از آن برنامههای حالخوبکن است؛ از آنهایی که خیر و برکتش تا سالهای سال میماند. اینجا دورهمی کودکان متولد آبان در محله امیرالمؤمنین (ع) است. مسجد امامجعفرصادق (ع) شهیدشفیعی۵۷، مملو از کودکانی است که این برنامه را جشن تولد خودشان میدانند، آنقدر خودمانی که حتی دوستانشان را هم دعوت کردهاند. زهرا کاریزی، رئیس شورای اجتماعی محله امیرالمؤمنین (ع)، حدود یک ماه پیش، این ایده را در سرش میپروراند که برای همه بچههای محله، یکجا تولد بگیرند.
اولین برنامه، ماه گذشته در روز ملی کودک اجرا شد که اغلب مهمانانش متولد مهرماه بودند. حالا در برنامه دوم، نوبت کودکان گلشهری متولد آبان رسیده است.
شروع رسمی برنامه پساز برگزاری نماز مغرب و عشاست. اما بچهها از ظهر دائم به مسجد سر میزدهاند تا نکند مهمانی بدون حضورشان شروع شود. نماز جماعت که تمام میشود، خانمهای دستاندرکار، تزیین فضای شبستان مسجد را شروع میکنند. بادکنکهای رنگی، شرشره و کیک تولد و هدیهها مرتب چیده میشود.
حدود پنجاهکودک کمطاقت چندساعت قبل از مراسم، خود را به مسجد رساندهاند و پساز نماز هم موجموج کودکان وارد اینجا میشوند. مهمانی فضایی صمیمی دارد و بچهها مانند صاحبمجلس رفتار میکنند. دختران و پسران روبهروی مجری مینشینند و پشت سرشان هم مادرها و پدرها دورتادور مسجد نظارهگر هستند.
برنامه که آغاز میشود، مسابقه تقلید صدا، مولودی، نمایش عروسکی و سپس مسابقه بله و خیر برعکس، حسابی همه را سرگرم کرده است. پدری که کنج مسجد نشسته، خودش را سیدحسن حسینی و پدر سیدمحمد هشتساله معرفی میکند و میگوید: همسرم تماس گرفت که «برو دنبال سید مهدی.»
کمی جلو در مسجد ایستادم، ولی سروصدا توجهم را جلب کرد. وقتی آمدم داخل، برنامه آنقدر گرم و گیرا بود که نهتنها ماندم که حتی متوجه گذشت زمان نشدم. برنامه خیلی عالی است. هم قسمت طنز برنامه و هم آموزش احکام نماز بسیار زیبا و مفید بود.
سیدمحمد عرفان ربانی متولد ۲۳آبان و ۱۰ساله است و برادرش سبحان ربانی، متولد ۲۸آبان و هشتساله. هردو بههمراه پدرشان به مسجد آمدهاند. سیدمیراحمد، پدر این دو برادر، میگوید: مدرسه بچهها کارت دعوتی به دستشان داده بود. اصلا نمیدانستیم برنامه چیست تا به اینجا آمدم. خوشحالم که پسرها را آوردم؛ چون برنامه شاد و مفیدی بود.
او با حسرتی قدیمی میگوید: برای نسل ما تولد نمیگرفتند؛ امیدوارم این بچهها شادی را درست و زیاد تجربه کنند.
روحالله اسلمی سیوهفتساله که کنارش ایستاده است، این حرف را تأیید میکند و میگوید «تابهحال برایم تولد نگرفتهاند.» او پدر علیسینا اسلمی است و از دیدن شادی و خوشحالی پسرش در این برنامه کیف میکند. بچهها طوری این جشن را برای خودشان میدانند که مهمان هم دعوت کردهاند. مثل محمدمتین که متولد آذرماه است، اما به دعوت دوست آبانماهیاش اینجاست.
آیتالله اسکندری، پدر محمدمتین، حتی بیشتر از پسرش، از جشن لذت میبرد و میگوید: اینکه بچهها کنار هم هستند و در دورهمی خوشحالی میکنند، خیلی شیرین است.
سه دوست همسنوسال کنار هم نشستهاند و حسابی میخندند. طاها، امیرعباس و امینجهان هر سه دانشآموز مدرسه امام جعفرصادق (ع) هستند. سر کلاس بودهاند که معلمشان کارتدعوت تولد آبانماهیها را به دستشان داده است.
