کد خبر: ۲۰۹۳
۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

مینی‌ولووی «کاربخش» در خیابان‌های مشهد

مصطفی کاربخش، جوان محله شهیدآوینی که از کودکی ماشین‌های چوبی می‌ساخت، ‌اکنون موفق به ساخت یک مینی ولوو شده است.

مقابل در ورودی قدیمی خانه یک راه‌پله باریک قرار دارد که ما را به سمت بالا هدایت می‌کند. فضای ده‌متری کوچک مقابل ۲ اتاق، با موزاییک پوشانده شده است و حکم ایوان یا حیاط خانه را دارد؛ فضایی که به‌مدت یک‌سال‌ونیم کارگاه ساخت ماشین بوده است.  

دیدن میز کوچکی در گوشه حیاط که روی آن چند ابزار ساده مانند اره، چکش، دریل، سوهان، انبردست و... وجود دارد، تصور ساخت خودرویی با ۱۷۰۰ قطعه را برایمان سخت می‌کند. با این وسایل به‌سختی می‌توان یک ماشین چوبی ساده ساخت، چه برسد به خودرو سنگین با ابعاد کوچک‌تر؛ خودرویی که فقط در قالب ماکتی فلزی نیست و توانایی حرکت توسط راننده را دارد.  

مصطفی کاربخش ۲۳ ساله حدود ۲ هفته پیش کلیپی را در فضای مجازی منتشر کرده است که نشان از استعداد و توانایی او در ساخت ماشین دارد. این جوان محله شهیدآوینی روز‌های ساخت این ماشین را برایمان به تصویر می‌کشد و از انگیزه‌هایش در این کار می‌گوید.

 

از ساخت ماشین‌ چوبی تا ماشین واقعی

مصطفی کاربخش از آن دهه‌هفتادی‌هایی است که علاقه‌اش را از همان کودکی در ماشین دیده است. اصالتش کرمانی است، اما در شهر مشهد و محله شهیدآوینی بزرگ شده است. ده‌ساله بود که اولین ماکت ماشین را با کارتن ساخت و به‌عنوان کاردستی به مدرسه برد. معلم با دیدن ماکت اتوبوس که از وسایل بسیار ساده‌ای درست شده بود، اما ظرافت و دقت زیاد یک کودک ده‌ساله را نشان می‌داد، تعجب می‌کرد و در ادامه با چند سؤال متوجه استعداد دانش‌آموزش شد. برای همین او را تشویق کرد تا این توانایی‌اش را پر و بال دهد.

چندسالی گذشت. مصطفی با قدم‌گذاشتن به سن نوجوانی، اوقات فراغتش را همراه پدر در شغل مکانیکی می‌گذراند تا حرفه‌ای بیاموزد. پدرش مکانیک ماشین‌های سنگین بود و در کار خودش تبحر لازم را داشت. مصطفی بعد از مدتی کارکردن، به ماشین‌ها علاقه‌مند شد؛ به‌طوری‌که حالا در کنار درس و مدرسه، کار هم می‌کند و هرروز دلش می‌خواهد چیزهای جدیدتری درباره ماشین‌ها بداند، تا جایی که کم‌کم با خریدن ابزار بسیار کم، ماکت‌های ماشینی از جنس چوب می‌ساخت.

او که از دوران نوجوانی چندین‌سال در مکانیکی، جوشکاری، صافکاری و خدمات مختلف خودرویی کار کرده، با قطعات خودرو آشنایی کافی داشته است؛ از جلوبندی و مسائل فنی و موتوری ماشین گرفته تا طراحی ساختار اتاقک و... . بنابراین بعد از اینکه از خدمت سربازی برگشت، تصمیم گرفت تا اولین ماشینش را بسازد. 

درست از زمانی که این موضوع در ذهنش جرقه خورد، به انواع مختلف طرح‌ها و مدل‌های ماشین فکر می‌کرد و برخی از فکرهایش را روی کاغذ می‌نوشت و طرح‌هایی می‌زد، ولی درنهایت به این جمع‌بندی رسید که بهتر است یک ماشین سنگین با به‌روزترین طراحی جهان را بسازد.

