کد خبر: ۸۰۳۷
۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰

سه‌تار رفیق آرامش‌بخش محسن عاقل است

لرزش هر تار استرس‌هایت را فرومی‌نشاند و تو را در عالم موسیقی غوطه‌ور می‌کند. این سه‌تار سال‌هاست رفیق خوشی و ناخوشی محسن عاقل است؛ مدرس سه‌تارنواز محله جلال‌آل احمد که از نوجوانی با این ساز انس دارد.

کاسه چوبی را به پهلویش تکیه می‌دهد و دسته آن را می‌گیرد. سرش را پایین می‌اندازد و گوش‌هایش را تیز می‌کند. بدون اینکه به صفحه نگاه کند، انگشتانش روی آن بازی می‌کند. با یک دست، سیم را می‌فشارد و با دست دیگر تار‌ها را می‌لرزاند. لرزش هر تار استرس‌هایت را فرومی‌نشاند و تو را در عالم موسیقی غوطه‌ور می‌کند. انگار نه انگار که چند متر آن طرف‌تر، پشت دیوارها، بوق خودرو‌ها و صدا‌های ناهنجار زندگی شهری، آرامش را به هم ریخته است.

این سه‌تار سال‌هاست رفیق خوشی و ناخوشی محسن عاقل است؛ مدرس سه‌تارنواز محله جلال‌آل احمد که از نوجوانی با این ساز انس دارد و مقام‌های مختلفی در عرصه موسیقی به دست آورده است.

او از شاگردان استاد کیوان ساکت است و موسیقی اصیل ایرانی را بال قدرتمندی برای پرواز روح می‌داند. عاقل عاشق تغییر دادن نت‌هاست. اگر یک موسیقی را ۱۰ بار بنوازد، هر بار آن با دفعه قبل فرق دارد.

 

کاست‌های خانه مادربزرگ

در یکی از روز‌های سرد زمستانی، مهمان این هنرمند در آموزشگاه موسیقی‌اش هستیم. او سال‌۱۴۰۰ به‌عنوان سرپرست برگزیده موسیقی به سی‌وپنجمین دوره جشنواره فجر دعوت شد و مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین سال‌۱۳۹۸ در جشنواره ملی استاد همایون خرم رتبه اول رشته آهنگ‌سازی را به دست آورد.

عاقل لیوان‌های داغ دم‌نوش به‌لیمو را روی میز می‌گذارد و یاد دوران کودکی‌اش می‌کند؛ «در خانواده پدری و مادری من هیچ‌کس نوازنده موسیقی نبود، اما من از ابتدا با عطش خاصی این عرصه را دنبال می‌کردم. دو دایی داشتم که اتاقشان پر از کاست‌های موسیقی بود و آرشیوی قوی در این زمینه داشتند.»

آقا محسن با خنده می‌گوید: از همان کاست‌های قدیم که در ضبط صوت جمع می‌شد و با خودکار درستش می‌کردیم. به خانه مادربزرگم که می‌رفتیم، من فقط در اتاق دایی‌هایم بودم و یکی‌یکی آن کاست‌ها را بررسی می‌کردم. خسته هم نمی‌شدم. این‌طور بگویم که به‌سختی می‌توانستند من را از آن اتاق بیرون ببرند.

پول توجیبی‌ام را به۲۰‌هزار‌تومان رساندم و با همان‌ها رفتم سه‌تار بخرم

کاست‌های آواز شجریان و موسیقی اصیل ایرانی، بیش‌از بقیه کاست‌ها توجه او را به خود جلب می‌کرد، به‌طوری‌که هر کدام را بار‌ها گوش می‌کرد. بزرگ‌تر که شد در ایستگاه سراب یک مغازه نوارفروشی بود که مدام به آنجا می‌رفت. هر کاست جدیدی می‌آمد، می‌خرید و نمی‌گذاشت حتی یک کاست از دستش در برود. مادرش که دید این‌قدر به موسیقی علاقه دارد، او را در‌حالی که چهارده‌سال داشت، به کلاس‌های آواز استاد شاکری فرستاد.

محسن‌آقای عاقل یاد اولین سه‌تاری که خریده است، می‌افتد و می‌گوید: بزرگ‌ترین دغدغه آن موقع من خرید سه‌تار بود. پول توجیبی‌ام را به ۲۰‌هزار‌تومان رساندم که نسبت به زمان خودش مبلغ زیادی بود. با همان‌ها رفتم سه‌تار بخرم.

 

زیبایی و اصالت در سازهای سنتی

 

تمرین با سه‌تاری که به درد زیر قابلمه می‌خورد!

