٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کولهباری از تجربه و خاطره روی شانههایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتیگیرش به این رشته ورزشی علاقهمند میشود و پس از آن در ردههای مختلف موفق به کسب مدالهای رنگارنگ میشود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمیرود و مصدومیتی ناخواسته در روزهای اوج زندگی ورزشیاش، انرژی و انگیزه او را میگیرد و از میادین دورش میکند. اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا میایستد و این مسیر را به شیوهای دیگر طی میکند.
نام قدیمی محله شهیدرستمی، روستای محمدآباد بود که بعدها با توجه به سکونت شهیدبابارستمی در منطقه۶، به شهیدرستمی تغییرنام داد. بااینحال هنوز هم خیلیها به همان نام قدیمی، محله را میشناسند. محمدآباد از آبادترین و سرسبزترین روستاهای آنزمان بود که یکی از مستحکمترین برج و باروها را داشت.
پس از مدتی بیمارستان امام رضا(ع) با توجه به مبتلا شدن کارکنان دچار کمبود نیرو میشود، درخواست نیرو میکند و پریسا تقوایی داوطلبانه به این بیمارستان میرود. تعریف میکند: بیمارستان امام رضا(ع) دربست تبدیل به بیمارستانِ بیماران کرونایی شده بود و همان سه هفتهای که آنجا مشغول به کار بودم سختترین سه هفته عمرم بود. هر پرستار 10بیمار را تحت نظر داشت و تعداد فوتیها هم بالا بود.
قدمت مسجد المهدی برمیگردد به سالهای دوری که کسی به خاطر ندارد. به آن روزها که خبری از شهر و بافت شهری نبوده و محمدآباد نام یک روستای کوچک دور از شهر بوده است. روستایی که کل جمعیت آن از پنج خانوار بیشتر نمیشد. همان روستاییهایی که حالا نام و نشانی از آنها باقی نمانده، سنگ بنای اولین مسجد آن حوالی را میچینند. آن موقع این مسجد یک خانه گلی کوچک به قد یک وجب به اندازه نمازگزاردن همان چند ده نفر جمعیت روستا بوده است.
خطریترین سرا در منطقه6، سرای شاهرودی در میدان عدالت است. سرایی فرسوده با قدمت زیاد که مدتی پیش قسمتی از انبار انتهایی آن دچار آتشسوزی شده بود.
مجتبی صادقی متولد سال٧٥ از آن دسته جوانهای پرانرژی فعال است که با همین سن و سال کم کلی تجربه مختلف توی کارنامهاش دارد. از تئاتر و بازیگری و راهاندازی گروه بگیرید تا ضبط برنامه برای شبکه2 صداوسیما و تجربه خبرنگاری بسیج رسانه. او روی بیشتر استیجهای شهر اجرای برنامه داشته و مستند ضبط کرده است و... . اما در کنار همه این تجربههای شخصی برای کار گروهی ارزش بیشتری قائل است و وقتی از اهداف شخصیاش میپرسم میگوید همه اهدافش در راستای پیشرفت گروهشان است.
١١4سال پیش درست در کنار همین نهر که به نهر محمدآباد معروف بوده، روبهروی دو درخت توت سر به فلک کشیده، مسجد ابوالفضلیها ساخته میشود.
این هشت نفر که همه هم با هم نسبت فامیلی دارند اینجا هستند تا شغل خانوادگیشان زنده بماند. ریشه این همه عشق و علاقه به شله از پدر مهربانی نشأت میگیرد که سال 1356 این شلهپزی را راه انداخت. غلامرضا دولتخواه پخت این غذای خوشمزه را در کودکی از پدربزرگش میآموزد و اولین شلهپزی را در اتحادیه رستورانداران مشهد به ثبت میرساند.