مادران شهدا هر کدام تجربیات متفاوتی دارند، اما وجه اشتراک همهشان سالهای سختی است که بدون فرزندانشان پشتسر گذاشتهاند؛ رنجهایی که با عمق جانشان لمس کردهاند.
زمانیکه سید محمد به جبهه میرفت، تا وقتی مجروح نمیشد، به خانه برنمیگشت و گاهی مثلا هشتماه طول میکشید تا به خانه برگردد.
بانوان توسی چهارشنبهها سر یک ساعت مشخص به درِ خانه مادران شهدا میروند و اجازه میگیرند تا برای چندساعتی دخترشان شوند و در حد توان، کارهای روزانهشان را انجام دهند.
تقی تاجیک بهخاطر اعتراضی کوچک در دوران اسارت، توسط بعثیها شکنجه شد و سرانجام به شهادت رسید.
فاطمه خادمی در ۶۵ سالگی، هنوز غذای مورد علاقۀ فرزندشهیدش را به یاد او میپزد.
شهید تقیپور در اربعین سال ۹۵ در سامرا در حال مأموریت بود که در آن روز خود را به کربلا میرساند و در حرم امام حسین (ع) دعا میکند تا در یک روز خاص و به زودی شهید شود.
مادر شهید جاویدالاثر براتعلی گرجی میگوید: هرکس قسمتی دارد. قسمت برات من هم شهادت بود. گوارای وجودش. من هم راضیام به رضای خدا.