کد خبر: ۱۱۰۲۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۰
دورهمی ۱۵۰ نفره خانواده عبدی

دورهمی ۱۵۰ نفره خانواده عبدی

مجید عبدی، صله رحم را به شکلی متفاوت و با برگزاری دوهمی بزرگ خانوادگی در سالن‌ها همایش به جا می‌آورد تا قوم‌وخویش‌ها را مهمان برنامه‌های مختلفی کند.

اینکه فامیل را در هفته یا در ماه چندبار ببینی یا اصلا نبینی، نمی‌دانم می‌شود «دغدغه» به‌حساب آورد یا نه؟ اینکه بدانی فلانی با فلانک ازدواج کرده یا اینکه به‌خاطر تصادف با تریلی، غزل خداحافظی را خوانده، چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟

این را که پسرت نمی‌داند نوه‌خاله‌اش کیست یا حتی نمی‌داند به جای سه تا دخترعمه، پنج تا دخترعمه دارد و یکی شان ناتنی است و اصلا موقع رسیدن به‌هم، مثل ماست همدیگر را نگاه می‌کنند و همان دو ساعت مهمانی را می‌چسبند به پدر و مادر و بعدش هم خداحافظ، می‌توان مشکل حساب کرد یا نه؟

صله‌رحمِ موجود در مهمانی‌ها خیلی‌وقت است که شکل صوری و رفع تکلیف به خودش گرفته است و به‌قول دوستی، خدا حضرت عزرائیل و خاله‌عصمت را از ما نگیرد که لااقل یکی‌شان زمینه دیدار دوستان و فامیل را با چشمانی گریان فراهم می‌کند و آن دیگری هم زمینه عروسی جوان‌های فامیل را. این‌چنین می‌شود که عده‌ای حوصله‌شان تنگ می‌شود و به فکر راه چاره می‌افتند. مهمانی دیگر ورافتاده.

آقای محمد عبدی می‌گوید تو هر کاری هم که بکنی، باز در موبایل فرورفتن‌ها و بی‌حواسی نوجوان‌ها در مهمانی هست و کسی نه به‌صورت عاطفی و نه به‌صورت عملی، حال خوبی از مهمانی پیدا نمی‌کند؛ برای همین است که آنها به فکر برگزاری یک «همایش خانوادگی» می‌افتند که من اولش فکر کردم باز از آن واژه‌های پرطمطراق دولتی است ولی موضوع خیلی ساده است.

آنها برای مهمانی‌های خانوادگی‌شان، سالن اجاره می‌کنند و چیزی حدود ۱۵۰ نفر از فامیل را دعوت می‌کنند تا دورهم باشند. برنامه‌ریزی و چگونگی مدیریت این همایش و اتفاق‌هایی را که در آن می‌افتد، در گزارش زیر بخوانید ولی حالا می‌شود مردمی بودن یک جریان را مهم‌ترین نوع مدیریت خواند.

وقتی که مردم را دست‌کم نگیریم و اجازه بدهیم خودشان مدیریت کاری را که برای دولت و حکومت و سیاست‌گذارانش دغدغه و مشکل بزرگ به‌حساب می‌آید، به‌عهده داشته باشند، نتیجه‌اش می‌شود اینکه به بهترین شکل ممکن یک همایش خانوادگی گذاشت که آدم را دلزده و کلافه نکند. دلیلش هم واضح است؛ مردم خودشان بهتر از هر مدیر و معاونی می‌دانند که منشأ مشکل کجاست و چگونه می‌توان حل‌وفصلش کرد. برای یک مدیر اتفاقا تنها چیزی که مهم نیست، همین پیدا کردن منشأ مشکل است و پر شدن بیلان کاری.

