هنرمند

مجموعه شهید اشرفی اصفهانی،کانونی برای همه فصول
برای هرکس با هر علاقه و استعدادی که دارد، در کانون شهید اشرفی اصفهانی محله گلشور شرایط یادگیری فراهم است. شکل‌گیری این مجموعه که مثل خیلی از مجموعه‌های دیگر در روزهای نخست امکانات چندانی نداشت، به سال 1384 برمی‌گردد. بچه‌های کانون مجبور بودند جلسات کوچک و مختصرشان را هر جایی که ممکن است برگزار کنند. سال‌های سال زمان برد تا در قالب مجموعه فرهنگی و هنری متبلور شود.
کارآفرینی برای نوجوانان هیئتی
17سال بیشتر ندارد اما با همین سنش عشق و ارادت همراه با معرفتی به اهل بیت(ع) در وجودش ریشه دوانده است. دو سال است که مسئولیت هیئت نوجوانان شیعه‌الزهرا(س) را برعهده دارد و صدای خوبش او را یکی از مداحان اصلی مسجد ام‌الائمه فاطمه الزهرا(س) کرده است. امین خزاعی امور داخلی مسجد را در زمینه برگزاری کلاس‌های تابستانی و اردوها برعهده دارد و چهره‌ای شناخته‌شده بین اهالی و مسجدی‌هاست.
لوح سپاس جشنواره «بوم جهانی» در دست نقاش نوجوان محله احمدآباد
سیدفرداد حسینی خیلی زود و بعد از برگزاری نمایشگاه نقاشی داخلی در نه‌سالگی با حضور در مسابقه بین‌المللی بوم جهانی نقاشی، لوح سپاس این مسابقات را دریافت می‌کند. حالا در یازده‌سالگی با استعداد و تلاشی که در زمینه نقاشی دارد راه برای حضورش در مسابقات جهانی نقاشی فراهم شده است. می‌گوید: مادرم در خانه نقاشی می‌کشید. من هم از همان بچگی به نقاشی و مجسمه‌سازی خیلی علاقه داشتم. یادم هست زمانی که مادرم درحال نقاشی روی بوم بود مقداری لوازم کاردستی و خمیر بازی دراختیارم می‌گذاشت تا من نیز مشغول بازی شوم و مزاحم کار او نشوم. سه یا چهار سال بیشتر نداشتم با این وسایل خودم را مشغول می‌کردم. با خمیر مجسمه می‌ساختم.
حسن ارژنگ‌نژاد؛ خداحافظی با پدر خاطره های برنزی مشهد
هم زمان با غروب روز سه شنبه بود که آفتاب عمر استاد سیدمیرحسن ارژنگ نژاد (به اختصار حسن ارژنگ خوانده می شد) هم غروب کرد؛ یکی از چهره های بنام هنر مجسمه سازی ایران که آشنایان، او را به عنوان یکی از پیشگامان هنر مجسمه سازی ایران و از پیشکسوتان «هنر‌شهری» می شناسند. مردی که یک قرن و یک سال در این جهان باقی بود تا فرصت هنرنمایی بیشتری داشته باشد برای خلق یادگارهایی که این روزها حکم نوستالژی و نمادهای خاطره ساز را برای بسیاری از ایرانیان دارد.
رتبه دوم کشور از آن نوجوان نقال محله کوثر
محمدجواد خاک‌نژادی، نوجوان هفده‌ساله محله کوثر، پنج‌سالی است که نقالی را شروع کرده و با تلاش و پشتکار فراوانی که داشته موفق شده است بر رقبایش از شهرهای مختلف پیروز شود و امسال رتبه دوم کشوری نقالی را در جشنواره فردا از آن خود کند. او معتقد است نقالی هنری کامل است و می‌تواند برای پیشرفتش در تئاتر مؤثر باشد.
نویسندگی؛ چراغ روشن زندگی مهندس برق محله کوثر
می‌گوید: عاشق قصه ساختن و نوشتن بودم. تمام دوران کودکی‌ام را یا خاک‌بازی می‌کردم و برای خودم ساخت‌وسازهای گلی راه می‌انداختم یا بزرگ‌ترها برایم کتاب می‌خواندند. مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایم با طنین نماز و عطر غذایشان اولین کسانی بودند که در داستان‌های من نقش گرفتند و دنیای کودکی‌ام را پر از رؤیا کردند. وقتی می‌خواستم به مدرسه بروم کلمات را از روی قصه‌ها یاد گرفته بودم و زودتر از هم‌سن و سال‌هایم می‌توانستم بخوانم.
مترجم دعاها به زبان امروزی
اولین روزهای کارم در روزنامه خراسان بود و قرار بود در سرویس فرهنگی و اجتماعی کار کنم، یعنی خودم علاقه داشتم که در این دو گروه باشم. صفحه حوادث نیز در همین گروه بود و سرویس مستقلی نداشت. خبرنگار و نویسنده صفحه حوادث هم آقای توپ‌ریز بود، مردی نازنین دوست‌داشتنی و کاربلد. به من گفت که می‌خواهم بروم دادگاه تو هم می‌آیی؟ گفتم: بله برویم. برای اولین بار دادگاه را از نزدیک می‌دیدم آن‌ هم دادگاهی که پرونده‌ای مربوط به قتل را بررسی می‌کرد. قاتل و خانواده مقتول و داستان‌های روح‌آزاری که در این دادگاه‌ها هست مرا که آدم صلح‌جو و دل‌نازکی بودم به‌شدت تحت تأثیر قرار داد.