همتا اسحاقی، دختر کاراتهکار حافظ
دوسال بیشتر نیست که پا به این مسیر گذاشته، اما در همین مدت کوتاه، هفتمدال رنگارنگ استانی و کشوری کسب کردهاست. مهمترینش هم مدال قهرمانی مسابقات کشوری در کرمانشاه است.
همتا اسحاقی، رزمیکار نهساله محله اروند است که با همین سنوسال کم، تجربه زیادی در رشته کاراته دارد؛ تجربیاتی که برای ما تعریف میکند.
-چه شد که به رشته کاراته علاقهمند شدی؟
حدود دو سال است کاراته کار میکنم. اول به پیشنهاد خانوادهام در کلاس ثبتنام کردم. پدرم جودو و کونگفو کار میکند و من را تشویق کرد که امتحانش کنم. از همان جلسه اول، خیلی خوشم آمد و احساس کردم به این رشته علاقه دارم.
-اولین جلسات تمرین برای تو چطور گذشت؟
خیلی زود با بچهها و مربیام، خانم عزتمند، دوست شدم. او از همان اول گفت که استعداد دارم. تشویقهایش باعث شد جدیتر تمرین کنم و انگیزه بگیرم.
-از تجربه اولین مسابقهای که در آن شرکت کردی، بگو.
اولینبار در مسابقات قهرمانی کشوری سبک کیوکوشین در رشته کومیته شرکت کردم. در رده سنی خردسالان بود و مدال سوم را گرفتم. واقعا استرس داشتم و فکر نمیکردم مقام بیاورم، ولی وقتی سوم شدم خیلی خوشحال شدم. آن مدال باعث شد بیشتر تلاش کنم تا مقامهای بهتری بگیرم.
-الان چطور تمرین میکنی؟
سه روز در هفته بعداز مدرسه به سالن میروم، اما در خانه هم با پدرم و برادرم که او هم رزمیکار است، تمرین میکنم. در خانه کیسهبوکس داریم و گاهی با پدرم تمرینهای سنگینتری انجام میدهم.
-از مدال طلای کشوریات بگو.
مدال طلای اولین دوره مسابقات قهرمانی کشور در سبک شیندن کیوکوشین، شیرینترین مدالم بود. این مسابقه مهر۱۴۰۳ در کرمانشاه برگزار شد و در رده خردسالان اول شدم. این سفر برایم خاص بود، چون اولینبار بود بدون خانواده سفر میرفتم.
وقتی برنده شدم، اول به مادرم زنگ زدم. شوخی کردم و گفتم باختم، ولی بعد سریع گفتم که اول شدم! وقتی برگشتم، خانوادهام برایم جشن گرفتند و حتی داییها و خالهها از شهرستان آمده بودند من را ببینند.
-اگر کاراتهکار نمیشدی، چه ورزشی را انتخاب میکردی؟
احتمالا ژیمناستیک. از بچگی حرکاتش را دوست داشتم و همیشه برایم هیجانانگیز بود. شاید یک روز درکنار کاراته به کلاس ژیمناستیک هم بروم. اما در کل رشتههای رزمی را بیشتر دوست دارم.
-بهجز کاراته، چه فعالیتهایی داری؟
در خانه مادرم کمکم میکند قرآن بخوانم و جزء سیام قرآن را از حفظ هستم. به کلاس زبان هم میروم و دوست دارم در درسها و زبان پیشرفت کنم. دلم میخواهد در همه بخشهای زندگیام موفق باشم، نه فقط ورزش!
-بزرگترین آرزویت در ورزش چیست؟
اینکه روزی مربی شوم و بتوانم به شاگردهایم آموزش بدهم. بچههای رزمیکار زیادی اینجا زندگی میکنند که بااستعداد و پرتلاش هستند. البته دوست دارم به تیم ملی هم برسم و در مسابقات جهانی شرکت کنم و مدالهای بیشتری کسب کنم.
* این گزارش دوشنبه ۲۶ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۸ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.
