میشود فردی پیدا شود که روز ازداوج و خواستگاری برایش خاطره نشود؟ گاه شنیدن این خاطرات لذتبخش و شنیدنی است. علیاکبر جهان یکی از قدیمیهای محله مشهدقلی است که بیش از 50سال پیش ازدواج کرده است. او برایمان از خاطرات ازدواجش میگوید.
علیاکبر جهان سال1322 در شهرستان قائن به دنیا آمده و 50سال است که ساکن محله مشهد قلی است. او که برای کارگری به مشهد آمده لباس دامادی را در همین شهر به تن میکند.جهان بیستودوساله بوده که برای کار به مشهد میآید؛ «آنزمان شهرداری مشهد در حال آسفالت مسیر بولوار وکیلآباد به سمت طرقبه و شاندیز بود من هم به عنوان کارگر آنجا مشغول به کار شدم.»
علیاکبر اوایل به همراه دیگر کارگرها در فضای کارگاه میخوابید اما با سردشدن هوا خانهای را در شاندیز کرایه میکند. صاحب خانه همان اول از علیاکبر میپرسد ازدواج کردهای و او برای اینکه صاحب خانه از کرایه خانهاش به یک پسر مجرد پشیمان نشود، میگوید نامزد دارد؛ «یک روز داییام به دیدنم آمد و صاحب خانه متوجه شد که من هنوز مجردم.
او با فهمیدن این موضوع ناراحت شد و به داییام گفت که تا شب این پسر را داماد میکنم. لباس تمیزی پوشیدم به همراه صاحب خانه و داییام به خواستگاری رفتیم. همان روز سهبارخواستگاری رفتیم و در خواستگاری سوم جواب مثبت گرفتیم. با 1000تومان مهریه و 1000تومان جهیزیه ازدواج کردیم. با اینکه آن موقع حقوقم روزی هشتتومان بود، خانه هم نداشتم.»
علیاکبر چند روز قبل از مراسم عروسی، یک کیسه آرد و یک گوسفند را به عنوان خرج مطبخ برای طبخ غذای عروسی به خانه پدرعروس میبرد و تعریف میکند: «میهمانهای ما و میهمانهای آنها جدا از هم بودند. غذای رایج عروسی در آنزمان بیشتر آبگوشت و قیمه بود. بعد از خوردن شام با یک مینیبوس برای بردن عروس به شاندیز رفتیم.»
معمولا همراهان داماد ابتدا کشتیگیری را میفرستادند اگر طرف داماد کشتیگیر طرف عروس را میزد اجازه عبور داده میشد
آنطور که آقای جهان تعریف میکند یکی از رسوم رایج در مراسم عروسکشان کشتی گرفتن بود. وقتی خانواده داماد برای بردن عروس میرفتند در نزدیکی محل یا خانه عروس چند نفر که از آشنایان عروس بودند، جلو کاروان داماد را میگرفتند و اجازه عبور به آنها نمیدادند، درخواست آنها این بود که برای عبور یا باید پول میدادند یا کشتی میگرفتند. معمولا همراهان داماد ابتدا کشتیگیری را میفرستادند اگر طرف داماد کشتیگیر طرف عروس را میزد اجازه عبور داده میشد. اما اگر شکست میخورد باید پولی را به عنوان غرامت میدادند تا اجازه عبور داده شود.
علی اکبر میگوید: «علاوه بر اجرای مراسم کشتی، گروههای بدلکار و نمایشی بودند که در مجالس عروسی با کارهای بدلکاری و نمایشی مجلس عروسی را گرم میکردند. انارزدن و شلیک تیر هوایی از دیگر مراسم رایج در عروسی بود تقریبا همه این رسمها امروز فراموش شده است.»