کد خبر: ۱۳۵۱۴
۰۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
چهارسال خدمت هیئت منتظران ظهور در بوستان ارم

چهارسال خدمت هیئت منتظران ظهور در بوستان ارم

موکبی که فاطمیه امسال برای چهارمین سال متوالی در پارکینگ بوستان ارم، برپا شده، نشانه‌ای از قدرشناسی محمدمهدی ابراهیم‌پور و رفقایش در هیئت منتظران ظهور به حضرت زهرا(س) است؛ ماجرا به زمانی برمی‌گردد که گرهی بزرگ از زندگی محمدمهدی باز شد!

راست می‌گویند که مهم‌ترین حرف‌ها، ناگفتنی‌ترین آنهاست. همان‌ها که دلت نمی‌خواهد با کسی درمیان بگذاری، حتی پس از آنکه قضیه، ختم به خیر شده باشد. گرهی که چند سال پیش به زندگی جوان محله پنجتن افتاده بود و هیچ‌جوره باز نمی‌شد، یکی از همین ماجرا‌های مگو‌ست.

آن زمان محمدمهدی ابراهیم‌پور هر چه فکر کرد، راهی به ذهنش نیامد جز کوبیدن درِ خانه بانویی که پای روضه‌ها زیاد شنیده بود از کرامتش و اینکه دست رد به سینه هیچ سائلی نمی‌زند. مهربانی مادرانه حضرت فاطمه (س) کار خودش را کرد و مشکلات، معجزه‌آسا پای خودشان را از زندگی او بیرون کشیدند.

موکبی که فاطمیه امسال برای چهارمین سال متوالی در پارکینگ بوستان ارم، برپا شده، نشانه‌ای از قدرشناسی و اظهار ارادت محمدمهدی و رفقایش در هیئت منتظران ظهور به ساحت بانوی دو عالم است.

 

ادای نذربا کمک رفقای هیئتی

جوان است، از نوع دنیادیده و معتقدش. این را می‌شود از رفتار سنجیده و آرامش و اطمینانی که در صحبت‌هایش موج می‌زند، فهمید. آن‌طور‌که تعریف می‌کند، مهم‌ترین تجربه‌های زندگی‌اش نه به حالا که سنش ۲۳ است، بلکه به پنج سال پیش برمی‌گردد و باز هم ماجرای همان گره، که از گفتن جزئیاتش خودداری می‌کند؛ «نذر کردم اگر خانم به من عنایت کنند و سنگ بزرگ زندگی‌ام را از پیش پایم بردارند، در ایام فاطمیه به یادشان موکب راه بیندازم و نوکری عزادارانشان را کنم. مشکلم حل شد و حالا نوبت من بود که سر قولم بایستم.»

او برای ادای نذرش، به همراهی کسانی نیاز داشت که مثل خودش، مِهر فاطمه زهرا (س) را در سینه داشته باشند و چه کسانی بهتر از رفقای مسجدی و هیئتی‌اش؛ «قضیه را که مطرح کردم، استقبال کردند. اولین ایستگاه را ایام فاطمیه پنج سال پیش راه انداختیم، مقابل مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع)، در حاشیه بولوار پنجتن. از سال بعد، آمدیم پارکینگ بوستان ارم.»

 

۱۸ شبانه‌روز خدمت هیئت منتظران ظهور در پارکینگ بوستان ارم

 

معترضی که بانی خیر شد

برپاداشتن عزای فاطمی، برای محمدمهدی و دوستانش، آن‌قدر‌ها که به نظر می‌رسد، ساده نبوده است. او از مشکلات ریز و درشتی می‌گوید که هر‌سال بر سر راهشان سبز می‌شود و اگر عنایت مستقیم صاحب این عزاخانه نبود، شاید به سال دوم هم نمی‌رسید؛ «هیچ‌وقت یادم نمی‌رود. سال اول وقتی می‌خواستیم خیمه را جلو مسجد برپا کنیم، سرمای استخوان‌سوز از یک طرف و بی‌تجربگی ما و مخالفت یکی از کسبه، سد راهمان شده بود.

آن کاسب می‌گفت خیمه، دید مغازه‌ام را می‌گیرد و مشتری‌هایم کم می‌شوند. بیراه نمی‌گفت بنده خدا. خیمه ما شش‌متر عرض داشت. هر‌چه می‌گفتیم شما همسایه مسجد هستید و این کار برکت دارد، قبول نمی‌کرد تا اینکه همسرش پادرمیانی کرد و بالاخره رضایت آقای همسایه را گرفتیم.»

محمدمهدی ادامه می‌دهد: آن سال، فاطمیه که هیچ، ده‌دوازده روز محرم را هم خیمه زدیم. باز آقای همسایه سراغمان آمد، نه برای اعتراض. درخواستش این بود که خیمه را جمع نکنیم؛ چون در آن مدت، درآمدش دوبرابر شده بود!