اینکه بچهها کنار هم هستند و در دورهمی خوشحالی میکنند، خیلی شیرین است
این رفقا بیشتر از هر چیزی از نمایش طنز عروسک کلاغ، حسابی لذت برده و ازتهدل خندیدهاند. البته امینجهان کمی دلخور است؛ چون تمام مراسم ساکت و دستبهسینه نشسته تا مجری به او مزد ساکتبودن را بدهد که یک جامدادی چوبی است، اما خب شانس همراهش نبوده و کادو به او نرسیده است. آخر سر هم کارت دعوت را از جیبش درمیآورد و نشانم میدهد. روی آن نوشته «فرزند گل آبانیام! خداوند، مهربانی را با تمام محبتش در آبانیها آفرید».
بین مهمانان هم چنددختر حسابی خوشحال هستند. فرشته یازدهساله و زینب هشتساله همسایه و هردو آبانی هستند. فرشته از شعری که برای حضرتزینب (س) خوانده شده است، خیلی خوشش آمده و میخواهد آن را حفظ کند.
کنار آنها نیز سیدههدیهزهرای دهساله نشسته که شیفته نمایش کلاغ شده است. خواهر نوجوانش که او هم متولد آبان است، سیدههدیهزهرا را به مسجد آورده است. میگوید: تا حالا جشن تولد به این شلوغی نداشتهام و اینقدر آبانی یکجا ندیده بودم. از اینکه متولد این ماه هستم، خوشحالم؛ چون آبانیها خوب و مهربان هستند.
بچهها آزادانه در شبستان مسجد به اینسو و آن سو میدوند. تقریبا همهجا روی فرش کاغذ کیک، پاکت شکلات یا تکههای بادکنک ترکیده پخشوپلاست، اما کسی بهاصطلاح به بچهها توپوتشر نمیزند. رحیم خرمدل، عضو شورای اجتماعی محله امیرالمؤمنین (ع) و مسئول هیئتامنای مسجد امامجعفرصادق (ع) است.
آقارحیم خودش دو سال پیش سوژه شهرآرامحله بود و آنجا در آن گفتگو نقل کرد که از کودکی در این مسجد رفتوآمد داشته است. به او میگویم که «خیلی از مسئولان مساجد، شاید خوششان نیاید که بچهها در شبستان مسجد بدوند و ریختوپاش کنند، اما شما خیلی خونسرد نشستهاید.»
آقارحیم در پاسخ میگوید: مسجد متعلق به بچههاست و نباید آنها را با گفتن «نکن و بنشین» از اینجا دور کنیم. اگر بچهها را به مسجد راه ندهیم و سختگیری کنیم، بزرگ که شوند، پایشان را اینجا نمیگذارند. مطمئنم که به واسطه این جشن بچگانه، خیلی از این کودکان، خاطره خوبی از مسجد پیدا میکنند و از این به بعد رفتوآمدشان به اینجا بیشتر میشود.
فرزانه شافعی عضو انجمن اولیاومربیان یکی از مدارس محله است. او دائم مراقب تزیینات جشن است و آنها را مرتب میکند و سر جایش میگذارد. دو فرزندش هم نایلونبهدست آشغالها را جمع میکنند. فرزانه از زمان نماز مغرب اینجاست و میگوید که تا آخرین لحظه تمیزکردن مسجد هم میماند؛ «برای خوشحالی بچهها هرکاری از دستم برآید، انجام میدهم. این منطقه محروم است و مطمئنم خیلی از بچهها تابهحال جشن تولد نداشتهاند. در این برنامه همه بچهها یکساناند و کنار هم از سرود و برنامه طنز لذت میبرند.»
صغری براتی از خانمهای فعال است که به کار خیر و دستهجمعی در محله نه نمیگوید. او که ثبتنام بچهها را برای حضور در این جشن برعهده داشته است، میگوید: بچههای اینجا خیلی مظلوم و محروماند. هرکاری از دستمان بربیاید که باعث شادیشان بشود، به نظر من، بهترین کار خیر است.
ثبتنام این جشن از روز اول آبان شروع شد. پوستر و فراخوان برنامه را طراحی کردیم و در گروههای مجازی محله قرار دادیم. در گروه مجازی شاد هم فراخوان دادیم. بعد مادرها اسم و فامیل فرزندشان و تصویر مدرک شناسایی آنها را برای ما فرستادند که تاریخ تولد آنها را تأیید میکرد.
او ادامه میدهد: در جشن ماه قبل صدنفر ثبتنامی داشتم و برای این ماه، فقط هشتادنفر را من ثبتنام کردم. بقیه ازطریق رابطان مدارس ثبتنام شدهاند.
راضیه محسنی، عضو شورای اجتماعی محله امیرالمؤمنین (ع) و فرمانده پایگاه بسیج حجتبنالحسن (ع) در مسجد امامجعفرصادق (ع) است. او درباره آغاز این برنامه میگوید: ماه پیش قرار بود بهمناسبت روز ملی کودک برنامهای داشته باشیم که خانم کاریزی، ایده جشن تولد دستهجمعی را مطرح کرد. ما هم پایکار آمدیم و جشن با حضور صد کودک متولد مهرماه آغاز شد. البته، چون روز ملی کودک بود، تعداد بچهها چندبرابر ثبتنامیها شد و ما هم استقبال کردیم.