او شنیده بود در شهرک دانش، نجاری هست که سه‌تار درست می‌کند. پول‌هایش را برمی‌دارد و همراه دوستش راهی آن کارگاه می‌شود. آن نجار پول آقا‌محسن را می‌گیرد و می‌رود. این هنرمند تعریف می‌کند: کارگاه ترسناکی بود.

مدام صدای سروصدای سگ می‌آمد. نجار هم رفت و نیامد. انتظار ما سه‌چهار‌ساعت طول کشید و دیگر شب شده بود. دوستم می‌گفت برویم، اما من می‌گفتم ۲۰‌هزار‌تومان را با هزار زحمت جمع کرده‌ام که سه‌تار بگیرم؛ بدون سه‌تار برنمی‌گردم. تلفن هم که نبود. مادرم حسابی نگران شده بود.

بعد‌از چند ساعت انتظار، نجار با سه‌تاری که ساخته بود، به کارگاهش برمی‌گردد. آقا‌محسن تازه متوجه می‌شود که نجار رفته بوده است سه‌تار را بسازد! با کلی ذوق و شوق آن را می‌گیرد و فردایش به کلاس می‌برد، اما استادش که سه‌تار را می‌بیند، به او می‌گوید این اصلا خوب نیست و به درد گذاشتن زیر قابلمه می‌خورد! عاقل که دیگر پولی نداشته است، با همان سه‌تار به‌سختی تمرین می‌کند.

او تعریف می‌کند: فیلم‌های ویدئوی سه‌تار‌نوازان معروف را تهیه می‌کردم و می‌نشستم حرکات دست و پنجه آن‌ها را نگاه می‌کردم و برمبنای آنچه دیده بودم، تمرین می‌کردم. آوازه استاد کیوان ساکت را شنیده بودم و دوست داشتم خودم را به سطحی برسانم که او من را به شاگردی قبول کند.

عاقل این آرزویش را به مرحله عمل می‌رساند و سال‌۷۶ راهی تهران می‌شود تا در‌کنار کیوان ساکت، سه‌تار‌نوازی را بیاموزد. استاد که او را در سطح خوبی می‌بیند، در اولین جلسه، چهار‌مضراب ماهور درویش‌خان را که قطعه‌ای تکنیکی و سخت بوده است، آموزش می‌دهد. از این پس او هر هفته با اتوبوس از مشهد راهی تهران می‌شده است تا در محضر استاد، تمرین کند.

زمان تحصیل او هنرستان و رشته‌های هنری چندان رایج نبوده، به‌همین‌دلیل به‌ناچار در رشته ریاضی ادامه تحصیل داده است؛ البته حین تحصیل، همیشه به تمرین سه‌تار نیز می‌پرداخته است. در دوران دانشجویی، علاوه‌بر برگزای محافل موسیقی، نواختن سه‌تار را هم به دانشجویان آموزش می‌داد و بخش زیادی از هزینه‌های تحصیلش را از همین راه به دست می‌آورد.

 

اجرای داوطلبانه برای مؤسسه همدم

وقتی سال‌۸۰ در مقطع کارشناسی ریاضی دانشگاه لاهیجان فارغ‌التحصیل شد، به مشهد بازگشت و از این زمان با عضویت در انجمن موسیقی استان، فعالیت‌های جدی موسیقی خود را ادامه داد. او با آموخته‌های این چند‌ساله شروع به تدریس سه‌تار، تار و ساختار موسیقی ایران و آواز در آموزشگاه‌ها کرد.

تدریس در دانشگاه فردوس، هنرستان هنر‌های زیبای پسران مشهد، هنرستان رهروان حضرت‌زینب (س) از‌جمله فعالیت‌های پانزده‌سال اخیر او بوده است. او همچنین در این دوران پنج‌دوره داور مسابقات آموزشگاه‌های موسیقی مشهد و مدارس بوده است.

آقا محسن به فعالیتش در هنرستان هنر‌های زیبای پسران مشهد اشاره می‌کند و می‌گوید: در آنجا علاوه‌بر تدریس، مدیر گروه موسیقی‌شان بودم. تا آن موقع مقام‌هایشان از سطح استانی بالاتر نرفته بود. من که مدیر گروه شدم، گفتم بچه‌ها را به سطح کشوری می‌رسانم.

مدیر آن موقع هنرستان خندید و گفت نمی‌خواهد سنگ بالا بیندازید. اما بعد دیدند که در سال‌۹۷ برای اولین‌بار گروه موسیقی آن‌ها در مسابقات کشوری یادواره استاد همایون خرم، مقام اول را در رشته آهنگ‌سازی و سرپرستی به دست آورد.

