روایت شهادت «سلطان مدافع»
روزی که سلطان علی مرادی میخواست راهی سوریه شود؛ گفت: «میروم سرباز بیبیزینب (س) و بیبیرقیه (س) باشم.» اهل خانه، علی را با پیشوند «سلطان» ادا میکردند. او سلطان مدافعی بود که در این راه شهید شد.
روزی که سلطان علی مرادی میخواست راهی سوریه شود؛ گفت: «میروم سرباز بیبیزینب (س) و بیبیرقیه (س) باشم.» اهل خانه، علی را با پیشوند «سلطان» ادا میکردند. او سلطان مدافعی بود که در این راه شهید شد.
حمیدرضا حافظشجری در ۱۱ سالگی دیپلم افتخار «مقام اول بازیگری مرد» را در بیستوسومین جشنواره تئاتر استان به دست آورد، همان موقعی که در دبستان منظورالمهدی محله دروی درس میخوانده است.
علیرضا سنجرانی سال۸۳ در کاپ آزاد ترکیه نایبقهرمان آسیا شد. او معتقد است: تمرینهای سخت علاوه بر قویکردن بدن، روح انسان را هم بزرگ میکند و مسائلی که برای آدمهای دیگر مهم است را بیاهمیت و فرد را سیراب میکند.
از بچگی آنقدر به ترمیم کفشهای پاره علاقه داشتم که حتی پس از اینکه به استخدام آموزش و پرورش درآمدم، در وقتهای خالی کفشهای اهالی محل را میدوختم!
محمدتقی پاینده، جانباز ۵۰ درصد محله عنصری به همراه حجتالاسلام حبیبالله میربلوکی که ساکن محله انقلاب است، از اهداکنندگان فعال خون در مشهد هستند.
تا کنون روایتهایی زیادی از آزادگان شنیدهایم، اما در این بین آزادههایی هم هستند که داستان اسارتشان کمتر خوانده و شنیده شده است. آزادههایی که به دست منافقین، کومله و دموکراتها در غرب کشور به اسارت درآمدند.