او اضافه میکند: ایده بکری بود که تابهحال جای دیگر مثلش را ندیده بودم. علاوهبراین حضور آن همه کودک در جشن، اول از همه دستاندرکاران را سر ذوق آورد و تصمیم گرفتیم هرماه این کار را تکرار کنیم. امشب به بهانه تولد حضرتزینب (س) نوبت دوم این مراسم را برگزار کردیم. برای خود من، این مراسم حالوهوای عجیبی دارد. وقتی شادی بچهها را میبینم، ناخودآگاه گریهام میگیرد.
زهرا کاریزی، رئیس شورای اجتماعی این محله و مبدع طرح جشن تولد دستهجمعی بچههای محله، درباره این برنامه میگوید: قصد داشتیم برنامه شاد و بانشاطی برگزار کنیم که همزمان مسجدمحور هم باشد. اینبار با نظم بیشتر به مدارس اعلام کردیم و ازطریق انجمنهای اولیاومربیان حدود ۴۳۰نفر را ثبتنام کردیم. همه تلاشمان این بود که فقط آبانیها بیایند، اما شدنی نیست. بچهها آنقدر این مراسم را از آن خودشان میدانند که مهمان دعوت کردهاند. یکیدو نفرشان به من گفتند «مگر جشن تولد ما نیست! پس مهمانانمان باید بیایند.»
حال بچهها طوری بود که با غرور، خودشان را صاحب برنامه میدانستند و دائم به بقیه میگفتند «اینجا تولد من است»
وقتی بچهها اینطور میگویند ما چه بگوییم. اگر اینطور خوشحال هستند؛ پس بگذاریم مهمانانشان را هم بیاورند.
زهراخانم ادامه میدهد: بچهها دوست دارند موردتوجه قرار بگیرند. اینجا جشن را برای خودشان میدانند و از این طریق اعتمادبهنفسشان بیشتر میشود. حال بچهها طوری بود که با غرور، خودشان را صاحب برنامه میدانستند و دائم به بقیه میگفتند «اینجا تولد من است». ازطرفی نباید محرومیتشان را فراموش کرد. در فرایند ثبتنام متوجه شدیم بعضی از بچهها تابهحال هرگز جشن تولد نداشتهاند. تعدادی از بچهها هم فرزند طلاق هستند و با مادربزرگ یا دیگر اقوام زندگی میکنند و فرصت جشنگرفتن برای تولد ندارند.
قرار است این کار را هرماه ادامه دهند. زهرا کاریزی در قدم بعدی از آرزویش برای جشن تولد دختران نوجوان و جوان محله میگوید: در همین دو برنامه میدیدم که دختران نوجوان و جوان، در کنارههای مسجد مینشینند و جلو نمیآیند. شاید برنامه را مخصوص کودکان میدانند که مشارکت نمیکنند. دلم میخواهد برای این دختران هم برنامه جشن تولد ویژهای برپا کنیم. دوست دارم این مراسم دخترانه را در گود باستانی رستم دستان ابتدای بولوار شهیدآوینی برگزار کنیم؛ چون خیلی از دختران به ما گفتهاند که دوست دارند فضای گود و ورزش ورزشکاران باستانی را ببینند.
هزینه اجرای این برنامه قرار است ازطریق معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه۵ و از بودجه اختصاصیافته به طرحهای سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد پرداخت شود. اما بیشک هرچه دست برگزارکننده به لحاظ مالی بازتر باشد، نتیجه هم مطلوبتر خواهد شد؛ مثلا تعدادی از هدیههای ظریف این برنامه مثل سنجاقسر و گلسر از بازارچه تولیدات زنان سرپرستخانوار تهیه شده و مابقی مثل جامدادیهای چوبی توسط زهراخانم و دخترش رنگآمیزی شده است. البته که تعداد کادوها به میزان مهمانان نبوده و به همه نرسیده است.
زهراخانم میگوید: این دست برنامهها هزینه زیادی دارد و تنها با کمک معاونت فرهنگی شهرداری نمیتوان کار را بهشکل احسن انجام داد و نیازمند آن است که فرد یا افراد خیّر پا پیش بگذارند. اگر کسی این گزارش را میخواند و دوست دارد مشارکت کند، خوشحال میشویم برای تولد آذرماهیها، دیماهیها، بهمنماهیها و... پیشقدم شود.
* این گزارش دوشنبه ۲۱ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.