این هنرمند سال‌۹۸ در جشنواره فجر به‌عنوان برگزیده رشته آهنگ‌سازی معرفی شد. او از سال ۸۱ گروه نوازندگی موسیقی هنرجویان را در انجمن موسیقی خراسان راه‌اندازی کرده است. قبل از آن، انجمن فقط گروه موسیقی هنرمندان را داشته است، اما او این گروه را برای هنرجویان نوجوان و بزرگ‌سال راه می‌اندازد و خودش مدیریت آن را برعهده می‌گیرد.

او و تعدادی از دوستانش سال ۹۰ تصمیم گرفتند داوطلبانه برای مؤسسه همدم اجرا کنند. عاقل تعریف می‌کند: ما آن زمان هزینه بلیت را ۱۵‌هزار تومان به نفع مؤسسه همدم تعیین کردیم، اما افرادی بودند که مبالغ خیلی بیشتری پرداخت کردند.

برای مثال حتی خانواده‌های خودمان که می‌توانستند بدون هزینه در اجرا شرکت کنند، ۱۰۰‌هزار‌تومان پرداخت کردند. حتی یکی از شرکت‌کنندگان یک‌میلیون‌تومان پرداخت کرده بود. استقبال مردم را که دیدیم، تصمیم گرفتیم اجرا‌های خیریه را بیشتر کنیم و از آن زمان به بعد برای مؤسسه‌های متعدد خیریه داوطلبانه اجرا کردیم.

 

زیبایی و اصالت در سازهای سنتی

 

حیرت‌زده شدن از استعداد‌های معلولان فیاض‌بخش

این هنرمند برتر در‌پی اجرا‌های داوطلبانه، به آسایشگاه معلولین فیاض‌بخش هم می‌رود و استعداد و علاقه بچه‌های فیاض‌بخش به موسیقی را که می‌بیند، تصمیم می‌گیرد برایشان کلاس‌های رایگان آموزش موسیقی برپا کند.

او می‌گوید: دو ماه برای تعدادی از معلولان فیاض‌بخش کلاس آموزشی برپا کردم. استعداد خیلی خوبی داشتند. حتی بعضی‌هایشان از افراد عادی استعداد بیشتری در زمینه موسیقی داشتند، ولی شرایط خاص جسمی‌شان نمی‌گذاشت راحت آموزش ببینند.

مشکلات آن‌ها را که می‌دیدم، آن‌قدر تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتم که نمی‌توانستم به کارم ادامه دهم. گاهی چنان منقلب می‌شدم که کلاس را رها می‌کردم. بعداز دو ماه دیدم نمی‌توانم ادامه دهم. هنوز هم وقتی یاد آن‌ها و شرایطی که داشتند می‌افتم، به هم می‌ریزم.

آقا‌محسن از مهران یاد می‌کند و می‌گوید: مهران پهنای صدای خیلی وسیعی داشت. از آواز‌هایی که می‎خواند، حیرت‌زده شده بودم. یک نخبه در این عرصه بود، اما شرایط جسمی سختی داشت. دائم بدنش را بی‌اختیار تکان می‌داد و تعادل نداشت.

وقتی می‌دیدم چنین استعدادی دارد هدر می‌رود، دلم می‌گرفت. هنوز هم که به یادش می‌افتم، غم بر دلم می‌نشیند. با همه ناآرامی‌هایی که داشت، حین اجرای موسیقی، بسیار آرام‌تر از شرایط عادی بود.

او که تحت‌تأثیر این خاطره قرار گرفته است، صحبتش را قطع می‌کند و بلند می‌شود. در فضای آموزشگاه دوری می‌زند. دوباره می‌آید دم‌نوش به‌لیمو را تعارف می‌کند و صحبت را از سر می‌گیریم.

این داور مسابقات موسیقی از یکی از شاگردانش که به بیماری سرطان مبتلا بوده است، یاد می‎کند و می‌گوید: روان‌شناس به این فرد گفته بود فعالیتی را انجام دهد که دوست دارد؛ او هم که موسیقی را دوست داشت، آمد تا سه‌تار را یاد بگیرد. چون می‌دانستم بیمار است، ناخودآگاه وقت بیشتری برایش می‌گذاشتم. البته برای همه شاگردانم بیشتر از حد معمول وقت می‌گذارم، ولی برای این فرد خودم هم احساس مسئولیت بیشتری می‌کردم.

