کد خبر: ۶۹۸
۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

داستان کرونای خانواده امیری

ماجرای کرونا گرفتن ایمان امیری به دوم خرداد همین امسال برمی‌گردد. طی تماس تلفنی همسرش از بدحالی‌اش خبر می‌دهد و بلافاصله برای رساندن او به پزشک از محل کارش مرخصی می‌گیرد. با اعلام مثبت شدن آزمایش همسرش را در خانه قرنطینه می‌کند و خودش به کارهای دختر سه‌سال ونیمه‌اش رسیدگی می‌کند. اما روز دوم که به سرکار می‌آید متوجه می‌شود که بدحال است و به درمانگاه نزدیک محل کارش مراجعه می‌کند.

 کرونا برای بسیاری از ما بیشتر خاطره‌های تلخ و ناگواری را به ذهن می‌آورد چون آسیب‌های مختلفی را از وجود این ویروس شاهد بوده‌ایم، اما وقتی جزئی‌تر به این موضوع نگاه می‌کنیم متوجه تلنگرهای مثبتی می‌شویم که در این دوران سخت به ما زده شده و چشم ما را به روی برخی نکات گشوده است.

در صحبت ما با ایمان امیری هم به این نکات اشاره شد. او ساکن محله بهشتی و متولد سال 69 است که همین اواخر بیماری کرونا به‌سراغش آمده است.

او در یکی از اداره‌های دولتی کار اجرایی انجام می‌دهد و آدم پرمشغله‌ای است. هنگامی که با او هم‌کلام می‌شویم تا درباره خاطره‌ دوران کرونایی‌اش بپرسیم، با خنده می‌گوید: «کرونایی که گرفتم آنقدر سخت نبود، حتی روزهای اول در خانه به جای همسرم که آزمایشش مثبت شده بود، آشپزی می‌کردم.»

ماجرای کرونا گرفتن امیری به دوم خرداد همین امسال برمی‌گردد. طی تماس تلفنی همسرش از بدحالی‌اش خبر می‌دهد و بلافاصله برای رساندن او به پزشک از محل کارش مرخصی می‌گیرد. با اعلام مثبت شدن آزمایش همسرش را در خانه قرنطینه می‌کند و خودش به کارهای دختر سه‌سال ونیمه‌اش رسیدگی می‌کند. اما روز دوم که به سرکار می‌آید متوجه می‌شود که بدحال است و به درمانگاه نزدیک محل کارش مراجعه می‌کند.

او تعریف می‌کند: «آنقدر حالم بد بود که در دمای40 دندان‌هایم از شدت تب و لرز به هم می‌خورد. باد کولر درمانگاه هم مزید بر علت شده بود و از شدت لرز به پرستار گفتم که کولر را خاموش کند. سردرد عجیبی داشتم. از درمانگاه که بیرون آمدم نیم ساعتی شاید هم بیشتر را در آفتاب ایستادم. همه با تعجب نگاهم می‌کردند. زیرا روزهای گرمی را سپری می‌کردیم. هر طوری بود خودم را به خانه رساندم. حالا که من و همسرم آزمایشمان مثبت شده بود به کمک هم کارهای خانه را انجام می‌دادیم.»
فردای آن روز هم دخترش پرنیان آزمایشش مثبت می‌شود و خانوادگی در خانه به مدت 14روز می‌مانند.

امیری ادامه می‌دهد: «دو یا سه روز اول حالم خوب نبود، اما از آنجایی که کارم اجرایی است با تلفن کارهایم را پیگیری می‌کردم و پاسخ‌گو بودم.» 
او درباره تأثیر کرونا بر روی روابط با دخترش توضیح می‌دهد:« در روزهای بعد که حالمان بهتر شد وقت بیشتری را با دخترم می‌گذراندم. آن‌قدر این ارتباط پدر دختری تقویت شد که بعد از اینکه دوباره به سرکار آمده‌ام بهانه‌ام را می‌گیرد. ارتباطمان هر چند در گذشته هم خوب بود، اما به دلیل گرفتاری‌های کاری کمتر برایش وقت می‌گذاشتم. »

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44