زمانی که این ایده را مطرح کرد، حرف‌های خوشایندی نمی‌شنید. برخی می‌گفتند با ساخت چند ماشین چوبی فکر کردی می‌توانی ماشینی بسازی که قابلیت حرکت کردن داشته باشد؟ مگر ساختن ماشین‌ واقعی مثل ماشین‌های چوبی است که هرکسی قادر به این کار باشد؟

حرف‌ها و کنایه‌ها زیاد بود، اما مصطفی از این حرف‌ها ناراحت نشد، بلکه بیشتر از قبل مصمم شد تا توانایی‌اش را به خودش و دیگران ثابت کند. مصطفی می‌گوید: پدرم تنها حامی من بود و از ایده‌ام استقبال کرد و در همه مدت ساخت ماشین به کاری که انجام می‌دادم، ایمان داشت و حتی به ادامه کار تشویقم می‌کرد.

او تصمیم داشت ماشینی در ابعاد کوچک‌تر بسازد، اما باز هم برای ساخت یک خودرو نیاز به ابزار و وسایل زیادی است. همچنین اجرای این کار، محیط کارگاهی می‌خواهد تا بتوان وسایل را روی هم سوار کرد و از طرفی کار را مرحله به مرحله آزمایش کرد و سنجید. او با وجود نداشتن کارگاه و محیط بزرگ و همچنین ابزار اولیه مناسب، شروع به خرید قطعات کرد.


کمترین امکانات برای ساخت مینی‌ولوو

ورق آهن برای اتاقک، قوطی‌های ناودانی برای شاسی، موتور با سوخت مصرفی کم و مواد پی‌وی‌سی یا پلاستیک فشرده و... را به‌عنوان وسایل اولیه خرید. ابزار او نیز از چکش، دریل، قیچی آهن‌بر، آچار شلاقی، سوهان، انبردست و چندوسیله دیگر تشکیل می‌شد که ابزاری بسیار ساده برای ساخت ماشین محسوب می‌شود.

چون برای برخی کار‌ها به دستگاه جوشکاری نیاز داشت، این دستگاه را کرایه می‌کرد، ولی نداشتن دستگاه پرس و برخی لوازم دیگر باعث شد تا با دست خالی ورقه‌های آهن را تا بدهد و به حالت دلخواه درآورد. ممکن بود حتی چندبار این کار را تکرار کند تا شکل و اندازه مدنظرش به دست آید.

او برای اینکه هزینه‌های خرید لوازم برای ساختن ماشین را دربیاورد، نمی‌توانست همه وقتش را برای این کار بگذارد؛ بنابراین کار‌های موقت مانند بنایی و گچ‌کاری و... را انجام می‌داد تا با دستمزدش هزینه‌های ساخت را تأمین کند: یک‌سال‌ونیم طول کشید تا ماشین ساخته و آماده آزمایش شود.

به‌دلیل کارکردن و نداشتن وقت آزاد کافی، بیشترین زمانی که در طول شبانه‌روز می‌توانستم برای ساختن ماشین بگذارم، ۷ ساعت بود، اما هرروز با وجود اینکه خسته از سرکار برمی‌گشتم، حتی اگر می‌شد، زمان کوتاهی را برای ادامه کار‌های ساخت ماشین می‌گذاشتم.

کاربخش درباره تصمیمش برای ساخت ماشین مینی‌ولوو ۷۵۰ می‌گوید: ولوو ۷۵۰ سخت‌ترین طراحی ماشین را در میان همه خودرو‌های صنعتی دارد. با انتخاب این نوع از ماشین‌های سنگین می‌خواستم خودم را ثابت کنم، وگرنه ساخت ماشینی مانند اسکانیا فقط سه‌چهارماه زمان می‌برد.  