هر‌چه می‌گفتیم شما همسایه مسجد هستید و این کار برکت دارد، قبول نمی‌کرد تا اینکه همسرش پادرمیانی کرد

او با لبخند اضافه می‌کند: برکت برای این کاسب که مغازه‌اش پشت خیمه عزاداری است، به همین‌ها خلاصه نشد و خدا بعداز بیست‌سال، چشم او و همسرش را به آمدن یک نورسیده، روشن کرد. حالا آقای همسایه شده است یکی از خیران پروپاقرص موکب. فرقی هم نمی‌کند مناسبت برپایی‌اش عزای مادر سادات باشد یا فرزندش، حضرت اباعبدالله (ع). عنایت در این خاندان مادر و پسر نمی‌شناسد.

 

نتیجه صبوری‌ها

ریشه این دورهمی جوانانه را باید در سال‌ها پیش جست‌و‌جو کرد؛ در بازی‌های کودکانه پسربچه‌های محله پنجتن و شیطنت‌هایی که گاه پای روضه و منبر انجام می‌دادند و اقتضای سن و سالشان بود. صبوری بزرگ‌تر‌های مسجد، نتیجه داد و موکبی که اکنون با نظم و شکوه، در پارکینگ بوستان ارم در‌حال برگزاری مراسم است، یکی از میوه‌های این درخت پربرکت به شمار می‌رود؛ «ما از بچگی‌مان در دم و دستگاه اهل‌بیت (ع) بزرگ شدیم. بزرگ‌تر که شدیم، دغدغه بازی‌ها و اختلافات بچگانه هم کنار رفت و تصمیم گرفتیم برای اعتقاداتمان کاری کنیم.

هیئت منتظران ظهور را به‌صورت رسمی از سال‌۱۳۹۵ با کمک بچه‌های محله که هم‌بازی کودکی‌هایمان بودند، پایه‌گذاری کردیم. جمعیتمان بیشتر و بیشتر شد و وسعت و کیفیت برنامه‌ها بالا رفت. تا آن زمان، برنامه‌ها را در حسینیه‌ای برگزار می‌کردیم که می‌افتاد پشت مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع). وقتش بود که برنامه‌ها را ادغام کنیم.»

ابراهیم‌پور از برکت کار در مسجد و زیر پرچم مسجد می‌گوید و درباره قرار ثابت با دوستان مسجدی و هیئتی‌اش در جمعه‌شب‌ها تعریف می‌کند: دیدارهایمان را محدود نکردیم به مناسبت‌ها. مناسبتی باشد یا نباشد، ما هر هفته همدیگر را می‌بینیم؛ جمعه‌شب‌ها ساعت ۲۰ تا ۲۲. هر برنامه‌ای هم داشته باشیم، مدیران مسجد از هیئت حمایت می‌کنند و هیئت هم بازوی مسجد است. ما در‌واقع یک مجموعه هستیم.

این همدلی و رفت‌وآمد‌های مستمر، جلساتی ساده را به مجموعه‌ای پابرجا تبدیل کرده است.

 

۱۸ شبانه‌روز خدمت هیئت منتظران ظهور در پارکینگ بوستان ارم

 

عشق، ‌انگیزه، خدمت

موکب امسال از ۱۶‌آبان شروع شده است و به نیت سال‌های عمر حضرت زهرا (س)، هجده‌شبانه‌روز ادامه دارد. جای تمام عزاداران فاطمی، در این موکب باصفا خالی است. در شب اول چراغ عزاداری، با احترام روشن و یکی از سادات محله، نخستین چای موکب را دم کرد. موکب، ساعت کار ندارد و در هر ساعت از شبانه‌روز به آن سر بزنید، خدمتی را با چاشنی احترام به عزادار فاطمه زهرا (س) دریافت خواهید کرد.

از چای‌خانه اصلی که بگذریم، به حسینیه‌ای که برای عزاداری و نماز برپا شده است، می‌رسیم. کمی آن سوتر، جایگاه عَلَم برای زیارت و عکس قرار دارد. نمایشگاه فاطمیه، حسینیه و غرفه کودکان و غرفه خوش‌نویسی نیز دایر است.

با هماهنگی مسئولان هیئت، عکاس در محل موکب حضور دارد تا هر‌کس بخواهد کنار علم یا به صورت خانوادگی عکس بگیرد، بتواند رایگان این خدمت را دریافت کند و فایل عکسش را تحویل بگیرد. با کمک خیران، بساط پذیرایی از عزاداران هم گرم است و در شب‌های مختلف با آش، عدسی، حلوا و‌... از مردم پذیرایی می‌شود.

بار این حجم از خدمت، تنها روی دوش بیست‌نفر است که حدود پنج‌نفر از آنها، ثابت و شبانه‌روزی، خود را وقف امور موکب کرده‌اند. در شلوغی پذیرایی از انبوه عزاداران، مجالی برای گفت‌و‌گو با خدام نیست. به قول یکی از آنها «تا عشقش را نداشته باشی، یک سنجاق هم جابه‌جا نمی‌کنی، چه برسد به جابه‌جایی داربست شش‌متری و پرچم در سرما.»

