کد خبر: ۱۲۱۹۰
۰۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۰
امیررضا طالبی؛ شاگرد مکانیکی که بر سکوی المپیاد ایستاد

امیررضا طالبی؛ شاگرد مکانیکی که بر سکوی المپیاد ایستاد

حاصل چندسال کار امیررضای نوجوان در تعمیرگاه‌های بولوار شاهنامه، شد علاقه به تحصیل در رشته‌ای که این روز‌ها با آن می‌درخشد. نام امیررضا امسال در المپیاد منطقه‌ای «تعمیر موتور و برق خودرو» به‌عنوان نفر دوم اعلام شد.

حاصل چندسال کار امیررضای نوجوان در تعمیرگاه‌های بولوار شاهنامه، شد علاقه به تحصیل در رشته‌ای که این روز‌ها با آن درخشیده است. نام او امسال در المپیاد منطقه‌ای «تعمیر موتور و برق خودرو» به‌عنوان نفر دوم اعلام شد تا او مطمئن‌تر شود که پاگذاشتنش در رشته خودرو درست بوده است.

روزی که امیررضا طالبی، دانش‌آموز کارودانش مدرسه شهید هادی بااخلاق در محله کلاته‌برفی، پس از قبولی در آزمون ورودی المپیاد تصمیم گرفت در المپیاد منطقه‌ای هم خوش بدرخشد، نه‌تنها ورزش را کنار گذاشت و دور تفریحاتش خط کشید، بلکه برای رسیدن به این موفقیت چندین‌ماه از صبح تا شب در مدرسه ماند و سخت تمرین کرد.

با پایان این المپیاد، با او در مدرسه‌اش گفت‌و‌گو کردیم. سطر‌های پیش‌رو، روایت ساعت‌ها تلاش اوست که همچنان تا برگزاری کنکور در پایان تابستان ادامه دارد.

 

- امیررضا چطور به رشته خودرو علاقه‌مند شد؟

پیش از انتخاب‌رشته، در کنار درس، در مغازه مکانیکی کار می‌کردم. البته از کودکی هم به سرهم‌کردن وسایل خودرو علاقه‌مند بودم. تجربه سه سال کارکردنم این شد که وارد این رشته شوم.

- چگونه مسیرت به المپیاد منطقه‌ای رسید؟

المپیاد رشته‌های فنی مخصوص سال آخر تحصیل است. برای این المپیاد هم آزمونی در مدرسه برگزار شد. من و مرتضی سکندری انتخاب شدیم. پس از آن به مدت چهار ماه از صبح تا ساعت پنج و شش در مدرسه می‌ماندیم و با همراهی معلم‌ها تمرین می‌کردیم. حتی ناهار را هم در مدرسه می‌خوردیم. خداراشکر تلاشمان نتیجه داد و در بین دانش‌آموان دوازده مدرسه، دوم شدم.

- چه سختی‌ها و زحماتی برای این موفقیت کشیدی؟

مهم‌ترینش کنارگذاشتن ورزش بود. چون زمان کم می‌آوردم و باید بیشتر درس می‌خواندم، ورزش شبانه‌ام در زورخانه را کنار گذاشتم. تفریحم را هم کم کردم و الان فقط جمعه‌ها خیلی محدود با دوستانم هستم یا حرم می‌روم.

- در این راه از چه‌کسانی تأثیر می‌گیری؟

آقای صفری، از معلم‌های امسالم. از نظر من ایشان فرد موفقی است. به‌عنوان معلم خوب درس می‌دهد و در جایگاه کاسب هم مغازه دارد. همه برای کار او روی ماشین‌های خارجی سر و دست می‌شکنند.

- افق آینده‌ات برای این رشته چیست؟

ادامه تحصیل تا مقاطع بالا که بتوانم معلمی کنم و از طرف دیگر مغازه‌ای برای کار روی ماشین‌های خارجی راه بیندازم که استعدادم با آن شکوفا شود.

- چه چیزی تو را هل می‌دهد تا بیشتر تلاش کنی؟

برای ساخت آینده درخشان خودم است، اما کنار آن، اینکه لبخند خوش‌حالی را روی لبان مادر و پدرم ببینم، انگیزه بزرگی است. چون پدرم با کارگری برای زندگی‌مان خیلی زحمت می‌کشد.

- دلت می‌خواهد چه امکاناتی در محل زندگی‌ات باشد که نیست؟

در چهاربرج و البته محله‌های اطراف آن بیشتر دانش‌آموزان وارد رشته‌های فنی می‌شوند و‌ای کاش برایشان هنرستان ساخته شود. پارک باشد که مجبور نشویم برای چندساعت تفریح تا پارک ملت برویم؛ و دیگر اینکه سالن ورزشی داشته باشیم.

 

* این گزارش چهارشنبه ۷ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44