غم فراق، سوی چشم مادر شهید سجادی را گرفت
بعد از اینکه فهمیدم تعبیر خوابم شهادت فرزندم است، از شدت گریه و ناله تمام بدنم سست شد. با اصرار از او خواستم به جبهه نرود ولی او که عاشق شهادت بود قبول نکرد و اشتیاقش برای جبههرفتن بیشترشد.
بعد از اینکه فهمیدم تعبیر خوابم شهادت فرزندم است، از شدت گریه و ناله تمام بدنم سست شد. با اصرار از او خواستم به جبهه نرود ولی او که عاشق شهادت بود قبول نکرد و اشتیاقش برای جبههرفتن بیشترشد.
همسایهها در خیابان پایداری۴ همهجوره هوای یکدیگر را دارند. اگر کسی بدون نان بماند، چندین همسایه برایش نان میفرستند؛ از بچههای یکدیگر نگهداری میکنند و برای هم آش پشتپا میپزند.
در دل مجتمع محمدیه زنانی زندگی میکنند که با وجود دشواریهای زندگی، دست از مهربانی نکشیدهاند؛ همسایههایی که همدلاند، همراهاند و بیهیاهو و ستونهای محله خود شدهاند.
مسعود رسولی، نوجوانی است که با وجود سن کمش، کارنامهای پُر از مدال و افتخار در رشته کیکبوکسینگ دارد. میگوید: در سه سال گذشته، شش بار قهرمان استان شدم. یک بار هم در مسابقات کشوری دوم شدم. دوتا کمربند طلایی گرفتم.
بانوان هیئت حضرت ابوالفضل (ع) میگویند پویایی هیئت در همه مناسبتهای مذهبی که بانی دورهم جمع شدن ۱۵۰ بانوی ساکن در محدوده خیابان بهمن ۱۶ شده است، نمیتواند دلیلی جز عنایت مستقیم اهل بیت (ع) داشته باشد.
دستمزد برای عباسعلی کاریزی اولویت ندارد؛ همین باعث شده که نیازمندان هم مشتری ثابت آرایشگاه او شوند. میگوید: مشتریهایم هرچه بدهند میگیرم. همین پول کم هم برکت دارد. دهپانزدهنفر هستند که ماهیانه میآیند و رایگان اصلاحشان میکنم.