 

دورهمی ۱۵۰ نفره خانواده عبدی

 

گفتیم این‌طوری نمی‌شود، باید کار استخوان‌داری بکنیم

مجید عبدی همان‌طور که داشت برنامه‌هایش را با دیگران هماهنگ می‌کرد، حرف‌هایش را هم می‌زد؛ اینکه چطور این برنامه بزرگ خانوادگی را ترتیب داده و توانسته‌اند نزدیک به یک سال آن را جلو ببرند؛ «راستش ما دیدیم سنت فوق‌العاده صله‌رحم که مورد توجه اسلام است، کم‌کم دارد منسوخ می‌شود و افراد فامیل کم‌کم دارند از هم فاصله می‌گیرند. بچه‌های کوچک فامیل، همدیگر را نمی‌شناسند. نوه‌دایی، نوه‌خاله را نمی‌شناسد و بزرگ‌تر‌ها هم فقط در مراسم عقد و عروسی و عزا همدیگر را می‌بینند. نشستیم فکر کردیم که چطور می‌شود آن اتحاد و انسجام گذشته را دوباره احیا کرد.» برنامه‌ها سازوکار دارد.

عبدی به‌عنوان سخن‌گوی این جریان، خیلی خوب برنامه‌ها را تشریح می‌کند. آن‌قدر که نیاز آن‌چنانی به سوال و جواب نیست، بدون اینکه غلو کند یا حتی بخواهد از موضع بالا حرف بزند. همین واکنش را بگذارید در مقابل رفتار یک مدیر دولتی. ببینید با چه تفاخری درباره یک برنامه حرف می‌زند؛ «ما آمدیم در جلسه‌ای که «حیات طیبه» نام‌گذاری شده است، فامیل را دورهم جمع کردیم و البته این اسم را هم با هم‌فکری فامیل انتخاب کردیم. در آن جلسه مقرر شد فراخوانی فامیلی بدهیم و بعد هم کار را شروع کردیم.»

طبیعتا با این برنامه‌ریزی، اهداف فعالیتشان را هم مشخص کرده‌اند؛ «نخستین هدفی که داشتیم، همدلی ارحام و نزدیکان و خویشان بود. درضمن این جلسه را هم ماهیانه برگزار می‌کردیم برای مرتب کردن امور و چیدمان برنامه‌ها. موضوع دیگر، استفاده از ظرفیت‌هایی بود که در فامیل وجود داشت و این فاصله‌ها باعث ندیده‌شدنشان می‌شد.»

و متاسفانه یا خوشبختانه او هم به‌خاطر حجم گسترده این برنامه، مدام باید تکرار کند که از هیچ نهاد و سازمانی کمک نمی‌گیرند و خودشان کار‌های خودشان را انجام می‌دهند. عبدی از نحوه شکل‌گیری جلسات و خروجی‌های جلسه هم برایمان می‌گوید؛ «برنامه‌های ما طوری است که هیچ کمک بیرونی نداریم؛ یعنی همه‌چیز از صفر تا صدش به‌عهده خودمان است. یکی از خروجی‌های جلسه حیات طیبه، تعیین یک مَبلغ به‌عنوان آبونمان برای هر ماه است که از همان طریق هزینه‌ها را تامین می‌کنیم. ما فقط از ظرفیت‌هایِ حیات طیبه استفاده می‌کنیم. بعد از اولین جلسه، ما هفت خانواده را انتخاب کردیم. هفت فامیل که خودشان باز زیرشاخه‌های بی‌شماری دارند. این هفت نفر، هفت عضو هیئت‌مدیره ما را تشکیل می‌دهند و برای برگزاری هر مراسم و برنامه، همه‌چیز باید در جلسه‌ای با حضور این هفت نفر مشخص شود.»