اول عکس این خودرو را در اینترنت دیدم و عکس را چاپ کردم و اندازه‌های سانتی‌متری و میلی‌متری آن را به ابعاد بزرگ‌تر تبدیل کردم. از همان اول تصمیم داشتم تا ماشینی که می‌سازم، یک‌سوم ابعاد واقعی را داشته باشد. برای همین با ضرب‌وتقسیم اندازه‌های ماکت را به دست آوردم تا خرید ابزار را انجام دهم.


ریاضی‌دان تجربی

تحصیلات مصطفی دیپلم فنی‌وحرفه‌ای و رشته صنایع چوب بوده، اما نقطه قوت او در محاسبات ریاضی و اندازه‌گیری است: برای ساخت ماکت باید دقت زیادی در اندازه‌گیری داشته باشید و کوچک‌ترین مقیاس‌ها هم از اهمیت زیادی برخوردار است. علاوه بر این، ظریف‌کاری‌ها را باید مدنظر داشت. وقتی ماکت طراحی می‌شود و روی کاغذ نقش می‌بندد و اندازه‌ها را در اختیار دارید، باید به‌دنبال وسایلی باشید که بتواند امنیت و قدرت ماشین را تأمین کند.

ماشین او یک‌سوم اندازه خودرو ولوو ۷۵۰ و در ابعاد ۲.۵ در ۱.۱۰ متر با ارتفاع ۱.۹۵ متر ساخته شده و از ۱۷۰۰ قطعه تشکیل شده است. ۳۲۰ کیلوگرم نیز وزن دارد، اما فرد ۱۵۰ کیلویی را می‌تواند حمل کند. پشت ماشین برای حمل بار طراحی شده، اما این اندازه کوچک بیشتر جنبه نمایشگاهی دارد و به‌نوعی می‌توان گفت مشابه ماشین‌های کوچک تک‌سرنشینی است که در کشور‌های پیشرفته ساخته می‌شود.

سوخت خودرو ولوو ۷۵۰ دیزلی است، اما مصطفی که دسترسی به چنین امکاناتی نداشته، این ماشین را با مصرف سوخت بنزین حداقلی طراحی کرده است، به‌طوری‌که برای هر ۱۰۰ کیلومتر فقط یک لیتر بنزین مصرف می‌کند.


داشتن تجربه و ذهنی خلاق

او با تأکید بر اینکه هدف از ساخت این خودرو نشان‌دادن توانمندی جوانان این مرزوبوم بوده است، توضیح می‌دهد: تا الان نشان داده‌ایم که ما گرچه امکانات کشورهای پیشرفته را نداریم، اما می‌توانیم کالاهایی را در کشور تولید کنیم که در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد.
پس در حوزه خودرو هم می‌توانیم توانمندتر عمل کنیم. به‌عنوان مثال تاکنون خودرو سنگین ایرانی تولید نکرده‌ایم و همیشه واردکننده بوده‌ایم. شاید این طراحی و ساخت من بتواند راهی برای جوانان علاقه‌مند باز کند تا ایده‌هایشان را به نمایش بگذارند و از طرفی بستری فراهم شود تا خودروسازان از این ایده‌ها استفاده کنند.

بارها از او سؤال شده که چرا نمونه یک خودرو ساخته‌شده از شرکت اروپایی را به‌عنوان الگو برای ساخت انتخاب کرده است؟ جواب او نیز اشاره به این دارد که با وجود توانایی در ساخت و طراحی خودرو جدید و داشتن ایده برای این موضوع، تصمیم گرفته است اول ماشینی را بسازد که توانمندی او را به نمایش می‌گذارد، وگرنه برای همه قطعات خودرویی از اتاقک گرفته تا فنی، ایده‌های بسیاری در سر دارد که امیدوار است در آینده بتواند آن‌ها را عملی کند.

به گفته مصطفی، این ماشین کپی برابر اصل است و فقط چند تغییر کوچک مانند نوع سوخت دارد: ماشین واقعی را از نزدیک ندیده‌ام، اما از عکس و مطالعاتی که داشتم، متوجه ساختار آن شدم. برای همین در زمان ساخت همه فکرم را گذاشتم تا از نظر استقامت، شاسی خوبی داشته باشد و الان این ادعا را دارم که بالاترین امنیت را برای سرنشین دارد و نکات ایمنی در آن رعایت شده است.