بعد از چند جلسه گفت پزشکش گفته روند درمانش رو به بهبود است. ما همین‌طور ادامه دادیم و او آن‌قدر خوب یاد گرفته بود که گاهی به‌جای خودم در کلاس با دیگر شاگردانم کار می‌کرد. بیماری‌اش هم بهبودی کامل پیدا کرد تا اینکه یک روز با گل و شیرینی به کلاس آمد؛ معتقد بود موسیقی تأثیر زیادی در آرامش و روحیه او داشته است و باعث شده روند درمانش بهتر طی شود.

فقط با سازم آرام می‌شوم. اگر حسی را نتوانم با زبان بیان کنم، با ساز ابراز می‌کنم

شانزده‌تن از هنرجو‌های آقا‌محسن عاقل به جایگاهی رسیده‌اند که اجازه تدریس رسمی از طرف خانه موسیقی ایران را دارند. او که بالغ‌بر بیست‌سال سابقه فعالیت در انجمن موسیقی استان را دارد، به گفته خودش، روش آموزشی یکسانی ندارد که درباره آن این‌طور توضیح می‌دهد: من نمی‌توانم به یک روش خاص پایبند باشم.

هر لحظه‌ام با لحظه قبلی فرق می‌کند و معتقدم در هر لحظه باید متناسب با همان شرایط نواخت. به‌همین‌دلیل اگر یک آهنگ را ۱۰‌بار بزنم، هر بار آن با دیگری تفاوت‌هایی هرچند اندک دارد. با هر شاگردم هم متفاوت از شاگرد دیگری کار می‌کنم.

 

دور شدن جوانان از موسیقی اصیل

او از عطشی که به موسیقی دارد، یاد می‌کند و در‌حالی‌که ساز کنار میز را بر‌می‌دارد و بین دستانش جابه‌جا می‌کند، می‌گوید: فقط با سازم آرام می‌شوم. اگر حسی را نتوانم با زبان بیان کنم، با ساز ابراز می‌کنم. در یک کلام بگویم موسیقی سه‌تار قدرتمندترین بال پرواز من است که انتهایی برایش نمی‌بینم.

او نگرانی‌هایی هم از دورشدن جوانان از ساز‌های اصیل ایران دارد که درباره‌اش این‌طور توضیح می‌دهد: موسیقی اصیل ما بسیار غنی و قدرتمند است. قدیم در بسیاری از خانه‌ها نی، کمانچه، سه‌تار و‌... بود و بچه‌ها از کودکی با صدای این ساز‌ها انس می‌گرفتند. در بزرگ‌سالی هم هیچ ساز دیگری به چشمشان نمی‌آمد و با همان ساز‌های اصیل خودمان ارتباط می‌گرفتند، اما متأسفانه اکنون کودکان و نوجوانان ما هیچ آشنایی با ساز‌های اصیل ایران ندارند و در جوانی جذب موسیقی غربی می‌شوند.

به نظر این هنرمند، متولدان دهه‌۷۰ به بعد، کمتر با موسیقی ایرانی آشنا هستند و این به‌خاطر ندیدن و نشنیدن این نوع موسیقی است.

او می‌گوید: در آموزشگاه ما هنرجویان قبل از فراگیری موسیقی چند‌جلسه‌ای سر کلاس می‌نشینند تا با بیان استاد و ریتم و صدای موسیقی آشنا شوند، سپس بنا به علاقه خودشان موسیقی مورد‌نظرشان را انتخاب کنند، اما در‌نهایت بیشتر انتخاب‌ها، موسیقی اصیل است.

آقا‌محسن ادامه می‌دهد: خیلی‌ها، چون گیتار را بیشتر دیده‌اند، ابتدا می‌گویند به آن علاقه دارند، اما وقتی می‌بینند خیلی از جملات را با سه‌تار و دو‌تار می‌توان زد، ولی با گیتار چنین کاری امکان ندارد و ساختارش محدودتر از ساز‌های ماست، نظرشان تغییر می‌کند و در کلاس‌های تار حاضر می‌شوند.

به نظر او، این به معرفی ما بستگی دارد که ساز‌های ایرانی خودمان را بیشتر و بهتر معرفی کنیم یا جوانان ساز‌های غربی را بیشتر ببینید.

به گفته این برگزیده جشنواره فجر، اگر کسی زیبایی و غنای ساز‌های اصیل را درک کند، تقریبا محال است که روزی آن را کنار بگذارد و اگر می‌خواهیم روح جوانانمان با موسیقی غربی انس نگیرد، باید اجرا‌های عمومی با ساز‌های اصیل خودمان را بیشتر کنیم.

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44