هر دفعه یک نفر از فامیل مجری می‌شود. خودِ من یا حتی یک دختر سیزده‌ساله را هم مجری کردیم

 

همه برنامه‌هایمان را داخل سالن برگزار می‌کنیم

اینجای حرف‌هایش می‌تواند مهم‌ترین بخش صحبت ما باشد وقتی از کرایه سالن حرف می‌زند. یک وقت با تالار عروسی یا هر جای دیگری اشتباه نگیرید. اتفاقا منظور محمد عبدی دقیقا همان سالنی است که دوستان دولتی در آن همایش و سمینار و سمپوزیوم برگزار می‌کنند؛ «ما تا حالا در بیشتر سالن‌های شهر برنامه فامیلی برگزار کرده‌ایم. در فرهنگ‌سرای کودک، ترافیک، غدیر و خیلی جا‌های دیگر. خب یک جمعیت صدوپنجاه‌نفره به آنجا می‌آیند و اصلا فضا با مهمانی درون خانه خیلی متفاوت است. ازطرف دیگر مثلا تابستان‌ها حدود ۱۵۰ نفر را می‌بریم اردو. برنامه بعدی ما هم رفتن به اردوی ارتکند است که داریم کارهایش را ردیف می‌کنیم.»

او برنامه‌های فامیل را به دو دسته فرهنگی و مذهبی تقسیم می‌کند و می‌گوید: درون همین فامیل تا الان پتانسیل‌های خیلی خوبی شکل گرفته که نباید به‌راحتی از آن غافل شد؛ «بیشتر برنامه‌های ما فرهنگی و مذهبی است؛ مثلا در همایش‌ها ما یک گروه سرود تشکیل داده‌ایم که بچه‌های هشت تا سیزده‌ساله عضوش هستند. برای این گروه سرود، یک مربی به نام آقای عزیزی از طرف خانه هنرمندان می‌آید و با بچه‌ها تمرین سرود می‌کند و برای هر همایش ما یک سرودخوانی داریم. مجری هم از خودمان است. هر دفعه یک نفر از فامیل مجری می‌شود. خودِ من یا حتی یک دختر سیزده‌ساله را هم مجری کردیم. ازطرف دیگر برای بابابزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم نکوداشت می‌گیریم. از جانبازان و آزاده‌ها هم تجلیل می‌کنیم و برایشان هدیه می‌خریم، حتی برایشان کلیپ درست می‌کنیم. ما هر جلسه یک کلیپ داریم و این کلیپ را هم خودمان درست می‌کنیم. موضوع کلیپ هم خودمان هستیم. ما در خانواده پنج شهید داریم و همچنین درگذشتگان زیادی داریم. ازطرف دیگر موضوعات روز و بیانات رهبری را هم در این کلیپ استفاده می‌کنیم. از کلیپ‌های جشنواره عمار هم استفاده می‌کنیم. می‌رویم پیش دبیر جشنواره در مشهد و با خودمان فلش می‌بریم و او فلش را پُر می‌کند.»

 

دورهمی ۱۵۰ نفره خانواده عبدی

 

فامیل حالا دیگر خیلی خوب همدیگر را می‌شناسند

عبدی خودش دارد روایت می‌کند و چقدر خوب و مسلط هم این کار را انجام می‌دهد. اشتیاق دارد به گفتن و این یعنی پشت این سازوکار، یک فامیل اهل دل و باذوق نشسته که با قوت دارد از این برنامه حمایت می‌کند. بی‌شک با وجود این‌همه برنامه‌ریزی اگر یک فامیل بی‌بخار و خسته پشت کار‌ها بود، قضیه شکل دیگری به خودش می‌گرفت؛ «یکی از برنامه‌هایمان این است که اگر در خانواده یک نفر تازه ازدواج کرده است، به او و همسرش هدیه می‌دهیم و از آنها تجلیل می‌کنیم؛ به این صورت که از آنها دعوت می‌کنیم به روی سن بیایند و برایشان دست می‌زنیم و هدیه را تقدیمشان می‌کنیم. این کار به این خاطر انجام می‌شود که فامیل با عروس و داماد خانواده بهتر آشنا شوند و بدانند که کی با کی ازدواج کرده است.»