او که هیچ‌گونه آموزشی ندیده و مربی هم در این زمینه نداشته است، حاصل کارش را نتیجه تجربه‌هایی می‌داند که طی سال‌ها کارکردن در مکانیکی‌ها و خدمات خودرویی کسب کرده است و می‌گوید: تحصیلات دانشگاهی برای مشاغل مختلفی کاربرد دارد، اما وقتی پای حرفه‌های فنی وسط می‌آید، باید در کنار تحصیلات چندسال از نزدیک کار عملی انجام داده باشید.

حرفه‌آموزی من تا حد استادکاری در هریک از بخش‌های خدمات خودرویی پیش رفته بود و دوره‌های آن را زمانی که کار می‌کردم، گذرانده بودم. برای همین با وجود نداشتن تحصیلات تئوری، توانستم ماشین خود را بسازم. به‌نظرم تجربه و داشتن ذهنی باز و خلاق اصلی‌ترین حرف را می‌زند و فرد باید آموزش‌هایی دیده باشد و بداند که چه کاری می‌تواند انجام دهد.


نیاز به سرمایه و ابزار اولیه

در اوقات فراغت و حتی موقع خواب ایده‌هایش را در ذهنش پرورش می‌داد. زمانی که چشم‌هایش را می‌بست تا بخوابد، طرح یک ماشین جلو چشمانش نقش می‌بست و آن موقع بود که فکر و ذهنش درگیر محاسبات و اندازه‌ها می‌شد و مدام با خود می‌گفت از چه اندازه‌هایی باید استفاده کند و چه کاری انجام دهد تا به نتیجه برسد. فکرش آن‌قدر درگیر جمع و تقسیم می‌شد که گاهی خواب از سرش می‌پرید و دست به قلم و کاغذ می‌شد. بعد از مدتی که به ساعت نگاه می‌کرد، تازه متوجه می‌شد که چندساعت از وقتش را برای این کار گذاشته است.

ایده‌های زیادی در سر دارد. به‌عنوان مثال ساخت ماشینی که نیاز به سوخت نداشته باشد؛ نه سوخت باتری و بنزین و نه هیدروژنی و کربنی و فقط با قدرت مغناطیسی تولید انرژی کند. اگر از او حمایت شود، ایمان دارد که می‌تواند ایده‌هایش را اجرایی کند. مصطفی می‌گوید: نمونه اولیه این نوع از مصرف سوخت‌ها را چینی‌ها برای قطارهایشان استفاده کردند، اما تاکنون در دنیا برای ماشین‌ها اجرایی نشده است و من می‌توانم این ایده را اجرایی کنم و مطمئنم که نتیجه می‌گیرم.

او درباره اینکه چرا این ایده‌ را تاکنون عملی نکرده است نیز توضیح می‌دهد: برخی ایده‌ها نیاز به سرمایه و ابزار کار پیشرفته‌تری دارد. اگر ابزار مناسب در اختیارم قرار داده شود و حمایت مالی شوم، بی‌شک این کار را خواهم کرد. ماشینی که الان ساخته‌ام، 35میلیون تومان هزینه داشته است؛ موضوعی که شاید به چشم خیلی‌ها نیاید، اما در کنار این هزینه، زمان زیادی نیز برای آن گذاشته شده است. این زمان با داشتن امکانات به نصف می‌رسید.


استعدادهایی که نباید نادیده گرفته شود

یکی از صحبت‌های مصطفی درباره محل زندگی‌اش است. او با بیان اینکه نباید به‌خاطر زندگی در حاشیه شهر استعداد جوانان در این محله‌ها نادیده گرفته شود، اضافه می‌کند: بسیاری از نوجوانان و جوانان محله شهیدآوینی توانمند هستند و استعدادهای خوبی در زمینه‌های مختلف از ورزشی گرفته تا فنی و... دارند که نباید نادیده گرفته شود.

