مهدی فقط قهرمان کاراته نیست، قهرمان اخلاق هم هست. خرید میکند، در کارهای خانه به من کمک میکند، کارهایش را خودش انجام میدهد، هوای دوستانش را دارد و در درس به آنها کمک میکند و خلاصه هرچه را از خصوصیات خوب یاد گرفته است، انجام میدهد.
محمدحسین رضایی سیزدهساله روزهای شنبه مکبری نماز جماعت در حرم را برعهده دارد. او از ششسالگی با قرآن انس گرفته و در مداحی، تلاوت، روخوانی و حفظ قرآن کریم هم مهارت دارد. محمدحسین لباس خادمیاش را پوشیده تا در حرم اباعبدالله(ع) هم با همین لباس زیارت کند. دلش میخواهد همانند نمازهای مسجد محله و حرم امام رضا(ع)، تکبیر نماز مغرب حرم اباعبدالله(ع) را هم بگوید.
رضا رستمی که مؤسس هیئت منتقمالحسین(ع) است، میگوید: هیئت ما، هیئت مادر است، یعنی نوجوانها را جمع میکنیم، هیئتداری را به بچه شیعهها یاد میدهیم و بعد میفرستیم بروند در کوچهپسکوچه محلهشان موکب و هیئت برپا کنند.او وقتی تنها 16سالش بود، هیئت «منتقمالحسین(ع)» را بهعنوان هفتمین هیئت سازمان تبلیغات ثبت کرده و به گفته خودش تاکنون بیش از بیست هیئت از آن منشعب شدهاست.
صدای چرخهای برانکارد و نفسهای به شماره افتاده مردی زیر ملحفههای غرق در خون را میشنوید؛ مردی که استخوانهایش در تصادف خرد شده است. باتصور این صحنه میتوان ارزش هر قطره از خون از دست رفته را بیشتر از هر زمان دیگری درک کرد؛ خونی که حیات یک پدر، یک همسر یا هر عزیز دیگر به آن وابسته است.این تصویر برای پریسا عطاردی در چهاردهسالگی تبدیل به واقعیت شد و در آن لحظه دلش میخواست ناجی پدرش باشد. خانواده او برای سهواحد خون یک هفته انتظار کشیدند و پریسا در تمام آن لحظات سخت به مادرش اصرار میکرد که خودش اهداکننده خون باشد. اما سن کم مانعی برای او بود.
حانیه کفاش از تأثیر فضای آموزشی و معلم و مدرسه بر علاقهمندشدن دانشآموزان میگوید: سال دهم که بودم خانم مرضیه بارانی دبیر راهنماییام بود و من را برای حضور در مسابقات تشویق کرد. من غیر از کلاسهای مدرسه که برایم خیلی مفید بودند هیچ کلاسی نرفتم و خودم با دورههای آنلاین اینترنت آموزش دیدم. غیر از کدنویسی با سیاماس و ورد پرس کار کردم و حالا هر دو روش را بلدم.
قرارمان را در یکی از روز های ماه رمضان، بعد از نماز صبح جمعه در مسجدگذاشتهایم؛ مسجد امام علی(ع) در محله شقایق یک. امروز روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) است و قرار است با گروهی از زنان محله، راهی حرم امام رضا(ع) شویم؛ سفر معنوی کوتاهی که به همت این بانوان و ابراهیم براتی و البته وجود مینیبوسش، بیش از 20سال است که هر هفته انجام میشود. جلو مسجد چند نفری منتظرند و گمان میکنم با همین اندک نفرات به زیارت میرویم. محبوبه سادات موسوی که در همه این سالها رهبر و مادر معنوی گروه بوده است، میگوید: راننده از ساعت5 منتظر است. به سمت مینیبوس حرکت میکنیم.
40سال پیش زمینهای این کوچه شبانه صاف میشدند و خانههای بدون سند یکییکی مثل قارچ از آن سبز میشدند. ساکنان این خانهها با وجود تخریبهای مداوم شهرداری در آلونکهای خود زندگی میکردند، بچههایشان را به دنیا میآوردند و بزرگ میکردند، در حالی که شرکتهای خدماتی مانند آب و برق به آنها اشتراک نمیدادند. بیآبی بیشتر از همه امان مردم را بریده بود. این بود که پیش مرجع تقلید ابوالحسن شیرازی رفتند و دست خطی از او گرفتند با این مضمون که عمل افرادی که زمینها را گرفتهاند و خانه ساختهاند، چون واقعا خانهای نداشتهاند، اشکال شرعی ندارد و دولت با آنها همکاری کند.