محله رسالت

محله
منطقه ۳ 

رسالت

محله رسالت

بخشی از محدوده‌ای که امروز محله رسالت نامیده می‌شود، پیش از انقلاب اسلامی روستا یا قلعه صحرایی نام داشته است. این روستا پیش‌تر‌ها چهار قلعه به نام‌های خُردو، کرمانی‌ها، کاشانی‌ها، قاینی‏‌ها (یا کل برات) داشته و در آن صد خانوار زندگی می‌کردند. آن‌ها با هشت جفت گاو در دو صحرا و ۹۰ هکتار زمین آن زراعت می‌کردند. بیشتر خانه‌های محله رسالت ساختمان‌های یک تا سه‌ طبقه هستند.

محله رسالت
عشق آقای حسین‌زاده و همسرش سرپناه ۳ کودک شد
این زوج نیکوکار سه بچه را در شرایط مختلف به فرزندخواندگی قبول کردند اما دست بر قضا اولی به رحمت خدا رفت؛ دومی پس از طلاق قطع ارتباط کرد و تنها فرزندخوانده سوم غمخوار این روزهای تنهایی آقای حسین‌زاده است.
شهید مهدی کرمانی غریب اسارت بود
مادر شهید مهدی کرمانی می‌گوید: بعد‌از شهادت مهدی، می‌گذاشتم خانه خالی شود؛ آن وقت می‌رفتم به اتاقی که توی آن صندوقچه لباس‌های مهدی بود. لباس‌هایش را برمی‌داشتم و آن‌قدر گریه می‌کردم تا عقده دلم باز شود.
مددکارِ کارراه‌انداز شهرداری منطقه ۳
محمدحسین حاتمی می‌گوید: همیشه سعیم بر این بوده که با افرادی که مراجعه می‌کنند، به‌درستی برخورد کنم و تا حد امکان تا حصول نتیجه کار، ارباب‌رجوع را همراهی می‌کنم.
صدای آشنای سارا اکبری در کوچه‌های مشهد
گوینده جوان رادیو می‌گوید: من عاشق کار گزارشگری و ارتباط با مردم هستم و اینکه در محله‌های مختلف شهر به‌سراغشان بروم و احوالشان را بپرسم. لذت‌بخش است که وقتی در خیابان با کاسب و راننده و مردم عادی حرف می‌زنم، می‌گویند «چقدر صدای شما آشناست!»
ساکن محله رسالت یکی از سربازان نبرد ظفار بود
محمداسماعیل حیدری یکی از ساکنان خیابان طلوع در محله رسالت است که در نبرد ظفار حضور داشته است. او روایتی متفاوت از آن روز‌ها دارد.
قلاویزکار محله رسالت: کار باید به دل خودم بچسبد
یزدان‌پناه استاد قلاویزکاری است که ۱۴ سال با پیچ و مهره‌ها و وسایل دورریز، انواع‌واقسام وسایل از لوازم خانه تا قطعات خودرو و دوچرخه و هر چیزی که فکرش را بکنید، با علاقه تعمیر می‌کند.
شهید مدافع حرمی که از کربلای پنج در آرزوی شهادت بود
فرصت شهادت در نوجوانی از سید محمد حسینی دریغ می‌شود؛ جایی‌که او را در اتوبوس اعزام رزمنده‌ها پیدا می‌کنند و مانع پیوستن به برادر شهیدش می‌شوند، اما درِ شهادت سال‌ها بعد به رویش گشوده می‌شود.