آن‌ها می‌توانند ایده‌هایشان را اجرایی کنند و نباید با گفته‌های اطرافیان دلسرد شوند و آن‌قدر اعتمادبه‌نفس داشته باشند تا اگر در مراحل کار با شکست روبه‌رو شدند، دوباره از اول راه خود را پیش بگیرند تا به قله اهدافشان برسند.

هنوز هم شور و شوق زمانی را که ساخت ماشین را به پایان رساند و به مرحله آزمایش رسید، به یاد دارد. ماشین در 4قطعه جدا و دوباره به یکدیگر متصل می‌شود، بدون اینکه آسیبی ببیند یا به سرنشین آسیب برساند. زمانی که ماشین را از حیاط خانه به داخل کوچه منتقل کرد و اولین‌بار آن را استارت زد، احساس شادی می‌کرد.

چون ماشین بدون هیچ‌گونه نقص فنی روشن شد و راه افتاد. زحمات هجده‌ماهه او نتیجه داده بود و حالا واکنش اطرافیان برایش جالب بود. افرادی که می‌گفتند او نمی‌تواند، امابا جسارت و اعتمادبه‌نفسش جواب همه نتوانستن‌ها را به‌صورت عملی می‌داد.

او می‌گوید: می‌توان با درآمد معمولی روزگار گذراند، اما هدف من بزرگ‌تر بود و فقط دنبال درآمد نبودم. می‌خواستم از ذهنم و جربزه‌ای که در خودم می‌دیدم، استفاده کنم و همین‌طور مشوقی برای جوانان باشم که خودشان را دست‌کم نگیرند و به چیزهای ساده و روزمره اکتفا نکنند.

 

ساخت ماکت خودروهای نظامی

تا چندسال پیش در نمایشگاه‌های محلی شرکت می‌کرد و ماشین‌های چوبی‌اش را به نمایش می‌گذاشت؛ ماشین‌هایی که با ظرافت زیادی ساخته شده بود و ساخت هرکدام از آن‌ها چند روزی وقت می‌خواست، اما الان همان ماشین‌ها را در مدت بسیار کمتری می‌سازد.

این ماشین‌های چوبی در ابعاد مختلف از 10سانتی‌متر به بالا ساخته می‌شد و وقتی سیزده‌چهارده‌ساله بود و برش لیزری وجود نداشت، با دست خالی آن‌ها را می‌ساخت. برخی اوقات دوستانش از او می‌خواستند تا از این ماشین‌های چوبی برایشان بسازد. البته که این نوع از ماشین‌ها جنبه دکوری و تزیینی دارد، اما از همان موقع مصطفی رؤیای ساخت ماشین واقعی را در سر می‌پروراند.

حتی در زمان خدمت سربازی چندین مرتبه ماکت خودروهای نظامی را درست می‌کرد و برای نمایش به محل خدمتش می‌برد. دیدن این ماکت‌ها باعث می‌شد تا به او پیشنهاد شود ماکت‌های جنگی برای رزمایش‌ها بسازد، اما رؤیای ساخت ماشین مدنظرش باعث می‌شد تا این پیشنهاد را نپذیرد.

 

ترسیم آینده روشن صنعت خودرو

بعد از اینکه کلیپ ماشین خود را در فضای مجازی منتشر کرد، با بازخوردهای زیادی روبه‌رو شد. پیشنهادهای زیادی نیز از طرف افراد مختلف به‌ویژه نمایشگاه‌داران دارد، اما اصل هدف او از ساخت نمونه ماشین سنگین، علاوه بر نشان دادن توانمندی خود و جوانان محله و شهرش، این بوده است که به افرادی همچون خودش بها بدهند. چون آن‌ها می‌توانند آینده روشن‌تری برای صنعت خودرو کشور ترسیم کنند. به‌ویژه اینکه به گفته مصطفی، تاکنون چنین خودرویی با این مشخصات در کشور ساخته نشده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44