کد خبر: ۱۳۶۰۹
۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
زهرا بانژاد به شاگردانش اعتماد به نفس می‌دهد

زهرا بانژاد به شاگردانش اعتماد به نفس می‌دهد

زهرا بانژاد مربی کاراته در طبرسی‌ می‌گوید: وقتی شاگردانم مقام می‌آورند، مثل این است که خودم مقام می‌آورم. دلیلش هم این است که با آن‌ها بزرگ شده‌ام. زندگی در محیطی پر از مشکلات به این بچه‌ها می‌آموزد که به هر وسیله‌ای اعتماد به نفس به دست آورند.

از جلوی کبابی چند تکه زغال برداشتم و خردشان کردم. قبل از نماز صبح روی صورت بچه‌ها را با پودر زغال سیاه کردم. برای نماز که بیدار شدند، با دیدن صورت‌های سیاهشان از خنده ریسه رفتند. با همان سر و قیافه سیاه عکس هم گرفتیم...

این ماجرا بخشی از خاطره زهرا بانژاد مربی۳۴ساله کاراته در محله رده مشهد است. او تعریف می‌کند: نخستین باری که چهار شاگردم را برای مسابقات کاراته می‌بردم، با امکانات بسیار اندکی در محل مسابقه رو‌به‌رو شدیم. برای اینکه این مسئله در روحیه بچه‌ها اثر نگذارد، با زغال صورتشان را سیاه کردم و این شوخی موجب شد بچه‌ها تا حدودی روحیه خود را به دست آورند که در نهایت نیز هر چهار نفرشان در آن مسابقات مقام آوردند.

این مربی جوان دو دوره قهرمانی کشور در کاراته وادوکای در سال۸۱ و ۸۲، داوری درجه یک ملی کاراته و دان ۴ کاراته را در کارنامه ورزشی‌اش دارد. علاوه‌بر آن ورزشکار محله ما کار‌شناس تربیت بدنی است و در دو رشته آمادگی جسمانی و ژیمناستیک هم فعالیت می‌کند.

از سالن قدس شروع کردم 

در خانواده‌ای پرجمعیت بزرگ شدم و بچه‌ای شر و شیطان بودم؛ شاید چون برادرانم جودوکار بودند. به خاطر علاقه‌ای که به رشته تربیت بدنی داشتم، از رشته تجربی انصراف دادم و وارد این رشته شدم. کاراته را در دوران دبیرستان از سالن قدس که در خیابان المهدی واقع است، شروع کردم. یک ساله کمربند قهوه‌ای گرفتم. از آن زمان به بعد بیشتر داور و مربی هستم و خودم را از مبارزه کنار کشیده‌ام.

این مربی جوان دو دوره قهرمانی کشور در کاراته وادوکای در سال۸۱ و ۸۲ و داوری درجه یک ملی کاراته را دارد

این قهرمان کشور ادامه می‌دهد: بعد از چند سال کار در سالن‌های مختلف احساس کردم که برای ارائه خدمات بیشتر، نیاز به پیشرفت علمی دارم؛ بنابراین ادامه تحصیل دادم و وارد دانشگاه شدم. درس‌های دانشگاه ذهنم را روشن کرد و حتی روی رفتارم با شاگردانم تأثیر گذاشت. ضمن اینکه درباره آسیب‌های هنگام ورزش هم اطلاعاتم زیاد شد. او که شاگرد اول دانشگاه هم بوده، معتقد است که شاگردانش هم با رفتن او به دانشگاه تشویق شدند بهتر درس بخوانند.

بانژاد با امتیاز بالا در آزمون آموزش و پرورش قبول می‌شود؛ اما در بحث سهمیه امتیازی ندارد و پذیرفته نمی‌شود و همین مسئله باعث ناامیدی او می‌شود. می‌گوید: الان درآمد مناسب و آینده شغلی ندارم.

 

گاهی خواب‌هایم درست در‌می‌آید!

او با وجود پیشنهادهایی که از مناطق دیگر برای مربیگری داشته، دوست ندارد از این منطقه برود. ضمن اینکه زمان مسابقات برای شاگردانش صدقه می‌دهد و گاهی هم برای پیروزیشان نذر می‌کند. آن‌قدر فکرش مشغول می‌شود که قبل از مسابقات، خواب نتیجه بازی را هم می‌بیند؛ جالب اینجاست که گاهی این خواب‌ها درست در می‌آید!

احساسش رادر لحظه پیروزی شاگردانش می‌پرسم، می‌گوید: وقتی شاگردانم مقام می‌آورند، مثل این است که خودم مقام می‌آورم. دلیلش هم این است که با آن‌ها بزرگ شده‌ام. بانژاد درباره دلیل علاقه بچه‌های این منطقه به رشته‌های رزمی می‌گوید: زندگی در محیطی پر از مشکلات به آن‌ها می‌آموزد که باید به هر وسیله‌ای اعتماد به نفس به دست آورند. ورود به رشته‌های رزمی‌‌ همان وسیله است. البته نبود امنیت هم دلیل دیگر علاقه آن‌هاست. ضمن اینکه دیدن مدال‌آوری قهرمانان در تلویزیون هم آن‌ها را تشویق می‌کند؛ چون نخستین سؤال آن‌ها وقتی برای ثبت‌نام می‌آیند، این است که ما هم می‌توانیم به تیم ملی راه پیدا کنیم؟

 

آن‌قدر با‌ارزشید که... 

از او نظر مردم را درباره یک خانم ورزشکار، می‌پرسم، می‌گوید: اول می‌گویند چه خوب که ورزشکارید، اما تا می‌شنوند که کاراته کار می‌کنم، ترس را در صورتشان می‌بینم. این ورزشکار موفق اضافه می‌کند: من همیشه به کارآموزانم می‌گویم که اگر کسی در خیابان برایشان مزاحمت ایجاد کرد، دعوا راه نیندازند. چون باید به این فکر کنند که روح و وجودشان آن‌قدر ظریف، نازک و با‌ارزش است که نیاز به کتک‌کاری ندارند.

از طرف دیگر هنگام دعوا با دیگران نه‌تنها آبرویشان می‌رود بلکه مردم هم با خودشان می‌گویند، این دختر روحیه خشنی دارد! این بانوی پرکار محله ما معتقد است که ورزش آرامش‌دهنده است. شاید برای همین خودش هنرهای دیگری مثل خیاطی و قالی‌بافی را که صبر بسیار می‌خواهد، یاد گرفته است.

 

*این گزارش یکشنبه، ۷ آبان ۹۱ در شماره ۲۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44