محله طلاب

محله
منطقه ۴

طلاب

اواخر دهه۴۰ با افزایش جمعیت طلاب دینی در مشهد، آیت‌الله فقیه سبزواری برای اسکان طلبه‌ها از آستان قدس درخواست زمین کرد. مسئولان آستان قدس نیز مزرعه محراب‌خان همراه با مزارع اطراف را در قالب یک پلاک به ثبت رساندند و به طلاب مشهد اجاره دادند. از آن زمان این محله به کوی طلاب معروف شد.

محله طلاب
روایت زائران اربعین؛ حدیث پاک بازی در خاک مطهر
گرمای هوا 40 درجه بود و لباس به تنمان می‌چسبید. یک مسیر را برای نظافت مشخص کرده بودند و در قالب چند شیفت خدمتگزاری می‌کردیم. اصلا تعارف نیست. این همه محبت را یکجا ندیده بودم. وقتی دیگران را می‌دیدم که با چه ذوق و شوقی دارند به زائر امام حسین(ع) خدمت می‌کنند، شرمنده می‌شدم. کف پای خیلی از زائرها آبله و تاول بسته بود اما می‌گویند عشق که باشد، حریف همه چیز می‌شود. فقط عشق این معجزه را می‌کند. هیچ‌کدام دوست نداشتیم زمان خدمت به پایان برسد.
مجموعه شهید اشرفی اصفهانی،کانونی برای همه فصول
برای هرکس با هر علاقه و استعدادی که دارد، در کانون شهید اشرفی اصفهانی محله گلشور شرایط یادگیری فراهم است. شکل‌گیری این مجموعه که مثل خیلی از مجموعه‌های دیگر در روزهای نخست امکانات چندانی نداشت، به سال 1384 برمی‌گردد. بچه‌های کانون مجبور بودند جلسات کوچک و مختصرشان را هر جایی که ممکن است برگزار کنند. سال‌های سال زمان برد تا در قالب مجموعه فرهنگی و هنری متبلور شود.
مسجدسازی عباسقلی و مدینه؛ زوج جذامی محرابخان
آن روزها جذام خوره‌ زندگی خیلی‌ها شد. افتاد به جانشان و همه آرزوهایشان را بلعید. اما جذام برای «مدینه نیستانی» و «عباسقلی انباز» و فرزندخوانده‌شان غلامحسن نیستانی یک عزم دوباره بود. همه اهالی محله طلاب دیده بودند عباسقلی را جذام زمین‌گیر نکرد. عباسقلی با همسرش مدینه نیستانی، دختر زیباروی کدخدای روستای نیستانه بجنورد که جذام داشت خوشگلی‌هایش را می‌خورد، نیتشان یکی شد برای ساخت مسجد. سال 1347 آجر‌به‌آجر مسجد را در ورودی صحن حیاط خانه‌شان روی هم چیدند با این نیت که در آن به روی مردم باز باشد، برای نماز و عبادت و عزاداری‌های مذهبی و درراه‌مانده‌ها و خستگان راه. سال‌ها در پس هم گذشتند تا آن مسجد سی‌متری شد یک بنای هزارمتری با نام مسجد و حسینیه حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع). عباسقلی سال1375و مدینه بعد از او به سال 1392 با دنیا وداع کردند اما نامشان به عنوان واقف و بانی روی کاشی‌ فیروزه‌ای طاق بلند مسجد حک شده است و تا همیشه می‌ماند.
دعوت مسجد فقیه‌سبزواری با اذان زنده!
مؤذن که روی پله مسجد می‌ایستد و ندا می‌دهدیا اذان از اتاق ویژه پخش می‌شود،حجت بر کسبه و مردم تمام است. شاید علت شلوغی نمازهای جماعت مسجد فقیه سبزواری همین است. آیین اذان‌گویی زنده معمولا در روستاهای دور اتفاق می‌افتد که اهالی‌اش میانه‌ای با رادیو و تلویزیون ندارند اما این جریان در شهر و بین کوچه‌هایی که ساختمان‌هایش تا آسمان قد کشیده‌اند حس شیرینی دارد که برخی از مسجدهای دیگر هم الگو گرفته‌اند و اجرایش می‌کنند.
پدر قرآن‌آموزی محله طلاب
پسرهای من با وجود چند استاد قرآن را یاد نگرفته‌ بودند و من دلم می‌خواست آن‌ها قرآن خوان شوند. خیلی‌ها می‌گفتند تنها کسی که می‌تواند به پسرهایم قرآن بیاموزد استاد هروی است. استاد را خیلی‌ها می‌شناختند و این موضوع امیدوارم کرد که فرد مورد اعتمادی را پیدا کرده‌ام. آمدم سراغش. چشم‌هایش را عمل کرده بود. با همان حال، پذیرفت به بچه‌ها قرآن یاد بدهد. هر بار می‌آمدم، دسته‌چک سفیدی جلو حاج‌آقا می‌گذاشتم تا هرچه می‌خواهد بنویسد اما قبول نمی‌کرد. یک بار پرسید شما چه‌کاره هستید. گفتم تاجر افغانستان و عراق. استاد گفت هر وقت عراق رفتی، سلام من را به آقا امام حسین(ع) برسان و برگرد ببین فرزندانت تغییر کرده‌اند یا نه.
بازنشستگی و زندگی‌های خلاصه‌شده در پارک نشینی
حالا باید فصل برداشت محصول جوانی‌شان باشد. سایه دیواری بنشینند و خوشی‌هایی را که در ادامه راه است مزمزه کنند. اما ترس آمیخته با نگرانی لحظه‌ای رهایشان نمی‌کند. حتی وقتی زنبیل کنفی را به دست می‌گیرند و با قامتی خمیده تا نانوایی سر محله را گز می‌کنند یا وقتی در پناه سایه درختی نشسته‌اند، هزار فکر از سرشان می‌گذرد. اگر بیمار شوند، چه کسی مراقبشان خواهد بود؟ هزینه درمانشان را از کجا باید جور کنند؟ اگر اتفاقی برایشان بیفتد چه کسی خبردار می‌شود؟ خیلی از آن‌ها با پا گذاشتن به دوره سال‌خوردگی، به جای شادی و تفریح، باید نگران عایدی، مسکن و بیماری‌شان باشند. به مناسبت سالروز خانواده و تکریم بازنشستگان، به سراغ تعدادی از سالمندان می‌رویم که ساکن همین منطقه هستند و همسایه با ما.
«عصر جدید» اعتماد به نفسمان را بالا برد
کوثر اسدی، نوجوان سیزده‌ساله محله طلاب ، با تکیه بر توانمندی ورزشی خود توانست در مقابل هزاران تماشاگر تلویزیونی «عصر جدید»، تیم دختران خورشید را به‌خوبی همراهی کند.