اجرای این برنامه از دی سال گذشته آغاز شده است. آنها هم مثل بیشتر خانواده‌ها یک گروه تلگرامی برای هماهنگی برنامه‌هایشان دارند؛ «ما یک گروه تلگرامی داریم با همین نام حیات طیبه. مدیر گروه هم آقای سیدحسین موسوی، بازنشسته خوش‌فکرِ فامیل است.

در این گروه هر کسی بعد از همایش، نقد و نظری دارد، مطرح می‌کند و ما هم سعی می‌کنیم در همایش بعدی مشکلات کار را برطرف کنیم. اعضای فامیل همه‌چیز را در گروه مطرح می‌کنند. اینکه موسیقی خوب نبود، تئاتر خوب نبود. بله، باید بگویم که ما یک گروه تئاتر داریم که اعضای فامیل در آن بازی می‌کنند. خود من هم در تئاتر‌های فامیلی بازی کرده‌ام. می‌خواهم بگویم از صفر تا صد این برنامه دست خودمان بوده است. قبل از اینکه این برنامه‌ها آغاز شود، خیلی از افراد فامیل با هم رودربایستی داشتند ولی الان شناخت فراوانی ازهم پیدا کرده‌اند. الان به‌عنوان مثال وقتی مجید فلان فامیل را می‌بیند، ذوق می‌کند از دیدنش و آن یکی از دیدن فلانی خوشحال می‌شود. الان فضای فامیلی ما در مقایسه با گذشته واقعا تغییر کرده است و تاثیرش کاملا محسوس و ملموس است.»

 

قبل از اینکه این برنامه‌ها آغاز شود، خیلی از افراد فامیل با هم رودربایستی داشتند ولی الان شناخت فراوانی ازهم پیدا کرده‌اند

می‌خواهیم خاطرات اعضای فامیل را درقالب کتاب منتشر کنیم

حالا برنامه‌ها وسعت بیشتری گرفته و کار دیگر از یک مهمانی بزرگ خانوادگی گذشته و به جای خوبش رسیده است؛ «الان بزرگ خاندان ما آقای عباس‌زاده هستند که چیزی حدود ۹۰ سال دارند. ما وقتی ایشان را می‌آوریم اینجا و از تجربه‌هایشان برایمان حرف می‌زنند، همین می‌شود یادآوری فرهنگ گذشته و بچه‌های فامیل بهتر با ایشان آشنا می‌شوند یا مثلا پسرعموی من آزاده است. در این بیست‌و‌اندی سال یک‌بار ننشستیم با هم درباره خاطراتش حرف بزنیم ولی الان ما به‌دنبال انتشار مجموعه خاطرات ایشان هستیم و البته مجموعه دیگرمان هم درباره خاطرات بزرگان فامیل است از دوران قبل از انقلاب تا جنگ و تا همین حالا. خب، شما فکر کن همین خاطرات برود در خانه تک‌تک اعضای فامیل، واقعا شیرین است. واقعا همه فامیل رغبت می‌کنند به خواندنش. شما حساب کنید طرف، بعد از مدت‌ها بزرگ می‌شود و خاطرات عمو و بابابزرگش را می‌خواند. اینها برایش از هر خاطره و کتابی ملموس‌تر است. ما واقعا کم اسطوره در فامیل نداریم که مدام به‌دنبال اسطوره‌های بیرونی می‌گردیم.»

عبدی، اما دوست دارد این رویه تبدیل به یک فرهنگ شود. همه‌گیر شود. مهمانی‌ها از این حالت کسلی خارج شود؛ «اگر این اتفاق تبدیل به یک رویه شود، آن‌وقت می‌بینید که در خانواده‌ها چه اتفاقی می‌افتد و چه تغییراتی رخ می‌دهد. الان شما نمی‌توانید موبایل و تبلت را از دست نوجوان بگیرید. در مهمانی هم همین‌گونه است. به‌نظرم این حرکت، بهترین عکس‌العمل درمقابل این جریان است.»

 

* این گزارش دوشنبه، ۱۵ شهریور ۹۵ در شماره ۲۱۳ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44