هنرمند

کوک‌های کارآفرین یگانه
یگانه پورمنافی هنرجوی هنرستان فنی‌وحرفه‌ای راه‌نور در بولوار شاهنامه است؛ دختر هجده‌ساله‌ای که در رشته خیاطی تحصیل می‌کند و دنیایش با طراحی، پارچه، لباس و دوخت‌ودوز زیباتر شده است. او از کودکی به‌سراغ نخ و سوزن رفته و اکنون هر هنری را که مستقیم یا غیرمستقیم به پارچه، لباس، دوخت، تزئینات و طراحی آن ارتباط دارد، استادانه بلد است. او در سال1396 وقتی که فقط سیزده‌سال داشت، مدرک فنی‌وحرفه‌ای خیاطی را دریافت کرد و از همان موقع این هنر را به بانوان محله‌شان آموزش می‌دهد.
جنگ، مسیر هنر را برای این هنرمند باز کرد
17سال داشته که جبهه و جنگ راه به خانه‌شان باز می‌کند. او هم اسلحه به دست می‌گیرد و از کشورش دفاع می‌کند. اما جنگ مسیر هنر را هم برایش باز می‌کند. به‌دلیل صدای بم و پُری که دارد، مسئول تیپ سمعی و بصری313 نبی‌اکرم(ص) می‌شود تا با رزمندگان مصاحبه کند و اخبار مناطق جنگی را پوشش دهد. حالا محمد گل‌صفت، ساکن محله ایثارگران و مدرس دانشگاه‌های هنر و معلم هنرستان‌های پسرانه است. بیش از 30سال تجربه آموزشی در رشته گرافیک دارد و داور جشنواره‌ استقبال از بهار مشهد هم بوده است.
جعفر مظلوم، راوی نیمچه خاطرات «سیبچه»
سیبچه را از سال‌ها قبل می‌شناسم و گاه و بیگاه داستان‌هایش را از قاب تلویزیون دنبال می‌کردم. مرد ساده میانسالی که با رفتار و گفتاری خودمانی از جنس مردم کوچه و بازار موضوع‌های اجتماعی خرد و کلان را در قالب طنز به ما گوشزد می‌کرد. حالا هر جای دیگر در برنامه‌ها و آیتم‌های مختلف که او را می‌بینم باز با همان نام سیبچه می‌شناسم و همان آدم ساده و بی‌غل و غش برایم تداعی می‌شود. باوجود تصورم قرار مصاحبه‌مان در یک لوکیشن هنری نیست و کلاس درس یک مدرسه رسانه‌ای محل صحبت ماست.
محمد تقی بهار؛ قصیده‌سرای آزادگی
«مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازه‌تر کن» کمتر کسی در جامعه ایرانی پیدا می‌شود که این بیت و ابیات بعدی را با خودش زمزمه نکرده باشد؛ تصنیفی که در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شده است. در همان روزها مرتضی نی‌داود با آهنگ‌سازی روی این تصنیف آن را جاودانه کرد. این شعر دوران خفقان عصر رضاخانی و فشارهایی را که بر ملت ایران و استبدادستیزان آمده است، به تصویر می‌کشد. شاعر این تصنیف نیز کسی است که سال‌ها رودرروی استبداد رضاخانی ایستاد و هرگونه حصر و تبعید را به جان خرید.
میلاد صفار؛ دست‌فروش دیروز، ‌کارگردان امروز
لباس‌هایی تنمان کردند که به‌شدت کثیف بود و بوی بسیار نامطبوعی داشت، بعد از اینکه آن لباس‌ها را پوشیدم دو روز تن و بدنم به خارش افتاد،ما حتی یک سرویس رفت و برگشت هم نداشتیم و باید با اتوبوس و مینی‌بوس و مترو از محله‌ای در بالای شهر تا خانه‌های خودمان برمی‌گشتیم.راستش آن روز خیلی ناراحت شدم، دلیل این همه بی‌احترامی را درک نکردم، همان‌جا به خودم قول دادم آن‌قدر تلاش کنم تا روزی به جایگاه خیلی خوبی در سینمای ایران برسم.
«عاطفه» رنگ‌آمیز طوسی به نوجوانان کانون پرورش فکری
زندگی این بانوی چهل‌ویک‌ساله ساکن محله لادن سال‌هاست با شعر و ادب گره خورده است. از نوجوانی دلش می‌خواسته شیوه خودش را در شاعری داشته باشد و در همان سن برای همراه‌شدن با شعر فارسی بهای زیادی پرداخته است، به همین دلیل دغدغه‌اش نوجوانان‌ هستند. او احساس و عاطفه را عنصر غفلت‌شده شعر نوجوان می‌داند. هر جا که ببیند نوجوانی علاقه‌مند ادبیات است بی‌درنگ او را در مسیر درست هدایت می‌کند.
ترکیب هنر و مامایی در کالیگرافی الهه علویان
قلبی را به تصویر کشیده که دیوار آن با حروف سرخ و سبز در هم تنیده شکل گرفته‌اند؛ حروفی که کلمات «هنر در مامایی» و «فرزندآوری» را می‌سازند، با زیبایی و ظرافت. در وسط قلب هم مادری نوزادش را در آغوش گرفته و روی ضربان قلب ترسیم شده است. الهه علویان با این اثر، در رقابتی کشوری که امسال به مناسبت روز جهانی ماما از سوی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی،‌ شهرستان بجنورد برگزار شده بود برگزیده شد. او، 22سال سابقه کار دارد و در این مدت زایمان‌های زیادی گرفته است. دوره نوجوانی به هنر علاقه داشته و هیچ‌گاه فکر نمی‌کرده روزی ماما شود ولی حالا او هنر و مامایی را با هم تلفیق کرده است.