پریسا هنری، دختر نوجوان محله نخریسی، است که دستی در نوشتن دارد. او در خانوادهای اهل کتاب و کتابدوست بزرگ شده است. از کلاس پنجم دبستان با نوشتن یک داستان تخیلی برای انشا، نوشتن را شروع و داستان نویسیاش را تا حالا که دانشجوست ادامه داده است.
آنچه او در طول گفتوگویمان اشاره میکند این است که معلم مدرسه سبب شده تا پریسا به استعدادش پی ببرد. بیشک ذهن و افکار دانشآموزان مثل نهالی است که با مطالعه و کتاب رشد میکند و شکوفا میشود. در این مسیر معلمها نقش مهمی را ایفا میکنند. در این سالها او سه داستانش را در «هدهد سفید» که نشریه کتابخانههاست منتشر کرده است.
پریسا دختر جوانی است که تا چند روز آینده دهه دوم زندگیاش را آغاز میکند، اما شوق نوشتن را از زمانی که دبستان بوده در خود کشف کرده است. آن هم با یک اتفاق ساده. او میگوید: در خانواده ما کتاب جزئی جداناپذیری از زندگی روزمرهمان است. مادرم کتابدار است و پدرم بهشدت مطالعه را دوست دارد.
طبیعی است که در این محیط من هم به مطالعه علاقه پیدا کنم. اما تا قبل از آن انشایی که نوشتم، تصور نمیکردم استعدادی در نوشتن داشته باشم. هنگامی که انشایم را برای معلم خواندم بسیار تشویقم کرد و بعد هم اعلام کرد که تنها نمره20کلاس هستم. همین تشویق سبب میشود تا پریسا به نوشتن علاقهمند و کارش را ادامه بدهد.
موضوعی که برای نوشتن انتخاب میکنم گاهی از موضوعهای روزمره و اجتماعی که برایمان اتفاق میافتد سرچشمه میگیرد
او کتابهایی را که در زمینه نوشتن و داستان بوده مطالعه کرده تا بتواند بهتر و درستتر بنویسد. هنری توضیح میدهد: شیوهای که برای نوشتن انتخاب کردهام تخیلی و همراه با طنز است. اما موضوعی که برای نوشتن انتخاب میکنم گاهی از موضوعهای روزمره و اجتماعی که برایمان اتفاق میافتد سرچشمه میگیرد.
یادم میآید نوشتههایم سبب میشد تا همکلاسیهایم بخندند. به طور حتم در پایان داستانهایم پند و نصیحتی هم میگذاشتم. او علت اینکه در نوشتههایش چاشنی طنز را اضافه میکند توضیح میدهد: هنگامی که مخاطبم به نوشتههایم میخندد و برای لحظهای ناراحتیها، غم و غصهاش را فراموش میکند، بسیار خوشحال میشوم. خندیدن آنها تشویقم میکند تا کارم را با جدیت بیشتری
دنبال کنم.
هنری درباره سه داستانش که در نشریه نهاد کتابخانهها به چاپ رسیده است میگوید: از آنجایی که مادرم کتابدار است و خودم یکی از فعالان کتابخانه محلهمان هستم از رویدادهای مهم کتابخانه آگاه میشوم. میدانستم که به مناسبتهای مختلف نشریه هدهد نوشتههای نوجوانان و جوانان را چاپ میکند.
داستانم را فرستادم و مورد تأیید قرار گرفت. آخرین داستانم درباره شب یلدا بود که بهتازگی چاپ شده است. این دختر نویسنده محله نخریسی در کنار درسخواندنش نوشتن را هم ادامه داده است.
او میگوید: نوشتن و نویسندگی را دوست دارم، اما در کنار درس خواندن. برای همین رشته کامپیوتر را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. به نظرم نوشتن راهی برای جداشدن از سختیهای کار و درس روزمره است و این امر نمیتواند از تحصیل یا کارکردنم پیشگیری کند.