 

۱۸ شبانه‌روز خدمت هیئت منتظران ظهور در پارکینگ بوستان ارم

 

فراتر از موکب

موکب برای بچه‌های هیئت منتظران ظهور، یک خیمه چندروزه نیست فقط؛ شروع جریانی بود که کم‌کم در زندگی تک‌تکشان ریشه دواند. محمدمهدی، باورمندتر، آرام‌تر و قاطع‌تر از پیش، از ادامه مسیر می‌گوید: ما فقط یک هیئت نیستیم که سالی یکی‌دو موکب بزند و تمام. هویت مجموعه ما گسترده شده است. هیئت هفتگی داریم، در ایام شادی و اندوه اهل‌بیت (ع) برنامه داریم، موکب می‌زنیم، علم‌کشی می‌کنیم و در تمام سال، روزی‌خور سفره اهل‌بیت (ع) هستیم.

بعضی از فعالیت‌هایی که او اسم می‌برد؛ محدود به محله پنجتن نیست و دامنه خدمات جهادی‌شان به دیگر محلات شهر هم کشیده می‌شود؛ «با خیریه‌های مختلف، همکاری داریم. هر دفعه که نیکوکاران برایشان وسیله می‌فرستند، با بچه‌های هیئت می‌رویم برای کمک تا توزیع، زودتر و راحت‌تر انجام شود. مثلا یک دوره، سی تا بخاری برای خانواده‌های نیازمند جور شد خدا را شکر. کار تخلیه و آماده‌سازی را دوستان هیئتی‌ام انجام دادند.»

 

رهایی از زندان؛ خدمت در موکب

علی جوانی است که تازه به جمع خادمان این موکب پیوسته. تنها چند روز از آزادی‌اش از زندان می‌گذرد و از همان لحظه‌ای که بیرون آمده، خودش را مستقیم به همین‌جا رسانده است تا در حد توان خدمت کند.

تا عشقش را نداشته باشی، یک سنجاق هم جابه‌جا نمی‌کنی، چه برسد به جابه‌جایی داربست شش‌متری 

۲۶ سال دارد و از کودکی همراه پدر مرحومش در هیئت‌ها و تکیه‌ها بزرگ شده است. داستان حضور دوباره‌اش در فضای هیئتی را برایمان این‌طور تعریف می‌کند: چند شب پشت‌سر هم در زندان خواب می‌دیدم که موکب بچه‌های محله خراب شده و امسال قرار نیست برپا شود. دلم آشوب بود؛ نمی‌توانستم قبول کنم چراغ این موکب در ایام شهادت حضرت‌زهرا (س) خاموش بماند. همین دل‌نگرانی باعث شد به محض آزادی، خودم را به موکب برسانم و بگویم هر کاری از دستم بربیاید، در خدمتم.

بچه‌های هیئت هم با گرمی از او استقبال کردند و حالا تقریبا یک هفته است که شبانه‌روز در موکب حضور دارد؛ سماور‌ها را آب می‌کند، چای و دم‌نوش را دم می‌کند، گاهی خودش چای می‌ریزد و خلاصه، لحظه‌ای از خدمت دور نمی‌شود. با بغضی در صدا و چهره‌ای که خستگی در آن پیداست، فقط یک آرزو می‌کند؛ «در زندگی با آدم‌های مختلفی گشتم و بعضی‌هایشان رفیق خوبی نبودند. از خدا می‌خواهم راه درست را پیش پایم بگذارد تا آینده‌ام مثل گذشته‌ام نباشد.»

 

اینجا صبورترمی‌شوم

مطهره فاطمی یکی از دختران هیئت «روضه‌الرقیه (س)» در محله شهید‌قربانی است که امسال در حسینیه کودک این موکب مشغول به خدمت شده است. این غرفه فعالیت‌هایی دارد مثل بازی، نقاشی با موضوع شخصیت‌ها و داستان‌های پیامبر (ص) و ائمه (ع) و آموزش مفاهیم اخلاقی و دینی به کودکان.

او در این واحد، به مراقبت و سرگرم‌کردن بچه‌ها می‌پردازد و در زمان مراسم یا پذیرایی والدین، کنار کودکان می‌ماند. می‌گوید: بیشتر مراجعه‌کنندگان بین سه تا سیزده‌ساله هستند و بچه‌ها با شور و علاقه در برنامه‌ها شرکت می‌کنند. کسی از آنها انتظار یا درخواستی ندارد ولی در برخی فعالیت‌ها کمک هم می‌کنند. همه این تجربه‌ها برای من به‌عنوان یک خادم، شیرین است.

مطهره درباره تأثیر این فعالیت روی خودش، می‌گوید: فعالیت در غرفه باعث شده است صبورتر شوم و تجربه‌های خوبی در کار با بچه‌ها کسب کنم. امیدوارم این کار کوچک، با کمک اهل بیت (ع)، راهگشای مسیرم در دنیا و آخرت باشد.

 

* این گزارش یکشنبه ۲ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۰ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44